مذهبی

موضوع: جایگاه نماز در ادیان الهی

بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بیننده‌ها زمانی بحث را گوش می‌دهند که در آستانه تولد حضرت مسیح است، می‌خواهیم حضرت عیسی در بحث ما باشد و چون در ایامی است که اجلاس نماز هم هست و من هم مسؤول هستم و می‌خواهم راجع به نماز هم صحبت کنم، عیسی و نماز… چند جمله هم که برای حرکت جدید در نماز و مسجد و مدرسه است… خلاصه بحث ما راجع به عیسی و وظیفه حکومت و وظیفه مردم و نماز و اینهاست.
1- نقش نماز در برآوردن نیازهای فرد و جامعه
من بارها گفتم که بچه که به دنیا می‌آید بدنش همه چیزی می‌خواهد. بدن یک نوزاد چربی می‌خواهد، آب می‌خواهد، قند می‌خواهد، فسفر می‌خواهد. این بدن نوزاد همه رقم ویتامین می‌خواهد. چطور بدن این را سوراخ سوراخ کنیم، مرتب آمپولش بزنیم، نوزاد است. روز اول تولدش است. مگر می‌تواند بخورد و تحمل آمپول دارد؟ خدا یک شیر در سینه مادر گذاشته است، همه ویتامین‌ها را در این شیر جاساز کرده است. ولذا بچه که شیر خورد دیگر نیازی به هیچ ویتامینی ندارد. یک غذای کامل است. با همان غذای کامل رشد می‌کند. شیر ما نماز است. اگر مردم یک نماز کامل بخوانند اصلاً هیچ مشکلی نداریم. یعنی اصلاً کمیته امداد نمی‌خواهیم. چرا؟ برای اینکه تا قد قامت الصلاة می‌گویند، همه وارد مسجد می‌شوند. فقیرها و اغنیا شناخته می‌شوند، خود اغنیا پول در پاکت می‌گذارند و به فقیر می‌دهند. نیازی نیست که پول‌ها را در صندوق بگذارند، آنها بشمارند، جمع کنند، مدیر کل و روابط عمومی و ذی حسابی و اینها را اصلاً نمی‌خواهد. بهزیستی نمی‌خواهیم. بنیاد 15 خرداد و این همه خیریه نمی‌خواهیم. اما اگر کسی در مسجد نیامد و خلوت شد، یک عده فقیر در جامعه می‌سوزند و اینجا افرادی به اسم خیّر، خیریه، بهزیستی، کمیته امداد و همه این بساط‌ها برای این است که… اگر این شیر چرب باشد دیگر لازم نیست ما از بیرون کره را به پنیر تزریق کنیم. خود پنیر از شیر چرب درست شده است. وقتی شیر چربی ندارد، بعد می‌بینیم پنیر مثل گچ است. خربزه مشهد را کسی شکر اضافه نمی‌کند، چون نژادش شیرین است. این خربزه‌ها بی‌مزه است می‌بینیم نمی‌شود خورد، پس یک مقدار شکر اضافه می‌کنیم. ما خیلی از کارها که می‌کنیم، دوباره کاری و سه‌باره کاری و چهار باره کاری، برای همین است.
