موضوع: خطر سبک شمردن نماز(درس هایی از قران)
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
چون بينندهها بحث را شبي ميبينند که شب شهادت امام صادق(ع) هست، يک حديث معروفي از امام صادق است که ما روز قيامت به کساني که نماز را سبک شمرند کمک نميکنيم. من اين سبک شمردن نماز را ديشب مطالعه کردم، حدود سي رقم استخفاف از سي گروه نوشتم. همه اينهايي که پاي تلويزيون هستند ببينند که خداي نکرده گرفتار اين نباشيم.
1- محروم شدن از شفاعت اولياي خدا
موضوع: سبک شمردن نماز. «لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» (کافي/ج۳/ص۲۷۰) شفاعت ما به کسي که نماز را خفيف شمارد، نميرسد. استخفاف نماز را از کجا شروع کنم؟
۱- عدم شناخت نماز، اين براي وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و ارشاد و تبليغات و صدا و سيما و کساني که مسؤولين فرهنگي هستند. بايد اسرار نماز را به مردم بگويند. نماز راز دارد. وقتي از امام رضا ميپرسند چرا نماز صبح را بلند بخوانيم، مغرب را بلند بخوانيم، نماز ظهر را آرام بخوانيم؟ امام رضا فرمود: اين راز دارد. صبح و مغرب در تاريک و روشني است. داد بزن! ظهر هوا روشن است، ميبينند. نيازي به داد زدن نيست. وقتي سؤال ميکنند دو سجده چيست؟ ميفرمايد: سجده اول نشان دهنده اين است که ما اول خاک بوديم. خاک گندم و برنج شد. گندم و برنج نطفه شد و نطفه انسان شد. سجده اول يعني خاک بوديم. سر از سجده برميداريم، يعني به دنيا آمديم. سجده دوم يعني… يعني به خاک برميگرديم و ميميريم. از سجده دوم سر برميداريم يعني قيامت ميشود. نماز راز دارد. پر از راز و رمز است.
وقتي شما رکوع ميرويد، ميگوييد: «سبحان ربي العظيم» نميگوييد: «سبحان ربي الاعظم». در سجده ميگوييد: «سبحان ربي الاعلي» زور عظيم بيشتر است يا زور اعلي؟ بگويم: عالم و اعلم، کداميک مهمتر است؟ اعلم! عظيم چون وقتي آدم خم ميشود، هنوز تواضعش… مثل آدمي که خم ميشود عکس ميگيرد، نصف اتاق را ميتواند عکس بگيرد. اما يک کسي که خوابيده عکس بگيرد، تمام سقف را عکس ميگيرد. کسي که خم شد، خدا نزد او عظيم است. وقتي زمين خورد، خدا نزد او عالي نيست، اعلي است. در دعا داريم وقتي وضو مي گيريم، صورتت را ميشويي بگو: خدايا در قيامت بعضي از مجرمين صورتشان سياه است، آن روزي که مرا زنده ميکني، رو سياه نباشم. وقتي دست راستت را ميشويي، دعايش اين است که خدايا روز قيامت نامه عمل مرا دست راستم بده. مثل در کلانتري يا ارتش يک سرنيزه است. اين سرنيزه يعني چه؟ يعني اينجا محل قدرت است. سر نيزه يک نشانه است.
2- نشر معارف و اسرار نماز در مراکز آموزشي
اسرار نماز بايد در همه کتابها باشد. الحمدلله الآن اينطور شده است. ده سال پيش فقط کتاب دوم دبيرستان نماز داشت. سوم دبيرستان، چهار دبيرستان نماز نداشت. دانشگاه اصلاً بحث نماز مطرح نبود. يعني آنوقتي که بايد نسل نو ما به نماز توجه کنند، معارف دانشگاه و کتابهاي آموزش و پرورش نماز نداشت. الآن يک تغييراتي شده است. ولي بايد نماز را پر جاذبه باشد.
