موضوع: برکات انفاق و کمک به دیگران
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحثی که امروز آماده کردم خدمت شما بگویم، بحث برکات کمک به دیگران است. کمک به دیگران چه برکاتی دارد؟ هم برکات اجتماعی و هم برکات فردی دارد. می شود از این یک تابلوی خوبی درست کرد. بسم الله الرحمن الرحیم، برکات انفاق و کمک به دیگران.
1- برکات فردی انفاق به نیازمندان
برکات سه شاخه می شود. برکات فردی، برکات اجتماعی، برکات اخروی. اما برکات فردی. قرآن در آیه ای که می گوید: کمک کن. می گوید: اگر کمک کردی، «وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ » (بقره/265) یعنی خودت را استوار کردی. 1- اثبات خود. قرآن می گوید: «وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ» تثبیت از اثبات است. مثل کسی که پایان کار از شهرداری می گیرد. این یعنی دیگر خانه اش جریمه ندارد. کسی که پایان کار می گیرد خانه خودش را… مثل آدمی که شناسنامه می گیرد. مثل آدمی که ویزا و گذرنامه می گیرد. یعنی شخصیت ایشان تثبیت شد و وارد کامپیوترها شد.
حتی مراجع تقلید هم از وقتی که کمک هایشان به این و او شروع می شود، مرجعیتشان تثبیت می شود وگرنه علمشان ممکن است فرقی نکند. مرجعی که پول می دهد و مرجعی که پول نمی دهد، علمش فرق نکرده است. منتهی وقتی خدمات ارائه داد، این تثبیت می شود. مثل بیعت، امیرالمومنین را بیعت کنند یا نکنند حضرت علی است. منتهی وقتی مردم عقبش راه افتادند، این مثل نخی که عقب سوزن می رود. نخ که عقب سوزن می رود، سوزن خودش را اثبات می کند و او هم در پارچه ها شیرجه می رود. اما اگر نخش را کشیدند و سوزن بی نخ شد، هیچی! ولو سوزن، سوزن است. ولی این نخ باعث می شود که کارایی این سوزن پیدا شود.
2- تقویت عاطفه، آدمی که به دیگران کمک می کند عاطفه انسانی اش را رشد می دهد.
تقویت سخاوت. آدمی که به دیگران کمک می کند، سخاوت خودش را رشد می دهد.
تقویت محبوبیت، آدمی که کمک به دیگران می کند، محبوبیت خودش را تثبیت می کند.
3- دریافت مدال،اگر اینها را حساب کنم موردش چهارم می شود.
4- مسأله ی دریافت رستگاری، قرآن به «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» می گوید: «أُولَـٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (بقره/5) هدایت اینها هستند. فَلَحَ، حی علی الفلاح، اینها رستگار هستند.
جلوگیری از انفجار، مانع انفجار. قرآن می گوید: اگر به دیگران کمک نکنید به فقرا فشار بیاید، از فقر بلند می شوند و کودتا می کنند. «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»(بقره/195) پشت سر آیه انفاق است. یا کمک کنید یا خودتان بدبخت می شوید. یعنی چه؟ یعنی فقر به گرسنه ها فشار می آورد، بلند می شوند دست به یک کارهایی انفجاری می زنند.
2- انفاق، نوعی تشکر عملی از نعمت های خدا
دیگر چه فایده ای دارد؟ کمک یک رقم تشکر است. خدا به پیغمبر می گوید، «انا اعطیناک الکوثر» (کوثر/1) من به تو کوثر دادم. خوب چه؟ «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» نماز بخوان. بعد می گوید: «وانحر». یعنی شتر بکش و گوشتش را بین مردم تقسیم کن. یعنی نماز خواندن و کمک به فقرا تشکر از کوثر است. به شکرانه اینکه من به تو کوثر دادم، به شکرانه اینکه من به تو یک زهرا و یک فاطمه دادم تو باید شکر کنی. شکر چیست؟ نماز و کمک به فقرا. اصلاً کمک به فقرا شرط قبولی عمل است. اگر کسی نماز بخواند و به فقرا کمک نکند، نمازش قبول نیست.