2- سخن حضرت عیسی درباره نماز
اول باید این را بگویم که نماز مربوط به اسلام نیست. چون در شب تولد حضرت عیسی بحث را گوش می‌دهید این را می‌گویم. عیسی بدون پدر متولد شد. جبرئیل در چهره کسی نزد حضرت مریم آمد. «فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرا» (مریم/17) مریم گفت: آمدی چه کنی؟ پناه بر خدا! من با تقوا هستم، تو با تقوا هستی. از چه دری آمدی؟ گفت: من انسان نیستم، من فرشته هستم. آمدم به تو عیسی را بدهم. با روح فرشته، روح خدا این عیسی را حامله شد و بچه‌دار شد. وقت زایمان وحشت کرد که مردم چه خواهند گفت؟ نمی‌گویند این بچه از کجا آمده است؟ بر خودش نفرین کرد. گفت: کاش مرده بودم. «وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا» (مریم/23) حالا جواب مردم را چه بدهم. مریم آمد بچه را بغل کرد آورد و گفتند: بچه کجا بوده است؟ «ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْء» (مریم/28) پدرت آدم خوبی بود! «وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا» مادرت هم خوب بود. پدرت خوب، مادرت خوب، تو چطور بی‌شوهر بچه‌دار شدی. با چه کسی رابطه داشتی؟ «فَأَشارَتْ إِلَيْهِ» (مریم/29) به این نوزاد اشاره کرد.گفت: از خودش بپرسید. این که حرف نمی‌زند، مگر می‌تواند روز اول تولدش حرف بزند. «قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ» چطور حرف بزند؟ «مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا» (مریم/29) چگونه با کسی که در گهواره است حرف بزنیم؟ یک مرتبه حضرت عیسی در گهواره شروع به حرف زدن کرد. اولین حرفش در گهواره این بود که «قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ» (مریم/30) من بنده خدا هستم. به مادرم نسبت بد ندهید. «آتانِيَ الْكِتابَ» من پیغمبر می‌شوم. «وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا» من از انبیا خدا می‌شوم. «وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً» (مریم/31) من وجود با برکتی هستم. «أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاة» خدا مرا سفارش کرده، بچه در گهواره گفت: خدا از سفارش‌هایی که به من کرده مرا به نماز و زکات توصیه کرده است. «ما دُمْتُ حَيًّا» تا ابد!
حالا یک سؤال! اگر یک مسیحی با شما بحث کرد و گفت: پیغمبر ما در گهواره حرف زد ولی پیغمبر اسلام در گهواره حرف نزد. پس این دلیل بر این است که حضرت عیسی بالاتر از پیغمبر ما است. چون او در گهواره حرف زد! به او چه می‌گوییم؟ می‌گوییم: بنا نیست پیغمبر حرف بزند. چون به مادرش تهمت زدند، بخاطر رفع تهمت حرف زد. اگر این تهمت را به پیغمبر ما هم می‌زدند در گهواره حرف می‌زد. برای دفع تهمت بود وگرنه هیچ پیغمبری در گهواره حرف نزده است. یکوقت یک پیغمبر به یک دلیلی یک کاری می‌کند معنایش این نیست که چه کسی برتر است، این بخاطر دفع تهمت است.
یک آیه در قرآن داریم «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا» (حج/38) خدا از آدم‌های پاک دفاع می‌کند. یکی از راه‌های دفاعش همین است. یک دلیلی پیدا می‌شود، دری به تخته می‌خورد و یک شاهدی پیدا می‌شود که این پاک دربیاید. زمان می‌گذرد، معلوم می‌شود این طرف پاک است. خدا می‌گوید: هر پیغمبری را فرستادیم گفتند: «ساحِرٌ أَوْ مَجْنُون‏» (ذاریات/39) یا گفتند: مجنون است. جن زده و دیوانه است. یا گفتند: ساحر است. دو رقم سحر هم می‌گفتند. هم می‌گفتند: مسحور است. هم ساحر است. گاهی می‌گفتند: مسحور است یعنی کسی این را سحر کرده است. گاهی می‌گفتند: ساحر است یعنی این خودش مردم را سحر می‌کند. به پیغمبر ما کاهن گفتند. یعنی پیش‌گویی می‌کند. ساحر گفتند، شاعر گفتند. مجنون گفتند. «یعلمه بشر» گفتند. گفتند: حرف‌ها از خودش نیست. یک کسی یادش می‌دهد. «وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُون‏» (فرقان/4) گفتند: یک تیمی هستند پشت پرده کمکش می‌کنند. «فَهِيَ تُمْلى‏ عَلَيْه‏» (فرقان/5) گفتند: کسی اینها را به او املا می‌کنند. اینها از خودش نیست. ریختند در خانه‌اش او را بکشند، که حضرت علی را جای خودش خواباند. جنگ راه انداختند. اصحابش را شکنجه کردند. یعنی کاری نبود که
3- مشترکات ادیان آسمانی در قرآن کریم
نقل شد که حضرت فرمود: هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد. بنابراین حرف زدن عیسی در گهواره یک امتیاز است. اما این امتیازی نیست که همه انبیاء داشته باشند. به مادرش تهمت زدند، برای دفع تهمت این بچه حرف زد. از این آیه معلوم می‌شود که نماز برای مسلمان‌ها نیست. قبل از اسلام عیسی بوده و از قبل از عیسی که بوده؟ موسی! خدا به موسی می‌گوید: «اقم الصلاة». قبل از موسی که بوده است؟ پدر زن موسی، شعیب! «يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُك‏» (هود/87) به شعیب می‌گفتند: تو بخاطر نمازهایت به ما امر و نهی می‌کنی. قبل از شعیب ابراهیم بود. ابراهیم می‌گوید: «رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاة» (ابراهیم/40) نماز از مشترکات است و روزه هم از مشترکات است. روزه برای اسلام نیست. قرآن می‌گوید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» روزه بگیرید. «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» (بقره/183) ادیان قبلی هم روزه داشتند. حج هم برای اسلام نیست. «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَج‏» (حج/27) به ابراهیم می‌گوید: مردم را دعوت کن به حج بیایند. معلوم می‌شود حج قبل از عیسی بوده است. زکات هم برای اسلام نیست. همین آیه‌ای که الآن برای عیسی خواندم، می‌گوید: «وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاة» (مریم/31) حضرت عیسی هم زکات داشته است.