چرا نماز را سبک ميشمارند؟ نميشناسند. شما اگر علامه طباطبايي را نشناسي، ممکن است با دوچرخه به او بخوري و عذرخواهي هم نکني. اما اگر فهميدي علامه طباطبايي است، استاد مطهري است، مجتهد است، فيلسوف است، مفسر است، عارف است، سلام عليکم! ما اگر بشناسيم طلا است، دو دستي نگه ميداريم، وقتي ميفهميم حلبي است، دور ميريزيم.
3- وظيفه مسئولان فرهنگي در ترويج فرهنگ نماز
موضوع بحث ما دلايل استخفاف است. دلايل سبک شمردن چيست؟ ۱- عدم شناخت است. مسؤولش مسؤولين فرهنگي هستند. حتي مهد کودک هم ولو به بچهها هنوز نماز واجب نيست. اما ميتواند اشعاري را در قالب نماز به بچه ياد بدهد. مسإله دوم عدم آموزش نماز است. نماز را سبک ميشمارد چون بلد نيست. نميداند چطور بخواند. اگر اول نماز برسد، وارد مسجد ميشود. اما اگر آقا رکعت اول را خوانده باشد، نميداند چطور به آقا متصل شود؟ آقا نشسته «اشهد ان لا اله الا الله» ميگويد، ايشان يک رکعت خوانده است. ميخواهد بلند شود بايد تجافي بنشيند. احکام را نميداند.
بايد نوارهايي باشد که اسرار در آن باشد. پدر و مادرها وظيفهشان اين است نوار آموزش نماز بگيرند و در خانه با بچهشان کار کنند. پدرها و مادرها! اگر تحصيلات بچههايتان خوب بود، رشتههاي مختلف تخصص پيدا کردند، خانه و ماشين و ازدواج و همسر و جهازيه، سربازي و معافي حل شد. اما اگر نسل ما نسل تارک الصلاة باشد، چيزي براي قيامت ذخيره نکرديد.
عدم توصيه به نماز، توصيه به نماز بايد زياد باشد. خود نماز درونش توصيه است. وقتي ميخواهيد نماز بخوانيد، اذان ميگوييد. «حي علي الصلاة» دو بار، «حي علي الفلاح» دو بار، «حي علي خير العمل» هم دو بار! جمعاً شش بار. پنج تا نماز داريم، پنج تا اذان دارد. پنج تا هم اقامه دارد، در اقامهها هم باز همينطور است. هر روز در هر نمازي ما شصت، هفتاد بار خودمان به خودمان تلقين ميکنيم: «حي» بشتاب. بشتاب يعني با عشق باشد، زورکي نباشد.
4- بي توجهي به صداي اذان، نشانه استخفاف نماز
نشانه استخفاف چيست؟ مصاديق چيست؟ به اذان توجه نميکنيم. قرآن يک آيه دارد ميگويد: علامت مؤمن اين است. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم» (توبه/۹) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُون» يعني فقط اينها مؤمن هستند، باقي مؤمن واقعي نيستند. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم» وقتي ياد خدا ميشود، دلشان فرو بريزد. چطور ماشينها در جاده تند ميروند، تا دوربين را ميبينند ترمز ميکنند؟ چطور اين دست فروشها کنار خيابان تا متوجه نيروي انتظامي ميشوند، خودش و ترازويش را برميدارد و ميدود. چطور وقتي شما شوخي ميکني، تا متوجه ميشوي دارند عکس ميگيرند، صاف ميايستي؟ علامت مؤمن اين است که وقتي صداي اذان را شنيد، ياد خدا بيفتد. ياد خدا يک مصداقش اذان است. دلش فرو بريزد.
