زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
کانت را با انقلاب کوپرنیکیاش در حوزه معرفت شناسی میشناسند. همان گونه که کوپرنیک اظهار داشت این زمین است که به دور خورشید میگردد و نه بر عکس؛ کانت هم به ما نشان داد که این جهان است که دور ذهن میگردد و نه بالعکس؛ یعنی بنابر نظر کانت (جهانی که ما میشناسیم به شدت تابع ساختار ذهنی انسان است. همینطور معتقد بود که ذهن انسان اموری را میتواند بشناسد که زمان و مکان میداند و از سوی ذهن و عقل نظری نمیتوانند شناخته شوند.) حال هر چند عقل عملی با اخلاق میتواند خدا را ثابت کند. از این دستاورد فکری به عنوان انقلاب کانتی یاد میشود.
قبل از کانت ذهن همچون آیینه در برابر جهان که هرچه در آن منعکس شود، از سوی جهان دیده میشود؛ ولی کانت نشان داد ذهن خود بر دادههای بیرونی چیزی میافزاید.
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
خاستگاه اندیشه زیباشناسی کانت
ادموند برک در رساله با عنوان تحقیق درباره سرچشمههای نظریات ما در مورد (والایی) و (زیبایی) دارد. برک سلیقه را با ادراک حسی مرتبط میداند و تصریح میکند: نمیتوان با عقل سلیقه را تغییر داد. لذت هم با ادراک حسی مربوط است و به صورت مستقیم مربوط به عقل نیست. او میخواهد مهمترین عواطف ما را کشف کند و در این راستا به مضامینی که در ما ایجاد زیبایی و والایی میکنند نیز توجه کند. بنا بر نظر برک تعدادی از عواطف سرچشمه فردی دارند که مهمترین آنها درد و ترس و عشق به دیگری هستند. وی زیبایی و والایی را دو مفهوم جدا از هم میداند؛ زیبایی با عشق مرتبط است. در آن زمان والایی یا امر والا را مرتبط به امور جلوه و احساس انسانی میدانستند که ترکیبی از حیرت و مرعوب شدن است. وی امر والا را مرتبط به امور مبهم میداند و زیبایی را امری ظریف و شکنندهای میداند؛ ولی والایی را امری قدرتمند و با عظمت معرفی میکند.
کانت نقد قوه حکم کتاب را نقد سوم خود میداند و به زیبایی و امر والا میپردازد. کانت، زیبایی و زیبایی هنری را به لذت و ادراکات حسی وابسته میداند و نه به مفهوم سازی.
او زیبایی را آن چیزی معرفی میکند که لذتی بیافریند، رها از سود و بهره و بیمفهوم و همگانی که چون غایتی بدون غایت باشد. این جمله در جهان جدید بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
ما درباره امر زیبا داوری عقلی میکنیم. اما درک زیبایی امر زیبا از منطق و کار عقلی جداست و به ادراک حسی بر میگردد. مثلا وقتی من یک گل را زیبا میدانم و با داوری قوه حکم به آن زیبایی را اطلاع میکنم، منظور من فقط زیبایی گل برای من نیست و قصدم آن است که زیبایی گل را برای همه جا و همه کس نشان دهم.
در اینجا کانت میخواهد طرح فکری و فلسفی در مورد زیبایی و امر والا با کل طرح فکری خود پیوند دهد. زیرا او چه در معرفت شناسی و چه در اخلاق و چه در زیبایی شناسی به دنبال گزارهها و احکامی است کلی که همه جا و همه کس صادق باشد.
اصلا معنای کلی و ضروری نزد کانت همین است. آخر چطور میتوان از احساسات فردی افراد در مورد یک گل به اینجا رسید که این گل برای همه و در همه زمانها و مکانها زیباست. آخر کانت زیبایی را لذتی معرفی میکند که از هر فایده ای دور است. در اینجا او میان امر مطبوع و امر زیبا و امر خیر تمایز قائل میشود. امر مطبوع میل و هوس را ارضا میکند و میان انسانها و حیوانات مشترک است. امر خیر با ارزشهای اخلاقی سر و کار دارد و حتی فرشتگان هم مانند انسانها با آن سر و کار دارند. امر زیبا هیچ ربطی به هوس و شهوت و میل ندارد و سرچشمه آن حس است که مختص همه انسانهاست و منشأ و سرچشمه امر زیبا حس است. زیبایی لذتی بدون سود است و بنابراین از هر نیت و قصدی به دور است.