من بارها این حدیث را گفتم. چون این بحث ها در بهار پخش می شود و بهار هم کم کم گندم ها را درو می کنند تکرار کنم. اگر کسی نماز بخواند و زکات ندهد، نمازش قبول نیست. قرآن نماز و زکات را به هم چسبانده است. «يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» (مائده/55) نماز بی زکات قبول نیست، مثل زنی که یک گوشواره دارد. آدمی که یک گوشواره دارد اصلاً عروسی نمی رود. مثل قطاری که یک ریل دارد. اصلاً حرکت نمی کند. مثل شما که یک لنگه کفش داشته باشی، اصلاً از خانه بیرون نمی آیی. اگر دو لنگه کفش بود، اگر دو ریل بود. اگر دو گوشواره بود…
3- انفاق، نشانه صداقت در ایمان
زکات و کمک به مردم علامت صدق است. قرآن به زکات گفته: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ» (توبه/60) صدقه از صدق است. معنای صدق را بلد هستید. صدق به معنی راستی است. چرا صدقات را راست گفتن نامیدند؟ چون انسان می گوید: من مومن هستم. می گوید: خوب اگر مومنی، پس یک خرده پول بده ببینیم. اگر کسی پول نداد، اینکه می گوید: من مسلمان هستیم دروغ می گوید. علامت صداقت این است. حتی خدا به اصحاب پیغمبر می گوید… کلاس اصحاب پیغمبر بالاست. اصحاب پیغمبر هستی؟ معلوم نیست دین داشته باشی. اِ… اصحاب پیغمبر دین ندارند!؟ نه! قرآن می گوید: نه، اگر خمس ندهد دین ندارد. این یک مورد.
جبهه هم رفته است. در جنگ بدر، پیروز هم شده است. غنایم جنگی هم گرفته است. خدا می گوید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْء» (انفال/41) ای اصحاب پیغمبری که جبهه رفتید و رزمنده هستید، مجاهد هستید، پیروز هستید، غنیمت جنگی از کفار گرفتید. باز باید خمس بدهید. در آخر می گوید: «إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـه» این را به چه کسی می گوید؟ به اصحاب پیغمبر می گوید. یعنی چه؟ یعنی اگر خمس ندهی، ایمان نداری. صرف اینکه من اصحاب پیغمبر هستم فایده ندارد. «إِن كُنتُمْ آمَنتُم» برای اصحاب پیغمبر است که در جنگ بدر… اینها برکات فردی است.
آدمی که کمک می کند خدا می گوید: مزدش را روان… آخر بعضی از افراد روان هستند. مثل آب! آب چون روان است، سریع با باقی آب ها جمع می شود، در هم ادغام می شود. بعضی از آدم ها روان نیستند، در کاشان اینطور می گویند، نمی دانم در جزیره خارک چه می گویند؟ ما می گوییم: فلانی را با دو کیلو عسل نمی شود خورد… یعنی چه؟ یعنی روان نیست. اصلاً انگار عصا قورت داده است. چوب قورت بدهد خوب است چون با آب پایین می رود. عصا سرش دو لا است. آدمی که عصبانی است همینطور نشسته و باز نمی شود. انگار عصا قورت داده است. قرآن می گوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى» (لیل/5) کسی که پول به این و آن بدهد،ٰ «وَاتَّقَى» تقوا هم داشته باشد، «وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى» (لیل/6) به وعده های قیامت ایمان داشته باشد، می گوید: اگر کسی به فقرا کمک کند و تقوا داشته باشد، ایمان داشته باشد، چه؟ می گوید: «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰٰ» (لیل/7) او را برای پیمودن راه های بهتر آماده می کنیم. یعنی روانش می کنیم. این هم از برکات انفاق است. آدمی که پول خرج کند آدم روانی می شود. یعنی مثل ماست سفتی که آب می کنی و روان می شود. اینها برکات فردی است.
چند چیز گیر ما می آید؟ شخصیت ما تثبیت می شود. محبوبیت ما زیاد می شود. اینها چیزهایی است که گیر فرد یعنی انفاق کننده می آید.
