حدیث فولادوند و رامبد شكرآبی از تجربههای شیرین زندگی مشترك شان میگویند
حدیث فولادوند و رامبد شكرآبی: ما خواستیم آنها از نقشی كه در زندگی خود به عنوان همسر ایفا میكنند، برایمان بگویند و این كه هنر بازیگری در زندگی مشتركشان چه نقشی دارد و چقدر….
زندگیما بر پایه صداقت استواراست
در دنیای بازیگران زوجهای هنرمند بسیاری به غیر از همكار بودن در این عرصه، در زندگی نیز شریك غم و شادی هم میشوند.
در میان این هنرمندان حدیث فولادوند و رامبد شكرآبی 2 بازیگر جوان سینما و تلویزیون یك سال و چند ماهی است كه زندگی مشترك خود را آغاز كردهاند. آنها در ساری زندگی میكنند و زمانی كه ما برای انجام گفتوگو با حدیث فولادوند تماس گرفتیم قول داد كه در اولین سفرشان به تهران مهمان ما باشند. چنین هم شد و ما در هفتهای كه گذشت میزبان آنها بودیم. رامبد شكرآبی این روزها در تلهفیلمهای متعددی نقشآفرینی كرده كه برخی از آنها هنوز پخش نشدهاند و حدیث فولادوند را هم آخرین بار در مجموعه «مختارنامه» به كارگردانی میرباقری دیدیم، اما بهانه ما با این دو نفر بازیها و نقشهایشان در دنیای فیلم و سریال نبود، ما خواستیم آنها از نقشی كه در زندگی خود به عنوان همسر ایفا میكنند، برایمان بگویند و این كه هنر بازیگری در زندگی مشتركشان چه نقشی دارد و چقدر در تصمیمگیریها و رفتارهای اجتماعی و شخصیشان تاثیرگذار بوده است.
سوال اول را از شما میپرسیم، خانم فولادوند یادم هست كه پیش از ازدواج در مصاحبهای با یكی از نشریات گفته بودید كه قصد ازدواج ندارید، چطور شد كه تصمیمتان تغییر كرد؟
بله، این تغییر تصمیم در درجه اول به علت همكار بودن با رامبد شكرآبی بود كه باعث شد از او شناخت صحیح و درستی پیدا كنم. ما هر دو، سالها با هم همكار بودیم، اما نكته اصلی و اساسی این ازدواج عشق و علاقهای بود كه نسبت به هم داشتیم و ما را به اتفاقی خوب در زندگی یعنی ازدواج رساند. به دلیل زمان طولانی این همكاری مسلما شناخت خوبی نسبت به هم پیدا كرده بودیم؛ البته نه شناخت سطحی بلكه شناختی عمیق.
آقای شكرآبی! حدیث فولادوند چه ویژگیهایی داشت كه او را به عنوان شریك زندگیتان انتخاب كردید؟
همانطور كه حدیث گفت عشق و علاقهای كه بین ما وجود داشت و شناختی كه از یكدیگر به دست آورده بودیم باعث شد به انتخاب یكدیگر پاسخ مثبت بدهیم. البته بعد از داستان عشق و علاقه به تفاهم اخلاقی رسیدیم و فهمیدیم كه میتوانیم با هم زیر یك سقف زندگی كنیم و مشكلات را با یكدیگر حل و فصل كنیم. همه این نكات باعث ازدواج من و حدیث شد.
یعنی شما 2 نفر از عشق و علاقه متقابل به درك متقابل و تفاهم رسیدید؟
: بله.
به نظر شما حدیث فولادوند همسر آرام و صبوری است؟
بله. صددرصد همینطور است. بالاخره زندگی با رامبد شكرآبی صبوری بسیاری میخواهد . من مجموعهای از صفات خوب را در حدیث دیدم. صفاتی كه مكمل شخصیت من خواهد بود. اگرچه نمیتوان هر خصوصیت اخلاقی را تكبهتك توضیح داد، اما در كلیت من و حدیث كاملكننده یكدیگر هستیم، اما بیشتر از همه اینها صبر و صداقت حدیث دوستداشتنی است.
فولادوند: البته من كلا شخصیت آرامی دارم، اما بعضی وقتها بهشدت شیطنتهایم اوج میگیرد و مدام حرف میزنم.
با زوجهای دیگر بازیگر در ارتباط هستید؟
شكرآبی: بله. مثلا با امین حیایی و همسرش نیلوفر خوشخلق ارتباط خانوادگی داریم. البته چون در شمال كشور زندگی میكنیم این ارتباطات بسیار كمرنگ شده است.