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
اثر هنری تنها به خاطر خودش و نه به جهت چیزی دیگر مورد توجه قرار میگیرد. کانت با دو رویکرد زیباشناسی کلاسیک مخالفت کرد. از یک سو وی هنر را واقعیتی مبهم نمیدانست. در حالی که سنتی در زمینه زیباشناسی بود که نسبتی تام میان واقعیت و هنر برقرار میکرد. از سوی دیگر حسگرایی افرادی چون هیوم و هاچینسون را هم نپذیرفت. او نپذیرفت که زیبایی صرفا توانایی حسی روان آدمی باشد. کانت این تجربه زیباشناسی را تجربه خاص معرفی کرد. هنگامی که ما اثر هنری را مشاهده میکنیم، از تعادل میان خیال و عقل لذت میبریم و این یک لذت زیباشناختی است. این تجربه البته با مفاهیم همراه نیست و این لذتی نیست که از نوع ارضای نیازها و اشتیاقها و خواستهای انسانی باشد؛ لذتی کاملا جدا از منافع و امیال است؛ پس همان طور که گفته شد کانت اظهار میدارد که این زیبایی تلفیقی از خیال و عقل است و این نکته را کم و بیش در هگل هم میبینم. بنابراین از نظر او از یک سو زیبایی ریشه در واقعیت صرف ندارد و از سوی دیگر ناشی از حس صرف هم نیست و راه کانت بدین گونه از هیوم جدا میشود. کانت نیز همچون برک میان زیبایی و امر والا تمایز قائل میشود. در قرن هجدهم سنت فکری این بود که در برابر امر زیبا شیفته و مفتون میشویم (امر زیبا با عشق پیوند دارد) و اما در تجربه امر والا ما به تعجب و شگفتی و حیرت دچار میشویم؛ برک حس امر والا را تلفیقی از حسهای گوناگون میدانست. ولی کانت میگوید (امر والا آن چیزی است که به صورت ناب ساده و عظیم است.) در حالی که امر زیبا محدود است و امر والا نامحدود. امر زیبا را میتوان نشان داد، ولی امر والا را به دلیل نامحدود بودن نمیتوان نشان داد.
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
نسبت انسان با امر قدسی به خوبی میتواند این والایی را نشان دهد. در اینجا ما با موجودی بدون انتها و عظیم سترگ رو به رو هستیم که همه وجود ما را در بر میگیرد و در ما احساس شگفتی و تحیر ایجاد میکند. حیرتی که برای آن پایانی نیست؛ زیرا این موجود امری بی پایان و بی انتهاست. از نقدهایی که به زیباشناسی کانت وارد کردهاند، نقدی است که به اعلام عام بودن حکم زیباشناسی از سوی وی شده است. ما چگونه میتوانیم حکمی زیباشناسی داشته باشیم که میان همه مشترک باشد و این در حالی است که حکم زیباشناسی ما به حس زیباشناختی ما متکی است و چرا ما به شئ خاص از جهت زیباشناختی واکنشهای مشترک و یکسانی داشته باشیم. چرا باید حس لذت شما از امری زیبا در همه ما حسی مشترک ایجاد کند. نیچه در تبارشناسی اخلاق به مفهوم زیبایی همچون ایجاد کننده لذت فارغ از منفعت ایراد وارد میکند؛ نیچه معتقد است که ما ناچاریم در موضوع زیبایی بحث منفعت و لذت را هم به میان آوریم. وی اذعان دارد که کانت بیش از آنکه به هنرمند فکر کند، به مخاطب میاندیشد و توجه دارد؛ یعنی هنر به عنوان فرایند آفرینش هنری را کمتر مورد توجه قرار داده و هنر را به عنوان فرایند فهم و داوری در مورد آن هنر را جدی گرفته است. این مروری بسیار مختصر و بسیار ساده و همچنین بسیار کلی از زیباشناسی کانت است. فلسفه ایمانل کانت به گفته فلاسفه بعد از کتوب سه گانه نقد وی عظیمترین اندیشه بشری است. بعد از کانت هرچه اندیشه شد، به نوعی با فلسفه او سر وکار داشته است. پس حتما این مختصر برای آشنایی صرف یک مطلب روزنامهای نوشته شده است.
زیبایی شناسی مدرن / از اغاز تا به امروز با کانت
نویسنده :مهدی شبکه ساز