چرا نماز سبک است؟ پول براي نماز نميگزارند. در کشور ما چقدر بودجه براي موسيقي است؟ چقدر بودجه براي ورزش است؟چقدر بودجه براي… اگر کسي خواسته باشد تخمه بشکند، در پارک ميرود تخمه ميشکند و پارک هم برقش مجاني است. اما اگر کسي ميخواهد نماز بخواند ميگويند: بايد پول بدهيد. براي تخمه شکستن برق مفت است، براي الله اکبر بايد پول داد. البته يک کارهايي شده است. خيلي هم مأيوس نشويد. بالاخره يک مصوبهاي مجلس بود و دولت هم اقدام کرد. الآن آب و برق مسجدها، آن مقداري که مسجد هست، آن مقداري که مردم بخواهند نماز بخوانند، آب و برقش مجاني است. اما اگر کسي بخواهد چهار تا مغازه کنار مسجد درست کند، يک پاساژ و هر فاتحهاي هم چند ميليون بگيرند. تجارت مسجد غير از خود مسجد است. آنجا که مردم نماز ميخوانند آب و برقش مجاني نبود، حالا الحمدلله شده است. نماز خيلي کار دارد.
5- آموزش قرائت صحيح نماز
مسألهي ديگر قرائت غلط است. عزيزان نوجوان! نماز درست کردنش سه دقيقه طول ميکشد. نماز هفده کلمه است. باقياش يا مستحب است يا تکراري است. هفده کلمه را هم دو جا همه ايرانيها درست ميگويند. الله اکبر را همه درست ميگويند. «مالک يوم الدين» هم درست ميگويند. آن پانزده تا عنايت ميخواهد. پانزده تا در چهار قالب است. چهار ستون است. ستون اول: «ح» ستون دوم «ص»، ستون سوم «ع»، ستون چهار «غ». پنج، شش کلمه «ح» دارد. زمستان دستتان يخ ميکند، اينطور ميکنيد. ها، ها! بسم الله الرحمن الرحيم غلط است. بايد گفت: بسم الله الرحمن الرحيم! (از ته حلق)
«قل هو الله احد»، احد با «ح» است. «الرحمن الرحيم»، غلط است. «الرحمن الرحيم»! «و رحمة الله و برکاته»، «و اشهد ان محمداً» (صلوات حضار) «ح» را محکم بگوييد. بچههاي ما به لطف خدا خيلي برايشان آسان است، «ح» را سفت بگوييد. «خ» نشود! «بسم الله الرخمن الرخيم» نشود. «ح» باشد منتهي «ح» …
براي «صاد» هم يک رگي از سوت در «صاد» بياوريد. «اللهم صل…» نگاه کنيد من ميگويم… با هم فرق ميکند. «الله الصمد»، «اللهم صل»،«صالحين». «ع» هم از گلو بگوييد. «عالم» يعني سواد دارد. اگر بگوييد: «آلم» يعني مرض دارد. آلم! «رب العالمين»، «انعمت عليهم»، «السلام عليک»، «السلام علينا»، «السلام عليکم»
«غين» را هم نازک بگوييد. قالي يعني فرش، غالي يعني چاپلوس! «غير المغضوب» نماز کاري ندارد. افرادي هستند پير ميشوند مکه ميآيند، آنجا روحاني کاروان در سرش ميزند که شصت سال است اين نماز را غلط ميخواند. نمازي که آدم در پنج دقيقه درست کند… انصافاً کار ندارد. الآن بچههاي ما کامپيوتر بلد هستند. ارتباط با اينترنت بلد هستند. خيلي از چيزها را بلد هستند، نماز را هم در پنج دقيقه درست کنند. اگر کسي نمازش را درست نکند، نماز را سبک شمرده است. البته «ط و ظ» را هم نگفتيم. «صراط» اين «ط» با «ت» فرق ميکند. «ضالين» با «زالين» فرق دارد. خيليها نمازشان درست و خيليها هم نمازشان غلط است. آن کسي که غلط است با کسي که درست ميخواند کنار هم بنشينند، سه دقيقه الي پنج دقيقه نمازشان را تمرين کنند.
در نماز سه شرط است. شرايط صحت، شرايط قبولي، يک صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)
6- شرايط صحت و قبولي نماز
شرايط صحت يعني اگر ميخواهي نمازت درست باشد بايد اين شرايط را انجام بدهي. مثل وضو! وضو نباشد نماز غلط است. رو به قبله نباشد، نماز غلط است. اخلاص! نيتت خدا نباشد، نمازت غلط است. بعضي شرايط، شرايط صحت نيست. شرايط قبولي است. يعني نمازت درست است. اما اگر ميخواهي قبول شود، مثل توجه در نماز! نماز بيتوجه هم صحيح است. اما قبول نيست. مثل چاي در آفتابه است. چاي در آفتابه چاي است اما هيچکس نميخورد.