وقتی از خانواده بازیگران در مورد مشكلات و دغدغههای زندگیشان میپرسیم آنها رضایت كاملی از وضعیت زندگی خود ندارند، حالا شما كه هر دو در این عرصه فعال هستید چقدر با این مشكلات دست و پنجه نرم میكنید؟
فولادوند: چون من و رامبد همكار هستیم فشارهای كاری یكدیگر را به خوبی درك میكنیم. برخی اوقات رامبد فیلمنامهای را میخواند و آن را دوست ندارد و دچار چالش میشود یا سر كار از چیزی ناراحت میشود. من هم دقیقا چون این احساسات را تجربه كردهام، میدانم كه او چه میگوید و كاملا او را درك میكنم. در ابتدا سعی میكنم او را آرام كنم، چون طبق شناختی كه از او دارم میدانم كه باید اول از همه آرامش داشته باشد تا بتواند براحتی و درست تصمیم بگیرد.
شكرآبی: بله چون هیچ آدمی نمیتواند در عصبانیت تصمیم بگیرد. به نظر من مهمترین اتفاق در ازدواج ما تفاهم بوده است. چون هر دو در یك حرفه فعالیت میكنیم براحتی مشكلات كاری یكدیگر را درك میكنیم؛ در صورتی كه اگر یكی از ما در این حرفه فعالیت نداشت، شاید قدری این درك كردن سختتر میشد، اما در حال حاضر هر دو ما با این روند كار آشنایی كامل داریم و فكر میكنم در زندگی مشترك این امر بسیار مهم است؛ چراكه شاید به خاطر این كار شبها دیر به منزل بروم یا در شهرستان بازی داشته باشم و مسائلی از این قبیل… .
رامبد شكرآبی به عنوان یك مرد ایرانی، تعصب و غیرت خاصی نسبت به همسرش و كارهایش دارد؟
غیرت! كلمه غیرت شاید در قدیم معنای اینچنینی داشت، اما من به آن میگویم علاقه. البته نه من، همه انسانها درگیر این قضیه هستند. قدیمها به این نوع برخورد در خانمها حسادت گفته میشد و در آقایان غیرت.
شاید علاقه به شكل نادرست باعث آزار و اذیت شخص شود، ولی واقعیتش عشق و علاقه و اهمیت دادن به طرف مقابل است.
در چند كار با یكدیگر همبازی بودید؟
فولادوند: بعد از ازدواج یا قبل از آن؟
در هر دو موقعیت.
فولادوند: قبل از ازدواج یك مجموعه تلویزیونی و… .
شكرآبی: قبل از ازدواج یك سینمایی، یك سریال و در سه، چهار كار تلهفیلم با یكدیگر همكار بودیم.
و بعد از ازدواج؟
شكرآبی: بعد از ازدواج حدود چهار تلهفیلم با هم كار كردیم كه در یكی از آنها من نقش همسر حدیث را بازی كردهام.
حس این بازی مطمئنا با بازیهای قبل از ازدواجتان متفاوت بوده است؟
فولادوند: نه. در این تلهفیلم… .
شكرآبی: بگذار من بگویم. من در این تلهفیلم نقش یك همسر بد را بازی كردم. البته یك تلهفیلم هم قبل از ازدواج داشتیم كه در آن زوجی بودیم كه خانواده بسیار خوب و منسجمی داشتند.
تلهفیلمی كه نقش یك همسر بد را بازی كردهاید هنوز پخش نشده است؟
شكرآبی: خیر. هنوز پخش نشده است. «بازی سرنوشت» نام دارد. همه شخصیتهای این كار مثبت هستند و تنها من نقش منفی دارم.
فولادوند: البته در این تلهفیلم شوهر بدی برای من نیست، داماد بدی برای خانواده است .
چرا شما را بیشتر در نقشهای منفی یا در نقش یك فرد ناامید و مایوس میبینیم؟
شكرآبی: البته من هم در نقشهای مثبت و هم منفی كار كردهام، اما اصولا نقشهایی كه به من پیشنهاد شده و من بیشتر با آنها ارتباط برقرار كردهام و از آنها خوشم آمده آدمهای خوبی بودهاند كه مورد ظلم قرار گرفتهاند و عصیان كردهاند و به جایی رسیدهاند كه باید فریاد بزنند و حقشان را به روش خود ـ كه اشتباه است ـ بگیرند.
فولادوند: البته نقشهای منفیای داشته كه بعدا متنبه شده و در آخر آدم خوبی شده است.
شكرآبی: البته مردم هم در پذیرش و درك هر شخصیتی از بازیگر بسیار فهیم برخورد میكنند و متوجه هستند كه نقش یك بازیگر متعلق به خود بازیگر نیست.
گاهی بازیگران میگویند كه وقتی نقش یك آدم مثبت یا منفی را بازی میكنند آنقدر در نقش فرو میروند كه تا مدتها بعد از اتمام كار ویژگیهای آن شخصیت دست از سرشان برنمیدارد، برای شما هم كه اغلب نقشهای منفی بازی میكنید این احساس وجود دارد؟ مثلا وقتی كه نقش یك فرد پرخاشگر را بازی میكنید… .