امر به معروف هم برای اسلام نیست. لقمان قبل از پیغمبر اسلام به پسرش می‌گوید: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَر» (لقمان/17) جهاد برای اسلام نیست. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّون‏» (آل‌عمران/146) قبل از اسلام انبیایی بودند که جبهه می‌رفتند، لشگری داشتند، نه خسته می‌شدند، نه سست می‌شدند، اجمالا اسکلت دین ما در همه ادیان بوده است. چون دین ما فطری است. فطرت می‌گوید: باید تشکر کرد. بهترین راه تشکر هم نماز است. فطرت می‌گوید: اگر کسی به تو حمله کرد، خودت دفاع کن. هر دینی باشد باید دفاع کند. فطرت می‌گوید: جلوی این کسی را که فساد می‌کند بگیر. نهی از منکر است. این که خوبی می‌کند را تشویق کن. امر به معروف است. چون دین فطری است اصول دین در همه ادیان مشترکاتی دارد. این نماز سه شرط دارد.
4- شرایط صحت و قبولی نماز
شرایط نماز: شرایط صحت، شرایط قبولی، شرایط کمال. نماز سه گونه شرط دارد. بعضی شرایط صحت است یعنی اگر نباشد نماز صحیح نیست. مثل قبله، رو به قبله نباشد، نماز باطل است. وضو نباشد، نماز باطل است. لباس دزدی باشد، مکان دزدی باشد، فضا دزدی باشد، اینها شرایط صحت است.
من یکوقت شمردم 46 نخ حقوقی در نماز است. یعنی شما نماز بخوانی باید حق حیوان را رعایت کنی. اگر سگی تشنه است حق وضو نداری. باید آب را به سگ بدهی و تیمم کنی. حق بچه و فرزند در نماز است. حضرت سریع نماز را خواندند و گفتند: چرا تند خواندی؟ فرمود: سر نماز بودم یک بچه جیغ زد، فهمیدم مادر این بچه سر نماز است، نماز را زود خواندم که مادر برود بچه را بردارد. حق همسر در نماز است. اگر همسری به همسرش گفت: بیا با هم باشیم. گفت: نه! بگذار من نماز شبم را بخوانم. حق خواندن نماز شب ندارد. نماز واجب را می‌تواند بخواند. اما مستحب را انجام نباید بدهد. حالا من می‌خواهم روزه بگیرم. من می‌خواهم ختم انعام برم. کارهای که بعضی از این حاج خانم‌ها می‌‌کنند، یا حاج آقا‌ها می‌کنند. حق همسر در نماز است. حق پدر و مادر در نماز است. اگر پدر و مادر به بچه‌اش گفت: مسجد نرو، حق ندارد مسجد برود.