شما اگر خواستي پولي را به کسي بدهي، پرت کني، ناراحت ميشود و ميگويد: نميخواهم. پولت براي خودت باشد. پول همان پول است اما قبول نميکند. چرا؟ براي اينکه با احترام پول را نداديم. پول را پرت کرديم. توجه در نماز.
زن و شوهري که به هم نيش بزنند، نمازشان صحيح است اما قبول نيست. مثل لباسي که اتو ندارد. لباسي که اتو ندارد، مثل يک عدد گوشواره است. يک گوشواره هم گوشواره است، اما چون جفت نيست، هيچ زني با يک گوشواره عروسي نميگيرد. ميگوييم مگر طلا نيست؟ ميگويد: چرا. مگر گوشواره نيست؟ ميگويد: چرا. ميگويد: قبول نيست. طلا هست، گوشواره هم هست، ولي من قبول ندارم. بايد دو تا باشد! بعضي چيزها شرايط کمال است. يعني نماز صحيح هست، قبول هم هست، اما کامل نيست. مثل همسايه مسجد! همسايه مسجد که مسجد نماز نميخواند، در خانه ميخواند، نمازش صحيح است. اگر توجه داشته باشد، قبول هم هست اما نماز کاملي نيست. مثل پارچهاي که کادو نميکنيم. يک کسي که پارچهاي را کادو ميدهد، اين را کادوپيچ ميکند. مثل امام جمعه بي عمامه است. اگر يک آخوند و عالمي بدون عمامه نماز جمعه بخواند، نماز جمعهاش صحيح و قبول هست، اما مردم ميگويند: لباس بايد رسمي باشد. امام جمعه عبا و عمامه ندارد!!! تو همسايه مسجد هستي، مسجد نميروي؟ استخفاف يعني هم شرايط صحت را دقت کنيم، هم شرايط قبولي و هم شرايط کمال را دقت کنيم.
استخفاف اين است که نمازمان قضا ميشود و اعتنا نميکنيم. مثل کسي که بدهکار است. اگر کسي بدهکار است بايد توجه کند. يکوقت با يک کسي ميرفتيم. به مغازهاي رسيديم. اين همراه من گفت: حاج آقا! شما اينقدر از ما ميخواهي. گفت: بله! گفت: خداحافظ! به او گفتم: اگر از تو ميخواهد، به او بده. اگر نداري بدهي، چرا گفتي؟ گفت: اگر از کنارش رد شوم و نگويم، فکر ميکند من از يادم رفته است. به او ميگويم اينقدر از من طلب داري و بعد هم ميگويم: ندارم.
7- ترک نماز جمعه براي امور دنيوي
نمونههايي را در قرآن براي استخفاف ميگويد. پيغمبر ما مشغول نماز جمعه بود، خطبه ميخواند، کارواني با طبل و دهل آمدند جنس بفروشند. مثل شنبه بازار و جمعه بازار. اينها که پاي سخنراني بودند، همه بلند شدند سراغ خريد رفتند و فقط دوازده نفر نشستند. قرآن ميگويد: خيلي آدمهاي عقب ماندهاي هستيد. طبل را ديديد، يک تخم مرغ و گوجه را ديديد، نماز را رها کرديد و براي خريد رفتيد؟ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها» (جمعه/۱۱) تجارت را که ديدند سوي آن ميدوند. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً» رهبر را تنها گذاشتند. نميگويد: «ترک الصلاة» ميگويد: «ترکوک» پيغمبر را رها کردند. پيداست رها کردن پيغمبر، بدتر از رها کردن نماز است. اينها در نماز جمعه و پاي خطبهها نشسته بودند که بلند شدند و رفتند. قرآن نميگويد: اينها بد آدمهايي هستند چون خطبه را رها کردند. بد آدمهايي هستند چون نماز را رها کردند. ميگويد: بد آدمهايي هستند چون رهبر را تنها گذاشتند. «تّرّکوک» پيداست رها کردن رهبر بدتر از رها کردن نماز است.