4- برکات اجتماعی کمک به دیگران
اما برکات اجتماعی، 1- چه ایتام و یتیم هایی تحت پوشش قرار می گیرند؟ با کمک شما، کسی که وضعش خوب است یک خانواده یتیم را تحت پوشش قرار بدهد. بیشتر دارد، دو تا. بیشتر دارد سه تا. بچه های یتیم هم انگار بچه های خودت هستند. در اثر کمک یتیم ها پدردار می شوند. با کمک ایجاد اشتغال می شود. اگر چهار نفر پول روی هم بگذارند، می توانند ایجاد اشتغال کنند. چرخی را برای خیاطی، برای ژاکت بافی، برای تولید قالی و کارگاهی، ابزار کاری، ماشینی برای مسافرکشی، مغازه ای برای… به هر حال با کمک می شود ایجاد اشتغال کرد.
چقدر آبروها در جامعه حفظ می شود. افراد فقیر آبرویشان حفظ می شود. چه زندانی هایی را انسان می تواند با کمک آزاد کند. خیلی از افراد بخاطر بدهی زندان هستند. چه فامیل هایی که با هم قهر هستند، با انفاق اصلاح ذات البین می شوند. این اصلاح ذات البین را ساده نگیریم. به قدری اصلاح ذات البین مهم است که حدیث داریم اگر شما زحمت کشیدی دو نفر را که با هم قهر هستند، آشتی دادی، از همه نمازهای مستحبی و روزه های مستحبی بیشتر ثواب دارد. این یک مورد…
2- خداوند یکسری از حرام ها را حلال کرده که این دو نفر با هم آشتی کنند. مثلاً دروغ حرام است. گناه کبیره است. اما می گوید: اگر دو نفر خواستید با هم آشتی کنید، دروغ هم گفتی اشکال ندارد. چه گفت؟ هیچی سلام رساند. چه گفت؟ گفت: ولش کن خیلی آدم احمقی است! هیچی… اینجا راست بگویی فتنه می شود. دروغ هم اگر بگویی که دو نفر آشتی کنند، ارزش دارد. دروغ حرام است اما اسلام می گوید این حرام را انجام بده و دو نفر را با هم آشتی بده. دیگر چه؟
وصیت را واجب است عمل کنید. اما اگر شما دیدی به وصیت عمل کنی فتنه می شود، به وصیت عمل نکن. من دارم می میرم می گویم به یک بچه من ده میلیون بده و به یک بچه ام پنج میلیون بده. اگر به این وصیت عمل کنی بین بچه ها فتنه می شود. اینجا عمل نکن. عمل به وصیت واجب است اما اگر فتنه می شود، این کار را نکن. دیگر چه؟ قسم خوردی باید عمل کنی. اما اگر قسم خوردی که کسی را آشتی ندهی، یک عروس و داماد و زن و شوهری با هم دعوا دارند، بگویی: آقا، والله قسم من در کار اینها دخالت نمی کنم. به قرآن قسم دخالت نمی کنم. اسلام می گوید: با اینکه قسم خوردی، قسمت را بشکن و برو جلو و اینها را آشتی بده. نگو قسم خوردم. شکستن قسم حرام است اما برای آشتی دادن حلال می شود. معلوم می شود آشتی دادن خیلی زور دارد.
حتی اگر دو مسلمان با هم قهر هستند. تا سه روز طوری نیست. حدیث داریم اگر اینها روز چهارم با هم آشتی نکنند، پیغمبر فرمود: هیچکدام را قبول ندارم. آدم نباید کینه ای باشد. حالا یک فحشی داده او را ببخش. اینقدر روح کوچک باشد. به من جسارت کرده؟ او را رها کن. از برکات اجتماعی است.
امام صادق به یک نفر پول داد و گفت: اگر دیدی بین مسلمان ها درگیری سر پول است، این پول را بده و آشتی شان بده. نگذار اینها سر یک چیز مادی مثلاً با هم کینه دار شوند و دعوا کنند. ایشان هم داشت می رفت دید دو نفر در کوچه با هم دعوا دارند. مسأله را بررسی کرد و دید سر پول است. آنها را آورد و گفت: آقا پول را بگیر و تمامش کن برود. بعد هم گفت: این پول برای من نیست و امام صادق در اختیار من گذاشته و فرموده: اگر واقعاً اختلاف بین مسلمان ها با پول حل می شود، با پول حلش کن.