یک شرایطی شرایط صحت است. یک شرایطی، شرایط قبولی است. ممکن است نماز صحیح باشد، حمد و سوره اش هم غلط نیست. رو به قبله و با وضو است. اما می‌گوید: اگر می‌خواهی قبول شود، مثل نامه… نامه ممکن است بی‌غلط باشد. اما می‌گوید: اگر می‌خواهی نامه را به مقصد برسانم، باید تمبر پشتش بچسبانم. شرط دریافت و رساندن تمبر است. شما بهترین کاغذ و بهترین قلم و بهترین مطالب را با بهترین خط بنویسید. تمبر نباشد، اداره نامه را برمی‌گرداند. نماز تمبر صادرات است. اگر نماز به پاکت ما چسبید بقیه کارها هم قبول می‌شود. مثلاً برای عاشورا، کلی خرج می‌دهد. میلیون‌ها تومان خرج می‌دهد. اما در نماز کاهل است. هرسال حج عمره می‌رود. ولی پسرش را داماد نمی‌کند. دخترش را عروس نمی‌کند. ازدواج بچه‌اش را عقب می‌اندازد و دائم عمره می‌رود. نماز می‌خواند و زکات نمی‌دهد.
یکبار حضرت در مسجد آمد و به یک نفر نگاه کرد و گفت: «قُم» یعنی بلند شو. «قُم» تو هم بلند شو بیرون برو. به افرادی گفت: بلند شوید و بیرون بروید. گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون می‌کنید؟ فرمود: اینها نماز می‌خوانند و زکات نمی‌دهند. من مثل می‌زنم، نماز بی‌زکات را مثل زنی است که یک گوشواره دارد. اگر خانمی یک گوشواره داشته باشد، اصلاً عروسی نمی‌رود. شرطش برای رفتن به عروسی این است که دو گوشواره داشته باشد. قطار یکی باشد حرکت نمی‌کند. شرایط قبولی، مثلاً قرآن می‌گوید: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏» (مائده/27) اگر کسی تقوا نداشته باشد کارهایش هم قبول نیست. نقل شده کسی دو انار دزدید. دو تا نان هم دزدید. رفت عقب‌تر به یک فقیر داد. یک بنده خدا صدایش کرد گفت:  چه کردی؟ گفت: مؤمن باید زرنگ باشد. دو انار دزدیدم دو گناه کردم. دو تا نان دزدیدم دو گناه کردم. چهار گناه کردم. قرآن می‌گوید: هرکس کار خیری بکند ضرب در ده می‌شود. چهار ضرب در ده می‌شود چهل. چهل ثواب کردم، چهار گناه از آن کم می‌شود، سی و شش تا می‌نویسد. گفت: ریاضی‌ات خوب است اما «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏».
می‌گویند: جوانی داماد شد، عروس خانه آورد سه ماهه زایید. نزد پدر عروس رفت و گفت: دختر شما با کسی رابطه داشته است؟ گفت: نه! گفت: سه ماهه زاییده است. گفت: چند ماهه باید بزاید؟ گفت: نه ماهه! گفت: بنشین برایت ثابت کنم. گفت: هرچه می‌گویم جواب بده. چند ماه است تو شوهر دختر من شدی؟ گفت: سه ماه! چند ماه است که دختر من زن تو شده است؟ گفت: چند ماه است با هم زن و شوهر شدید؟ گفت: سه ماه! گفت: سه تا سه ماه؟ گفت: نه ماه! می‌گویند: اسد الله اعلم وزیر دربار زمان شاه بود. رفت جایی سخنرانی کند. گفت: من به سه دلیل خوشحال هستم. دلیل یک: من شما را دیدم خوشحال شدم. دلیل دوم: شما هم مرا دیدید. دلیل سه: من و شما هردو همدیگر را دیدیم. یک بنده خدا هم از فعالیت‌هایش می‌خواهد خبر کند، می‌گفت: از فلان‌جا تا فلان‌جا ما آسفالت کردیم و بالعکس. آسفالت به عکس ندارد. آسفالت را دیگر جاده را آسفالت می‌کنند دیگر عکس ندارد. آسفالت که شد بالعکس هم درونش است. داماد گفت: پدرزن، ریاضی شما درست است، سه سه تا نه تا، اما سوء ظن من هم سرجایش است. خیلی وقت‌ها در قوانین دولت و مجلس هم همینطور می‌شود. یعنی طرف یک فرمول ریاضی پیدا می‌کند. قانون رخنه دارد. از این رخنه رد می‌شود، قاضی هم نمی‌تواند کاری کند. می‌گوید: آقا ثابت کن و مرا مجرم تلقی کن. قانون وقتی رخنه دارد از آن رخنه‌ها آدم‌های رند رد می‌شوند.