يکوقت امام فرمود: حفظ نظام از نماز واجبتر است. من وقتي اين را شنيدم يک مقدار جا خوردم که حفظ نظام از نماز هم واجبتر است. بعد ديدم بله! در مواردي از قرآن و روايات داريم اگر کسي نمازش را بخواند اما ولايت اميرالمؤمنين را قبول نداشته باشد، حکومتش حکومت طاغوت باشد، نمازش، نماز هست اما قبول نيست.
استخفاف، بيتوجهي به نماز ميکند. شما صبح که ميخواهي بچهات را بيدار کني، ميگويي: بلند شو نمازت قضا شد، يا ميگويي: بلند شو مدرسهات دير شد؟!! دلت کجا ميتپد؟
من يکوقت در ماشين ميرفتم، پشت ماشين رديف دوم بودم. همينطور سرم پايين بود، يک مرتبه راننده گفت: واي… پريدم بالا و گفتم: چه شد؟ گفت: فلان تيم باخت! گفتم: تو خانه ميخوابي نمازت قضا ميشود، اينطور ميپري و بگويي: واي آفتاب زد؟ اينها استخفاف نماز است. آدم ورزش را ترجيح بدهد، مهماني را ترجيح بدهد، فيلمها را ترجيح بدهد. به بهانه ارباب رجوع نماز را عقب بياندازد. اينها استخفاف نماز است.
عروسها، بعضيهايشان در آغاز زندگي ممکن است ترک نماز کنند. ميگويد: آخر دستهايم را اينطور کردم، زلفم را چنين کردم، آرايشم چنين است، من خواسته باشم وضو بگيرم، عروسيام به هم ميخورد. خان زادههاي قديم موقع راه رفتن دستشان را اينطور ميکردند و راه ميرفتند. يکي از آنها در چاه افتاد. طناب انداختند گفتند: بگير و بالا بيا. گفت: اگر دستم را بگيرم، خان بودن من به هم ميخورد. گفتند: پس همانجا بمان! عروس است، آرايش کرده، ميگويد: يک شب که صد شب نميشود، حالا يک شب نماز نخوانم. اينها همه استخفاف است.
تند خواندن نماز سبک شمردن است. نماز را بايد عادي بخواني. حديث داريم نماز به بعضيها ميگويد: «ضيعتني ضيعك الله» (کافي/ج۳/ص۲۶۸) ضايعم کردي، خدا ضايعت کند. از وزارت راه بگويم، بسياري از پروازها در وقتي است که قبل از اذان سوار ميکنند، آفتاب هم که بزند به مقصد رسيديم. يعني نماز صبح قرباني ميشود. تقريباً اکثر پروازهاي ما چند دقيقهاي تأخير دارد ولي حاضر نيستند براي نماز، بخشنامه هم شده است. مقام معظم رهبري بارها فرموده که پروازها را طوري برنامهريزي کنيد که نماز مردم قرباني نشود. هم آقا دستور داده، هم دولت دستور داده، اما باز قانون کافي نيست. مجري ميخواهد، سوز ميخواهد. در بسياري از پروازها نماز قرباني ميشود.
8- توجه به نماز بيماران در مراکز درماني
بيماري، در بيمارستانها خيليها چون بيمار هستند، مثلاً ميگويد: دستم خوني است، بعد نماز ميخوانيم. دستم ورم کرده باشد بعد نماز ميخوانيم. به راحتي از نماز ميگذرند. دستت خوني است، خون را بشوي. وضوي جبيره بگير. در جمهوري اسلامي بايد پرستارها يک چند ساعتي احکام بيمارها را ببينند. خدا برادر ما جناب فلاح زاده را حفظ کند. کتابي براي احکام بيماران نوشته است. يک کتاب احکام کوچک است. بعضي پرستارها بياعتنا هستند. بيمار ميگويد: خانم! ميشود من نماز بخوانم؟ ميگويد: حالا نميخواهد نماز بخواني. باشد بعد خوب شدي، برو خانه بخوان. اين اگر خواسته باشد نماز بخواند بايد تختش را رو به قبله بچرخاند. اين پرستار براي اينکه سر تخت را کج نکند، ميگويد: برو خانه نماز بخوان. اينها همه استخفاف است.