دیگر چه فایده ای در جامعه دارد؟ بسیاری از گناه ها در جامعه بخاطر فقر است. وقتی آدم زندگی یک کسی را راه انداخت، آمار گناه کم می شود. ریشه بعضی گناهان فقر است. ریشه بعضی گناهان شهوت است. ریشه بعضی گناهان غضب است. ریشه بعضی گناهان سیاسی است. یکسری از گناهانی که ریشه اش اقتصادی است، اگر مردم کمک کنند با انفاق این گناهان برطرف می شود.
5- تقویت برادری و رونق اقتصادی در پرتو انفاق
رونق اقتصادی هم از برکات انفاق است. اگر کسانی که وضعشان خوب است به فقرا کمک کنند، آنها هم قدرت خریدشان بالا می رود. قدرت خرید که بالا رفت، تولید هم بیشتر می شود. چون وقتی مشتری بازار بیشتر شود، تلاش بازار بیشتر می شود. تلاش بازار بیشتر شود، تلاش کارخانه ها بیشتر می شود. چرخه اقتصاد هم تند می شود.
برادری تقویت می شود. دو نفر که با هم رفیق هستند، اگر یکی به یکی کمک کند، این برادری و «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة» (حجرات/10) کمک کنید، با هم بگویید. مسلمان ها با هم برادر هستند. من و شما با هم برادر هستیم. اما اگر من به شما کمکی کردم یا شما به من کمکی کردی، این برادری تقویت می شود.
کینه زدایی می شود، دو نفر با هم قهر هستند. یا سر سنگین هستند. یک محبتی کنی و یک هدیه ای ببری، کینه ها وا می رود. کدورت زدایی می شود. کینه زدایی می شود. عدالت برقرار می شود. اینها همه برکات انفاق است. از پردرآمدها می گیریم و به کم درآمدها می دهیم. یک قدم در عدالت جلو رفتیم.
یکسری افراد را ظرفیت ها و استعدادها را شکوفا می کنیم. جوان می خواهد درس بخواند، کتاب ندارد. کامپیوتر ندارد. شما یک کامپیوتر در اختیار او گذاشتی، یک کتاب در اختیار او گذاشتی، این استعدادش شکوفا می شود. چه آدم هایی هستند که اگر امکاناتی داشته باشند، رشد می کنند. چون امکانات ندارد، رشد نکرده است. اینها برکات اجتماعی است. دیگر نه تخته جا دارد و نه من حال بلند شدن دارم.
اما برکات اخروی… صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
6- ترک انفاق، عامل دوزخی شدن
قرآن یک صحنه ای را نقل می کند، در قیامت خیلی گفتگو است. افراد با فرشته ها حرف می زنند. با شیطان حرف می زنند. خوب ها با خوب ها و بدها با بدها حرف می زنند. خوب ها با بدها حرف می زنند، بدها با خوب ها حرف می زنند. انواع گفتگوها در قرآن آمده است. صحنه های گفتگو خیلی زیاد است. گفتگوها در قیامت! یکی از گفتگوها این است که اهل بهشت از اهل جهنم می پرسند، «يَتَسَاءَلُون، عَنِ الْمُجْرِمِينَ» (مدثر/40 و 41) سوال می کنند. می گویند: «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ» (مدثر/42) چطور شما دوزخی شدی؟ چطور شما جهنمی شدی؟ می گویند: به چهار دلیل. 1- «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» پایبند نماز نبودیم. 2- «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ» به فقرا هم کمک نمی کردیم. 3- «وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ» هرطور خواستند ما را رقصاندند. هر فیلمی را نشان ما دادند، ما هم نشستیم و دیدیم. در ماهواره ها و سایت ها، حساب نکردیم این حلال است یا حرام است. مفید است یا مضر است؟ همینطور ول شدیم و رفتیم. 4- «وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» (مدثر/46)هروقت هم حرف قیامت می شد، می گفتیم: خواهش می کنم حرف قیامت را نزنید. بگذار خوش باشیم. حالا خوشی چیست؟ تخمه کدو می شکنیم. فکر می کند مثلاً تخمه کدو بشکند و بخندد، خوشی است. خوشی موقت است. این یک صحنه از قیامت است. که می گوید: دلیل اینکه ما گرفتار جهنم شدیم، این بود که قدرت داشتیم و کمک نکردیم.