چه می‌گویم؟ 1- نماز از مشترکات است. برای اسلام نیست. روزه و حج و زکات و امر به معروف هم از مشترکات است. این حرف اول من است. 2- اولین کلامی که حضرت عیسی بعد از «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ» گفت، «آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا» از انبیا و نبوت صحبت کرد، اولین دستور عملی «وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاة» (مریم/31) این اهمیت نماز است. نماز تمبر است. کسی هر کار خوب کند، نمی‌شود گفت: آقا به جای نماز پول به فقرا بدهیم. نمی‌شود به جای چشم چهار تا گوش داشته باشیم. گوش کار خودش را می‌کند. دست کار خودش را می‌کند. چشم کار خودش را می‌کند. کسی بگوید: آقا من به جای چشم، گوش می‌خواهم. به جای گوش، زبان می‌خواهم. به جای زبان کله می‌خواهم، نمی‌شود. چیزی جای چیزی را نمی‌گیرد. حتی در زمان خودش باید باشد. کسی وصیت کرد انبار خرما را به فقرا بدهند. مرد و انبار خرما را بین فقرا تقسیم کردند، حضرت فرمود: اگر یک خرما را در زمان حیات می‌داد، بهتر بود از یک انبار خرما که وصیت کند.
از یکی از تجار تهران خوشم آمد. وصیت نامه نوشته بود که وصیت می‌کنم محسن قرائتی به وصی خود محسن قرائتی! مثال زدم! یعنی می‌گفت: مگر نمی‌خواهی وصیت کنی، خودت انجام بده. اگر می‌خواهی وصیت انجام بدهی خودت وصی شو و زودتر خرج کن. بعداً در اختلاف می‌افتد و خرج نمی‌کنند. ما این اموالی که در گور دادیم، وقتی به دنیا آمدیم، نداشتیم. وقتی هم در قبر می‌رویم با خودمان نمی‌بریم. هرکدام بچه‌هایتان ازدواج کردند، مشکلی ندارند، پا به سن هم گذاشتید و ریش‌هایتان سفید شده، هرکسی یک کار خیری بکند. کار خیر ارزان یک آبسرد کن در منطقه بگذارید. یا یک چادری و کت شلواری به یک جوان تا یک کار خیر اساسی، دادن خانه و وام مسکن وساختن مدرسه و درمانگاه، حوزه علمیه
چند تا اولاد داری، اینهایی که چند اولاد دارند یک اولاد را نذر امام زمان کنند، بگویند: یا امام زمان این یکی برای تو! بفرستد طلبه شود. قرآن می‌فرماید: اسلام کره زمین را می‌گیرد. آیه‌اش هم این است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‏» (توبه/33) اسلام کره زمین را خواهد گرفت. برای اینکه اسلام کره زمین را بگیرد، یک رهبر می‌خواهد که مدیریت را بکشد. یک رهبر آسمانی می‌خواهد، حضرت مهدی را ذخیره کرده است. یک قانون می‌خواهیم که هیچ رخنه نداشته باشد. قرآن تحریف نشده داریم. پس قانونش هست، رهبرش هم هست. یک آمادگی می‌خواهد. آمادگی برای اینکه در هر شهر یک حوزه علمیه داشته باشیم. خواهرها و برادرها با اسلام آشنا شویم. ما اسلام شناس نداریم. ما در هر شهری یک فقیه نداریم. باید خودمان را آماده کنیم.
5- شرایط کمال نماز در روایات
نماز یک شرایط صحت و یک شرایط قبولی دارد. یک شرایط کمال دارد. شرایط کمال دیگر برای مستحبات است. مسواک زدن، عطر زدن، با لباس سفید خواندن، این دیگر کمال است. مثلاً می‌گویند: اگر همسایه مسجد نمازش را در مسجد نخواند، نماز کامل نیست. «لا صلاة لجار المسجد الا فی المسجد» لا صلاة نه به این معنا که نمازش غلط است. هم نمازش درست و هم قبول است. لا صلاة یعنی نمازش کامل نیست. مثل اینکه شما غذا می‌خوری، نمک ندارد. می‌گویی: این غذا هم غذا نشد. این غذا هست. می‌گوییم: غذا نشد، یعنی طعمی که باید ندارد. پس نماز سه شرط دارد. شرایط صحت، که اگر نباشد نماز صحیح نیست. شرایط قبولی، شرایط کمال. مثلاً چای در آفتابه کنی، چای است اما هیچکس نمی‌خورد. چای باید در ظرف خودش باشد. خدا نماز را در این ظرف قبول می‌کند.