بحث را شب شهادت امام صادق ميبينيد. فرمود: اگر کسي نماز را سبک شمارد… علامت شهر اسلامي اين است که مردم با اذان صبح بيدار شوند. علامت شهر اسلامي اين است که تا اذان گفتند، بازار را ببندند. البته آنهايي که وقت اذان مشغول مشتري هستند فکر نکنند برنده هستند، اينها باختند. چون سر ظهر اذان ميگويند. مغازه را ببندم، يا يک پارچه بکشم يا به بغل دستيام بگويم: مواظب مغازه من باش من بروم نماز بخوانم برگردم. ده دقيقه، يک ربع، دل از اين مشتري نميکنم. خدا ميگويد: دل نکندي، حالت را ميگيرم. اين مشتري را بگير، يک سودي از او گرفتي. عصري دو نفر را به اسم مشتري برايت ميفرستم، يک ساعت تو را الاف ميکند، بعد ميگويد: خيلي خوب! باشد برميگرديم. اين به جاي آن! يک ربع نرفتي نماز بخواني، عصري يک مشتري بيخود دو ساعت الافت کرد، آخر هم از تو نخريد و سودي هم به تو نداد. خدا حالگيري ميکند.
ميگويد: «ضيعتني ضيعك الله» ضايعم کردي، خدا ضايعت کند. بعد حديث داريم به بعضيها ميگويد: «کرمتني» مرا گرامي داشتي. الآن در جمهوري اسلامي اتاق مدير کل بهتر است، يا نمازخانه؟ هر ادارهاي که اتاق مدير کل قشنگ بود و نمازخانهاش کثيف بود و بد بود و تاريک بود، اين پيداست مدير کل ميخواهد بگويد: هرکس با من مذاکره دارد، هرکس با من گفتگو دارد، در اتاق شيک بيايد. هرکس با خدا گفتگو دارد، در اتاق کثيف برود. اين بي ادبي است. الآن مقام معظم رهبري اينجا بيايد، بگوييم: آقا شما روي زمين بنشين، من روي صندلي مينشينم. اگر آقا روي زمين بنشيند و من روي صندلي بنشينم، تمام ايران هفته آينده تلويزيون را خاموش ميکنند. ميگويند: قرائتي خيلي آدم بيادبي است. آقا آمد به آقا گفت: روي زمين بنشين و خودش روي صندلي نشست. حيا هم خوب چيزي است. هرکس ميخواهد با من مذاکره کند اتاق فلان. هرکس ميخواهد با خدا مذاکره کند، نمازخانه تنگ و اتاق تاريک! اينها همه مصاديق استخفاف است. سفارش مهمي است. امام صادق هم دقيقه آخرعمرشان گفت. آخر بزرگان دقيقههاي آخر عمر، عصاره عمرشان را ميگويند. وصيت يعني چه؟ يعني يک عمري پول جمع کردم، حالا که ميخواهم بميرم ميگويند: اين پول را کجا خرج کنيد.
يکي از آقايان چند جلد کتاب نوشته تحت عنوان اين آخرين کلمات چيست؟ مثلاً بوعلي سينا آخرين کلمهاش چه بود؟ سعدي آخرين کلمهاش چه بود؟ فلان عالم آخرين کلمهاش چه بود؟ تمام دانشمندان آخرين کلمهشان را چاپ کردند و چند جلد شده است. چون آخرين کلمه انسان آن قطعنامه انسان است. يعني شيره عمرم اين است. امام صادق لحظه آخر عمر فرمود: برويد فاميلها را دعوت کنيد سريع بيايند. آمدند اتاق پر شد. چشمهايش را باز کرد. فرمود: هرکس نماز را سبک شمارد، ما شفاعت او را نميکنيم. قطعنامه عمر امام صادق است.