صحنه ی دیگر قرآن می گوید: روز قیامت نامه اعمال را به افراد می دهند. به مومنین نامه را دست راست می دهند. تا نامه دست راستش است که برنده است، نعره می کشد و می گوید: «هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ» (حاقه/19) یعنی بدوید بیایید. بدو بدو! قرائت کنید کتاب مرا و بخوانید. من موفق شدم. «إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَه» من در دنیا فکر امروز بودم. «فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ، فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ، قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ» (حاقه/21 تا 23) چه بهشتی، چه درخت هایی، چه میوه هایی، چه لذت هایی، چه کامیابی هایی، این برای کسی است که نامه اش در دست راستش است. حالا انفاق برای دست چپی ها! « وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ» (حاقه/25) اما کسی که نامه اش در دست چپ است. «فَيَقُولُ» می گوید: «يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ» کاش به من کتاب نداده بودند. تا نداده بودند امید داشتم. الآن دیگر مأیوس شدم. «هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ» (حاقه/29) من سلطنت داشتم، مدیر کل بودم. وکیل بودم، سفیر بودم، وزیر بودم، قدرت داشتم و پولدار بودم. پوچ! «مَا أَغْنَىٰ عَنِّي مَالِيَهْ» (حاقه/28) مال داشتم. اما مال من هیچ به دردم نخورد.
این خطرات قیامت است. یک آیه دیگر هم بخوانم. قرآن می گوید: کسانی که پول دارند به فقرا نمی دهند، این پولشان را داغ می کنند، فلز را داغ می کنند و به پیشانی شان می زنند، به پهلویشان می زنند. «فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ» با این فلز پوست پیشانی، جبهه یعنی پیشانی، جنوب هم جنب است. جنب یعنی پهلو. یعنی این فلز را داغ می کنند و به پیشانی و پهلو می زنند، بعد می گویند: «هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ» (توبه/35) این همان پولهایی است که پنهان کرده بودید. خیلی کسی دلش را خوش نکند که چقدر طلا و سکه دارد. «هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ» این همان چیزی است که پنهان کرده بودی. پولهای پنهانی! این قیامت است. ما بنده خدا هستیم. خدا به ما گفته و ما هم باید به شما بگوییم.
7- دوری از افراد بخیل و مانع انفاق
موانع انفاق هم بگویم که چه باعث می شود ما انفاق نمی کنیم. بحث چهارم است. قرآن می گوید: یکی از موانع انفاق شیطان است. پیری داری، کوری داری، برای مبادا بگذار. اینطور دستت را باز نکن. البته اسلام گفته: یک مقدار هم باید برای پیری و کوری گذاشت. نه برای پیری و کوری خودمان، حتی برای پیری و کوری دیگران. نه دیگران مسلمان، حتی برای پیری و کوری یهودی ها و مسیحی ها! امیرالمومنین عبور می کرد، یک کسی کنار راه گدایی می کرد. گفتند: یا علی این نجار بوده است. تا جوان بوده نجاری کرده، حالا از کار افتاده و گدایی می کند. فرمود: این چه حکومت اسلامی است که تا جوان است از او کار می کشند و پیر که شد باید کنار کوچه گدایی کند. از بیت المال حقوق او را بدهید و نگذارید گدایی کند. این تأمین اجتماعی و بیمه شدن، درست نیست یک کسی تا جان دارد…
من 34 سال است در تلویزیون هستم. حالا یک پشه دماغ مرا زد، دماغ من باد کرد و کلفت شد. با دماغ کلفت نمی توانم پشت دوربین بیایم، آنوقت باید گرسنگی بخورم. 35 سال است معلم بودم و حالا هم باید گرسنگی بخورم. باید سراغ عدالت برویم. جامعه اسلامی باید حتی…
گفتند: آقا مسیحی است. مسیحی باشد! بالاخره در کشور اسلامی زندگی می کرده یا نه؟ نجار بوده یا نه؟ تا جان داشته کار می کرده یا نه؟ مسیحی باشد. خوب مسیحی ها هم باید… یهودی ها هم باید در امان باشند.