پشت سر نماز می‌گوید: «وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاة» در قرآن 27 آیه در 27 جای قرآن نماز و زکات به هم چسبیده است. اگر «یقیمون» گفته، «یوتون» هم گفته است. اگر «اقیموا» گفته، «آتوا» هم گفته است. کنار «اقیموا» گفته: «آتوا»، هر دو امر است. یا «یقیموا، یوتون». نماز بی زکات قبول نیست. یعنی رابطه با خدا کنارش باید رابطه با فقرا باشد. خدا به پیغمبر می‌گوید: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر» (کوثر/1) من به تو خیر زیاد دادم. بعد می‌گوید: تشکر کن. می‌گوید: چگونه در مقابل این خیر زیاد تشکر کنم؟ می‌گوید: نماز بخوان. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ» بعد می‌گوید: «وَ انْحَر» (کوثر/2) یک شتر هم بکش و به فقرا بده. چرا می‌گوید: شتر! برای اینکه تو کوثر داری. کوثر یعنی خیر زیاد. کسی که زیاد دارد بز و میش کم است. تو این هم بز داری، هستند آدم‌هایی که میلیاردر هستند، ولی وقتی می‌ایستند یک تومن در صندوق کمیته امداد ‌می‌ریزند. این صندوق ها برای فقیرهاست. آدمی که وضعش خوب است
6- توجه به مسجد در شهرک سازی ها
شکرانه اینکه ما شهرک‌هایی ساختیم و این شهرک‌هایی که جمهوری اسلامی در این سی سال ساخته است، شکرش این است که جای نماز هم بگذارند. مهندس غافل، بعضی شهردارها غافل، بعضی ساکنین غافل، الآن یک پایان کار که می‌خواهی بگیری، می‌روی شهرداری می‌گویی: چند واحد است؟ می‌گوید: مثلاً چهار طبقه و هر طبقه هم دو واحد است. می‌گوید: هشت پارکینگ باید داشته باشد. نباشد پایان کار نمی‌دهند. خوب آقای شهردار تو چطور برای ماشین فکر می‌کنی که هر واحدی یک ماشین می‌خواهد. فکرت درست است. باید بگویی: هر انسانی هم که در این خانه‌ها زندگی می‌کنند یک متر جا باید برای نماز باشد. در این چند برج یک واحد را برای نماز بگذارید. ما از نماز غافل هستیم. خیلی از مسؤولین ما غافل هستند.
خدا آقای دکتر مرندی را حفظ کند. یکوقتی وزیر بود. یک بیمارستان خیلی مهمی ساختند، ایشان و هیأت امنا و گروه مهندسین برای بازدید رفتند. ایشان هم بیمارستان را بازدید کرد و یک دفتر بزرگی آوردند که امضا کن این بیمارستان را بازدید کردم، مثلاً افتتاح کردم. تا رفت امضا کند گفت: نمازخانه‌اش را ندیدم. دکترها به هم نگاه کردند، مهندس‌ها به هم نگاه کردند، هیأت امنا به هم نگاه کردند، نماز در برنامه‌شان نبود. گفتند: آقا یکی از این اتاق‌ها نمازخانه است. گفت برویم ببینیم. مثلاً فلان طبقه رفتند، ایشان نگاه کرد و گفت: کجا نمازخانه است؟ قبله دارد، فرش دارد. اصلاً با باقی اتاق‌ها فرق ندارد. گفتند: آقای دکتر، ببخشید! ما یادمان رفته است. نماز جزء برنامه ما نبوده است. حالا این اتاق را نمازخانه می‌کنیم. یک کسی از کسی پرسید: آن چیست که آویزان است آبی است و می‌خواند؟ هرچه فکر کرد، نتوانست. آخر گفت: ماهی. گفتند: ماهی آویزان نیست. گفت: آویزانش می‌کنیم. گفت: ماهی که آبی نیست. گفت: رنگش می‌کنیم. گفت: ماهی که نمی‌خواند، گفت: نوار در شکمش می‌گذاریم. حالا اینها خواستند یک نمازخانه با عمل سزارین درست کنند. گفتند: یک اتاق است آنجا می‌چسبانیم یک فلش می‌زنیم می‌شود نمازخانه! آقای دکتر مرندی گفت: من از شما هیچ تشکر نمی‌کنم. یکی از مشکلات بیمار این است که در نمازخانه برود و با خدا حرف بزند. چرا شما از نماز غافل شدید. من اصلاً از شما تشکر نمی‌کنم. قهر کرد و بیرون آمد. مقام معظم رهبری فرمود: اگر وزرای ما، مدیران و استاداندارهای ما، فرماندارهای ما، شهردارهای ما، اگر همه به اندازه ایشان حساس می‌شدند، وضع نماز خوب بود. خیال بعضی‌هایشان نیست. البته دین دارند، وقتی به آنها می‌گویی، می‌گویند: راست می‌گویی. با خیلی از بزرگان که صحبت می‌کنیم، می‌گوید: وفقکم الله!