شكرآبی: البته صددرصد این اتفاق میافتد. مثلا همین پرخاشگری كه گفتید. هیچ شخصیتی نیست كه بازیگر آن را كار كند و تاثیراتش در او باقی نماند. ممكن است یك نقش به لحاظ قویبودن در شخصیتپردازی تا مدت زیادی تاثیرش در بازیگر باقی بماند. خیلی از برخوردهای نامتعارف بازیگران در زمان برخورد با تاثیرات شخصیتهایی است كه بازی كردهاند؛ چون این تاثیرات به لحاظ روانی هنوز در آنها وجود دارد.
نگفتید احساس شما بعد از ازدواج از این كه همسرتان در كاری با شما همبازی است، چیست.
فولادوند: البته در نوع بازی و حسی كه من در نقش دارم نمیتوان گفت تاثیر دارد، اما وقتی فكر میكنم كه همسرم در محل كارم كنار من است، راحتتر بازی میكنم و احساس امنیت بسیاری دارم. به بیان دیگر میتوان گفت هوایم را در محل كارم دارد و من این حالت را دوست دارم.
تا به حال با یكدیگر دعوا هم كردهاید؟
شكرآبی: نه به آن صورت. ممكن است بین ما اختلافی پیش بیاید و قطعا این اختلافات در میان اغلب زن و شوهرها وجود دارد؛ چون من تجربه ازدواج را فقط یك بار داشتهام . نمیخواهم خودمان را چشم بزنم یا از خودمان تعریف و تمجید كنم، اما مسالهای كه وجود دارد و دوستان و نزدیكان میگویند این است كه ازدواج ما را اتفاق خوبی میدانند. این را هم در نظر بگیرید كه ما تازه اول راهیم. من دوستانی را میبینم كه بعد از 20 سال زندگی مشترك از هم جدا شدهاند.
فولادوند: رامبد در همه حال سعی میكند رعایت مرا بكند و من هم تا جایی كه امكان داشته باشد رعایت حال او را میكنم ، اما اگر بخواهم جدی بگویم رامبد نیمه گمشده زندگی من بود كه به او رسیدم.
در منزل عصبانی هم میشوید؟
شكرآبی: در منزل… .
بگذارید خانم فولادوند بگوید.
فولادوند: هیچ وقت ندیدهام كه رامبد خیلی عصبانی بشود. من دیر عصبانی میشوم اما اگر بشوم خیلی بد عصبانی میشوم.
منتقد كارهای یكدیگر هم هستید؟
فولادوند: بله بسیار.
شكرآبی: زندگی حرفهای ما از زندگی شخصیمان تفكیك شده است. در انتخاب كارهایمان از یكدیگر راهنمایی میگیریم و زور و اجبار در زندگیمان معنایی ندارد كه اگر من شریك زندگی توام باید این كار را انجام دهی و یا من دلم نمیخواهد كه چنین و چنان كنی… هیچ وقت به این شكل نبوده است. ما در همه چیز شریك زندگی هم هستیم و این شریك بودن شناخت ما را نسبت به هم بیشتر میكند.
پس تعریف شما از زندگی مشترك هم همین است.
شكرآبی: بله. البته من به آرامش بعد از ازدواج هم خیلی اعتقاد دارم. خیلیها به من گفتند كه شیطنتهایت كم شده است. در حال حاضر آرامتر قدم برمیدارم تا قبل از ازدواج كه به سرعت روی پنجه راه میرفتم. پس از ازدواج دیگر سر به هوا نیستم.
فولادوند: من فكر میكنم اتفاق خوبی كه بعد از ازدواج برایم افتاده این است كه قبلا هر كاری كه دوست داشتیم انجام میدادیم، اما الان اول فكر میكنیم بعد مشورت و بعد آن كاری را كه دوست داریم انجام میدهیم؛ با این تفاوت كه تفكری در پس این كار نهفته است. رامبد هم همیشه ارزیابی و تجربههای خودش را از كاری به من میگوید، اما در نهایت تشخیص آخر با خود من است.
چرا شمال كشور (ساری) را برای زندگی انتخاب كردید؟
شكرآبی: به خاطر خیلی از مسائل. آب و هوای معتدل، عدم ترافیك، بهار زیبا، پاییز و زمستان بسیار خوب و… ما اهل شمال نیستیم، اما مردم آنجا نیز ما را بهخوبی پذیرفتهاند. از مزیتهای دیگر این شهر مسیر بسیار نزدیك آن به تهران است.