9- نماز امام خميني در بستر بيماري
شما امام را نديديد؟ حالا شما هم بعضي نوجوان هستيد، شايد نديده باشيد. امام روزهاي آخر عمرش که سرم به دستش بود، نميتوانست روي پا بايستد، بحول الله را روي پاي خودش گفت و روي صندلي نماز نخواند. دو نفر بلندش ميکردند. دو نفر خم ميکردند، با دو نفر نماز ميخواند. اگر آدم ميتواند روي پاي خودش بايستد و امکان هست… خوب حالا مريض شده، باشد بعد بخواند. آقا پايم درد ميکند. نميخواهد رکوع کني. نميخواهد سجده کني. اينها استخفاف است. امروز بحثمان استخفاف بود.
برخوردهاي مثبت هم در مورد نماز داريم. حضرت ابراهيم که مکه رفت، گفت: خدايا من آمدم براي اينکه نماز به پا شود. نگفت: اينجا زمين در آينده گران ميشود. اينجا کنار بلوار و اتوبان است، پاساژ ميشود، شهرداري تغيير کاربردي ميگيرد. گفت: خدايا من که آمدم مکه براي مسکن، براي اين است که بچههايم نماز خوان است. اين يک مورد.
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ» (بقره/۲۳۸) يعني نماز را حفاظت کنيد. «تَتَجافى جُنُوبُهُم» (سجده/۱۶) از رختخواب خودش را براي نماز شب ميکند.«الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُون» (معارج/۲۳)، «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد» (اعراف/۳۱) مسجد ميرويد زن هرچه زينت دارد به خودش آويزان کند. مرد طلا برايش حرام است. عطر بزند. اگر يک عده نماز را سبک ميشمارند، يک عده هم نماز را… خوش صدا اذان بگويد. احترام نماز است. بين چند پيشنماز کسي که قرائتش بهتر است، پيشنماز شود. پيشنماز عادل باشد. يعني گناه کبيره نکرده باشد. پيغمبر فرمود: نور چشم در نماز است.
امام حسين عصر تاسوعا که حمله کردند، فرمود: جنگ را فردا بياندازيد. من ميخواهم امشب هم نماز بخوانم. اول جايي که در زمين ساخته شد براي نماز بود. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْت» (آل عمران/۹۶) اگر ما شهرکهايي داريم که بعد از دهها سال هنوز مسجد ندارد، قرآن ميگويد اول جايي که درست شد، کعبه بود. يعني در مقابل افرادي که نماز را سبک ميشمرند، افرادي هم نماز را سبک نميشمارند.
دعا ميکنم. آمين بگوييد. نماز ۵ دقيقه بيشتر طول نميکشد. ما گاهي وقتها دو ساعت، پنج ساعت، ده ساعت، يک بازي را دنبال ميکنيم که توپ کدام کشور وارد دروازه کدام کشور شد. پنج دقيقه، ده دقيقه با خدا رابطه داشته باشيد. خدا به نماز ما نياز ندارد. همه مردم رو به خورشيد خانه بسازند، چيزي گير خورشيد نميآيد. همه مردم پشت به خورشيد خانه بسازند، چيزي از خورشيد کم نميشود. ما همه نماز بخوانيم، چيزي گير خدا نميآيد. همه نماز نخوانيم، کافر شويم، چيزي از خدا کم نميشود. اما حيف است ما اين همه نعمت بگيريم، و يک تشکر نکنيم. سگ را لقمه ميدهي دم تکان ميدهد. اگر چند استخوان چرب به سگ بدهي، به دزد خانه حمله ميکند. به درخت آب بدهي، ميوه ميدهد. ميوه ندهند، سايه و چوب ميدهد. ماشين جماد است. بنزين بزني راه ميرود. انصاف نيست ما اين همه نعمتهاي خدا را بگيريم و سري تکان ندهيم. چه نعمتهاي عمومي، چه نعمتهاي خصوصي. خدايا بالاترين درجه ايمان و معرفت را به ما بده که ما نماز را سبک نشماريم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»