من یکی، دو بار نزد جمعی از بزرگان رفتم. گفتم: این است این است…خوب که حرف‌هایم را زدم، گفت: وفقکم الله!دفعه سوم رفتم گفتم: من حرف می‌ِزنم یا کمکم کنید یا راه بیافتید. من نعره می‌زنم شما می‌گویید: وفقکم الله! یعنی خدا توفیقت بدهد. من حرف می‌زنم به شرطی که وفقکم الله نگویید. شروع کردم حرف‌هایم تند بود. گاهی هم باد تند است. چون قرآن می‌گوید: من نارنجک هستم. «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ» (حشر/21) اگر این قرآن به کوه نازل می‌شد تکه تکه می‌شد. یعنی چه؟ یعنی من دینامیت هستم. گاهی هم نرم نمی‌شود. باید یک خرده آدم پرخاشگرانه حرف بزند. چند صفحه نامه تند نوشتم و بردم آنجا خواندم. همه هم بزرگ! وقتی خواندم یکی از بزرگانی که آنجا بود، گفت: وفقکم… آمد بگوید وفقکم الله… چون شرط کرده بودم، به من وفقکم الله نگویید. من در آن جلسه خیلی خندیدیم.
بعضی‌ها هم هستند که شل هستند. صبح قلقلک می‌دهی غروب می‌خندد. اصلاً نژادش یخ است. حالا ستاد نماز حرف حسابش چیست.
7- الویت نسل نو در ترویج فرهنگ نماز
ستاد نماز مسؤولیتش نماز مدارس است، آموزش پرورش، وزرایی که بودند و هستند برای نماز تکان‌های خوبی خوردند. دستشان درد نکند. ما الآن سی، چهل هزار نماز جماعت در مدارس داریم، اجباری هم نیست. هفده، هجده تا طلبه هستند و باقی هم مربی‌ها و امور تربیتی و مدیر هستند. البته بعضی‌ها هم نماز نمی‌خوانند، بعضی‌ها خانه می‌خوانند، بعضی‌ها ممکن است کاهل باشند. این نماز این مقداری که هست، ما یک درختی را که میوه دارد، بعضی میوه‌ها که رسیده تکانش بدهی می‌ریزد، مثل درخت توت! بعضی‌ها هم مثل انار است باید دانه دانه چید. بعضی‌ها را باید دانه دانه حرف زد که نماز بخوانند. بعضی‌ها اصلاً نمی‌خوانند مثل گل هستند، می‌روی بچینی تیغ هم دارد. این اصلاً برخورد می‌کند، می‌گوید: نمی‌خواهم نماز بخوانم. البته نداریم و نادر است. همین هم باید صحبت کرد. بعضی‌ها دسترسی به آنها نیست. ما نباید با یک قد قامت الصلاة قانع شویم. آقا ما می‌رویم مسجد قد قامت الصلاة! هرکس آمد آمد، نیامد هیچ! ما باید سراغ آنها برویم. تریاکی‌ها خانه به خانه می‌روند تریاکی درست می‌کنند. ما گاهی وقت‌ها باید دانه دانه افراد را تربیت کنیم. دانه دانه با آنها صحبت کنیم.