مراسم ازدواج شما چطور برگزار شد؟
شكرآبی: متأسفانه پدر من چند سالی است كه كسالت شدیدی دارد؛ دیابت دارد و به همین دلیل بینایی خود را از دست داده است. به همین دلیل مراسم ازدواج ما بسیار خودمانی برگزار شد با یك جشن خیلی كوچك… .
فولادوند: و با حضور بستگان نزدیك؛ چون پدر خود را در كودكی از دست دادهام واقعا پدرشوهرم را خیلی دوست دارم و رابطه خوبی نیز با او دارم. حتی كارهایی را كه میخواهد انجام بدهد و به كسی نمیگوید به من میگوید تا برایش انجام دهم.
در طول زندگی هنریتان تا به حال به شهرت هم فكر كردهاید؟
فولادوند: در حال حاضر خیر. چون بعد از این همه سال دیگر مردم چهره مرا میشناسند. من بیشتر به پیشرفت در كار فكر میكنم تا شهرت. هیچوقت هم مغرور نشدهام، اما در مقطعی از زمان بسیار از این شهرت لذت میبردم. در حال حاضر شهرت اصلا دغدغهام نیست و به آن فكر نمیكنم.
سوءاستفاده از شهرت چطور؟
فولادوند: بعضی اوقات من نمیخواهم سوءاستفاده كنم، اما برخوردها پیش میآورند. مثلا در بانك تا مرا میبینند زودتر كارم را انجام میدهند.
شكرآبی: به نظر من شهرت چیز خوبی است. چون عشق و علاقه دیگران را نسبت به خود میبینی، اما فكر میكنم هر دوی ما، بازیگری را برای نفس بازی میپسندیم.
شما در طول این مصاحبه از زندگی مشترك بسیار شیرین صحبت كردید، به نظرتان چرا پایههای زندگی برخی از زوجهای هنرمند بعد از مدتی سست میشود؟
شكرآبی: به عقیده من وقتی یك بازیگر در قالب یك شخصیت قرار میگیرد، اما نمیتواند از آن شخصیت و نقشش خارج شود، این اختلافها به وجود میآید.
منظورتان چیست؟
شكرآبی: واضح است. شما نقشی را بازی میكنید و دیالوگهایی میگویید. از آنجا كه اغلب موضوعات كارهای مختلف و شخصیتهایش دچار مقوله عشق و تشكیل خانواده هستند، برخی از بازیگران دیگر نمیتوانند از این نقش خلاص شوند كه البته این موضوع را زمانی متوجه میشوند كه دیگر دیر شده است. البته وقتی نسبت به طرف مقابلت شناخت كافی داشته باشی این اختلافها در زندگیات به وجود نمیآید.
فولادوند: اول این كه این مساله برای خیلیها وجود دارد، اما چون بازیگران شناختهشدهترند وقتی در مورد آنها این اتفاق میافتد بیشتر سروصدا میكند، اما برخی مواقع باید نیمهپر لیوان را هم ببینیم. چرا از زوجهایی كه موفق و خوشبخت زندگی میكنند حرفی نزنیم؟ نكته بعدی این كه نباید به ازدواج سطحی نگاه كرد. بعضیها با یك بار همكار شدن عاشق میشوند؛ حتی در دانشگاه و محل كار هم برای مردم عادی این مساله پیش میآید.
به سنتها هم پایبند هستید؟
شكرآبی: صددرصد. من بسیار سنتی هستم. پیشینهها را دوست دارم. سنت را خیلی دوست دارم.
سادهزیستی را میپسندید یا اهل تجملات هستید؟
فولادوند: خیلی اهل تجملات نیستم. ترجیح میدهم ساده باشم.
بزرگترین نقطه مشترك شما چیست؟
شكرآبی: فكر میكنم صداقت است. هر دوی ما با یكدیگر صادق هستیم. چیزی را از هم پنهان نمیكنیم و به هم دروغ نمیگوییم.
فولادوند: البته به جز صداقت هم درك متقابل است. ما همدیگر را به خوبی میفهمیم. به نظر من بعد از این نكتهها محبت هم نكتهای اساسی است. اگر در زندگی مشترك صداقت و درك متقابل باشد، اما محبت وجود نداشته باشد، پایههای زندگی سست میشود؛ چون محبت به زندگی رنگوبو میدهد.
آقای شكرآبیدر منزل آشپزی هم میكند؟
فولادوند: بله، خیلی هم دستپخت خوبی دارد و و وقتی آشپزی میكند من بسیار خوشحال میشوم.
منبع: jamejamonline.ir
لطفا نظر خود را در مورد مطلب بالا در قسمت اعلام نظرات ذکر کرده و نوع مقالات و اخبار مورد علاقه خود را بیان کنید به بهترین نظرات هدایای نفیسی تعلق خواهد گرفت . باتشکر