شیطان وسوسه می کند. قرآن می گوید: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره/268) شیطان می گوید: ندهید. پیری دارید. کوری دارید. به کسی ندهید.
یکی اطرافیان هستند. برای اطرافیان آیات زیاد است. یک آیه را حفظ هستید. نصفش را من می گویم و نصفش را شما بخوانید. «وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَد» (فلق/4) یعنی کسانی که هی در گوش انسان می خوانند. مثلاً همسر به همسر هی می گوید. «نفاثات فی العقد». اطرافیانی که هی به آدم می دمند این کار را نکن.
جای دیگر می گوید: «وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ» (نساء/37) فکر کنم ترجمه این آیه را بدانید. یعنی چه؟ یعنی مردم را به بخل امر می کند. عوض اینکه بگوید: بده، می گوید: نده! اصلاً حدیث داریم حضرت فرمود: با افراد بخیل مشورت نکن. «لا تدخلن فی مشورتک بخیلا» (غرر الحكم/ص442/ح10086) با آدم بخیل مشورت نکنید. چون دائم می گوید: «یعدکم الفقر» پیری داری. کوری داری. لنگی داری. مریضی داری.
گاهی هم که نمی دهیم تحلیل های غلط است. خودم پیدا کردم. به قارون می گفتند: اینقدر پول داری، به فقرا بده. « وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ» (قصص/77) خدا به تو داده، تو هم بده. می گفت: خدا نداده. خودم زرنگ بودم! قارون در مقابل حرفی که گفتند: خدا به تو داده و تو هم به فقرا بده. گفت: خدا به من نداده. «أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِندِي» (قصص/78) یعنی علمی نزد من است. یک فوق تخصص اقتصاد دارم. برای تو نیست! «علمٍِ عندی» تخصص دارم بخاطر زرنگی ام! قرآن می گوید: از تو زرنگ تر و پرکارتر نبود. چقدر آدم از تو باسوادتر هست که گرسنگی می خورد؟ چقدر آدم از تو بیشتر کار می کند و هرچه می دود به جایی نمی رسد.
گاهی هم فکر می کند که اگر پول ندهد این جاودانه می شود. همیشگی می شود. قرآن می گوید: اینطور نیست. «يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/3) تو خیال می کنی پولها را جمع کنی، عمر بیشتری خواهی داشت؟ اینطور نیست. چهارده مرتبه در قرآن کلمه ی «بغتة» آمده است. یعنی شاید مردی. خیلی برای دراز مدت فکر نکنید.
گاهی وقت ها فکر می کند اگر پول داشته باشد عزیز است. قرآن می گوید: همین قارونی که پول داشت، وقتی به گل فرو رفت، « فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ» (قصص/81) هیچکس نتوانست قارون را از زیر گل بیرون بیاورد. اینطور نیست که اگر پول داشته باشی عزیز می شوی.
گاهی هم می گویند: اگر خدا می خواست، خود خدا به او می داد. چرا ما به او بدهیم؟ خدا نمی بیند این بنده فقیر است؟ خود خدا به او بدهد. چرا ما بدهیم؟ در اموال تو حقی برای فقرا است. «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُوم» (ذاریات/19) پولی که خدا به من داده سهم فقرا در این است. این امتحان است. مسئولیت فقرا روی دوش ما است. اگر کسی شب سیر بخوابد و همسرش گرسنه باشد ایمان ندارد. «ما آمن بالله» ایمان ندارد به خدا کسی که در خانه اش سیر می خوابد و همسایه اش گرسنه است. این دین ندارد. اگر فقیری، مظلومی، محرومی، فریاد می کشد و صدایش را شنیدی و گوش ندادی، مسلمان نیستی.