تنها اجلاسی که مقام معظم رهبری هر سال پیام می‌دهد و پیام‌های مهمی می‌دهد، اجلاس نماز است. همین پیام‌ها عمل شود، خوب است. ما چاپ کردیم و به مسؤولین دادیم. دولت مصوباتی دارد. مقام معظم رهبری پیام هرساله دارد. یکی از این پیام‌های این است که پیش‌نمازهایی که پیر هستند، بعضی از پیش‌نمازها پیر هستند. توان ارتباط با نسل نو ندارند. سن هشتاد ساله است، این پسر هم دوازده ساله است. خوب بین هشتاد سال با دوازده سال خیلی اختلاف است. آقا فرمود: روحانیونی که در اثر کهولت سن توان جذب نسل نو ندارند، از طلبه‌های جوان بهره بگیرند. یعنی بنده ریش‌هایم سفید شده، دامادم، اگر پسر دارم، پسرم. شاگردم، نماز را من پیر بخوانم، شاگرد اول کیست، این جوان تشکر کند. چه کسی در محله مریض است؟ این جوان. تقسیم کتاب در مجله با این جوان باشد. تمام کارهایی که ارتباط نیاز دارد، برای این جوان باشد و نماز جماعت هم برای این پیرمرد باشد. اگر این کار را کنیم مسجدها رونق پیدا می‌کند. خدا می‌داند گاهی وقت‌ها هیأت امنا یک پیرمرد بروند کنار کارشان را به پسر خودشان می‌دهند. آقا تو پسر من هستی، من دیگر هیأت امنا نیستم، تو جای من باش. اگر کار و مدیریت دست ما باشد بهتر است. ما یک کتابی داریم، جوان‌هایی که با دست پیغمبر مدیر شدند. پسرهای هفده هجده ساله را پیغمبر فرمانده لشگر کرد. اگر کار را به جوان‌ها بدهیم، یعنی روحانیون از طلبه‌های جوان استفاده کنند، هیأت امنا پست را به پسرهایشان بدهند، ما می‌توانیم وضع نماز را از این که هست خیلی بهتر کنیم. الآن نماز ظهر عاشورا مهم است. به لطف خدا راه افتاد. الآن هفتصد مسجد بحمدلله در جاده‌ها ساخته شد. نماز خیلی جلو رفته است. اما خیلی دیگر راه داریم که برویم. همه که حرف‌ مرا می‌شنوید خودتان را جزء ستاد نماز بدانید. مسؤول نماز منطقه و مسجد محله باشد. نماز را به شیخ و هیأت امنا و امور تربیتی واگذار نکنید. حدود هفتاد حدیث داریم که لحظه مرگ انسان پیغمبر را می‌بیند. بیایید یک کاری کنیم که تا پیغمبر ما را دید، نفس آخر را خواستیم بکشیم، پیغمبر بگوید: «اشهد انک قد اقمت الصلاة» بیایید این کار را کنیم. از سرلشگری و آیت الله العظمی و از دکتر و مهندس و از همه اینها این لقب مهمتر است. حتی به امام حسین اول می‌گوییم: اشهد انک قد اقمت الصلاة، بعد می‌گوییم: جهاد کردی و شهید شدی. یعنی اقامه نماز امام حسین قبل از شهادت امام حسین است. هرکس حرف مرا می‌شنود راجع به نماز یک کاری کند. پول دارد مسجد بسازد. تشویق کنیم. شاید سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، روحانیت همه جمع شویم مسأله نماز را حل کنیم. از باقی کارها جمع کنیم هیچ مشکل نیست. ولی اگر بودجه فرهنگی خرج جای دیگر شود، نمازمان که کچل شود، قیامت گیر هستیم. خدایا کوتاهی‌های ما را ببخش و توفیق جبران مرحمت بفرما. این بحث به مناسبت «وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاة» حضرت عیسی است که شب تولدش است و به همه مسلمان‌ها و مسیحی‌ها تبریک می‌گوییم. ایام اجلاس نماز در اهواز هست و ما گفتیم راجع به نماز صحبت کنیم

«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
مجله اینترنتی زندگی سالم نقشه سایت best counter