«من سمع» یعنی استماع کند و گوش بدهد، «من سمع رجلاً» اگر کسی صدای انسانی را بشنود که می گوید: «یا للمسلمین» ای مسلمانها به فریاد من برسید. اگر ناله مظلومی را شنیدی، اینکه می گویند: «رجلاً» نه مرد! اینطور جاها مرد و زن فرقی ندارد. در روایات داریم اگر مردی بین رکعت سوم و چهارم شک کرد، نمی داند رکعت سوم است یا چهارم؟ می گوید: بنا را بر چهار بگذارد، بلند شود یک رکعت بی «قل هو الله» احتیاطاً بخواند. این «سمع رجلاً» یعنی «سمع نفراً» خیلی جاها مرد یعنی زن و زن یعنی مرد. مثلاً نیروی انتظامی تابلو زده، عابرین محرتم از پیاده رو عبور کنید. این عابرین نباید زن ها بگویند: ما عابرین نیستیم. ما عابرات هستیم. عابرین یعنی مردهای عبور کننده و عابرات یعنی زن… خوب ما وسط خیابان برویم و بگوییم: گفته عابرین محترم! بابا اینجا که نیروی انتظامی می گوید: عابرین محترم یعنی هم عابرین، هم عابرات… « من سمع رجلاً» نه اینکه من سمع انسان مذکر! یعنی کسی که ناله ای را شنید و بی تفاوت از کنار آن گذشت، مسلمان نیست.
8- انفاق عملی، در کنار انفاق مالی
انفاق چیست؟ انفاق مالی برای پولدارهاست. انفاق علمی، شما در خانواده تان بی سواد ندارید؟ آقای دانشجو، آقای دبیرستانی، دختر خانم، عروس خانم، شما مادرت و خاله ات بی سواد نیست. نمی توانی شبی ده دقیقه به این درس بدهی؟ می دانید اگر این عروس ها و دخترهای باسواد مادر و خاله شان را درس بدهند، چقدر به جمهوری اسلامی کمک شده است؟ حدود سیصد، چهارصد میلیارد تومان ما پول می دهیم، که یک نفر برود یک نفر را پیدا کند به او درس بدهد. حالا آنکه بی سواد و با سواد در خانه هستند. تو خانم بزرگ عارت نشود. تو عروس خانم هم نیم ساعت وقت بگذار. اگر تو به این درس بدهی، علاقه این به تو بیشتر می شود. اگر تو پیش این شاگردی کنی، سیصد میلیارد، چهارصد میلیارد و هر میلیاردی هم هزار میلیون تومان است. چند هزار میلیون تومان صرفه جویی می شود. کلی از مشکلات حل می شود. خوب تو باسواد هستی و او بی سواد هستی، کنار هم درس بخوانید. عارمان می شود! می گوییم: من پیش عروس! خفه شو! انگار فحش دادی. این تکبر است. خانم بزرگ تکبر دارد. عروس هم حاضر هست همینطور دنبال کاری پرسه بزند. بابا خوب اگر درس بدهی، پول هم به تو می دهند. نمی دانم چرا. انفاق مالی نیست، انفاق علمی است.
انفاق هدایتی، یک کسی یک شبهه ای دارد. ببین اشکالش چیست. اشکال آن را از یک دانشمند بپرس، بگو: این اشکالی که به من گفتی را یادداشت کردم، جواب تو این است. این تیغ را از ذهنش بیرون بیاور. انفاق فقط انفاق مالی نیست. کمک فکری و کمک علمی است.
خدایا هرجا خوابمان برده، ناله شنیدیم و از کنارش بی تفاوت رد شدیم، به ما توفیق جبران مرحمت بفرما. همه ما را اهل کمک و ایثار، ایثاری که به درد قیامت ما بخورد. یعنی خدمت بی منت، انفاق مخلصانه و بدون آفت، اینچنین انفاق ها و کمک ها را نصیب همه ما بفرما. قرآن می گوید: «بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ» (آل عمران/195) یعنی من از تو هستم و تو هم از من هستی. همه باید کمک کنیم.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»