موفقیت در کسب وکار
راهکارهای موفقیت در زندگی
امروزه بشر با توجه به گذر زمان و تغییرات بسیاری که در سر راه او قرار میگیرد، میرود تا سوار بر موج تغییر، رفتهرفته شکل و شمایلی متفاوت به خود گیرد. گرچه بهسختی تغییر میکند و تغییرپذیر است، اما ناگزیر از تغییر و تحول است و برای اینکه از موج بزرگ تحولات ایجادشده عقب نماند بایستی به خود بیاید؛ پس دراینبین آنچه بیش از همه رخنمایی میکند روش پذیرش و استقبال از وقایع اتفاق افتاده و نیز روشهای رسیدن به اهداف مطلوب و راههای رسیدن به خواستههاست.
پیدا کردن راه درست زندگی
آگاهانه میدانیم که رسیدن به نقطه مطلوب و مطلوبیتهای ذهنی بدون دسترسی به راههای هدایتگر امکانپذیر نیست؛ اما با توجه به اینهمه تفاوت در انسانها، چه از جنس ظاهر و چه از جنس تفکر و با توجه به اینهمه اختلافسلیقه، آیا اینهمه راه، انسانها را به مطلوبیتهای موردنظر میرساند.
***آیا در بدن انسان همه رگها به قلب میرسند؟
آری. شاید همه عروق مستقیم و یا مستقیم به قلب برسند و حتی همانهایی هم که از قلب خارج میشوند از جهاتی مجدداً به قلب برسند ولی آیا اثربخشی و وظیفه و نتیجه همه آنها یکسان است. اما آیا برای رسیدن سریع و بهموقع خون به قلب، هر رگی میتواند راهی مطمئن و درست باشد.
واقعیت این است که بهاندازه انسانهای روی زمین راه برای رسیدن به اهداف وجود دارد؛ اما چرا بعضی از انسانها از بعضی دیگر موفقترند؟
شاید جواب انتخاب مسیر و راههای بهتر باشد.
شاید جواب در نوع بینش و نگرش انسانها باشد.
و شاید همبسته به محیطی باشد که انسانها در آن زندگی میکنند. آما آنچه مسلم است این که مسیر بهتربرابر است با موفقیت بیشتر!
شناخت شخصیت خود
آنچه میتواند در انتخاب مسیر امن آسایش و آرامش، پیوسته انسان را یاری نماید، تشخیص و شناخت درست و صحیح از اهدافی هست که در ذهن میپروراند زیرا بدون شناخت و دانستن اهداف، ماهیتی وجود ندارد که بخواهد برایش مسیری ایجاد نماید. بنابراین برای چیدن پازل موفقیت و راههای رسیدن به آن رفتهرفته راههای حل پازل موفقیت را باید ترسیم نماید؛ بنابراین بسیار مهم است تا قبل از هر حرکتی و تعیین هر هدفی و شناخت نسبت به راههای رسیدن به هدف و انتظارت، ابتدا ماهیت وجودی خود و نقاط تعادل درونی خود و نیز سقم و صحت روابط درونی خود را بسنجد و آن را با سنجه و شاخصهای استاندارد، تنظیم و بهینه کند. بایستی برای تنظیمات خود جهت رسیدن به حالت استاندارد و نیز شروع و استارتزدن و حرکت روبهجلو گامی بردارد؛ زیرا سفری که پیش رو دارد نیازمند تدوین درونی و تازهشدن است. سفری که پیش رو دارد میطلبد تا مختصات موردنیاز خود را داشته باشد؛ چراکه با دانستهها و قابلیتهای قبلی به همینجا رسیده است و برای پیمودن مسیر در جهت اعتلا و کمال بایستی که این مسافر مجهز به بهترینها گردد.
بایستی بداند که میشود مسیر را گه تند و گهی خسته رفت؛ اما تصمیم بگیرد که برود تا در جادۀ امن خوشبختی پناه بگیرد و سایه بانی بسازد از جنس اعتبار تا دستاوردهایی ایجاد نماید.
تفاوت در باورها
یکی از ابعاد بسیار زیبای وجودی انسانها، تفاوت در نگاه و باورهای اوست. زیرا هر انسانی با توجه به فرهنگ، آدابورسوم، دانش و تجربیات خود، معیار و سنجههایی را برای اندازهگیری ذهنی خود ایجاد نموده و تا زمانی که تغییراتی را در خود انجام ندهد، معیار سنجش و ارزیابیاش، همان سنجههای درونی ذهنی و آموختههای قبلی اوست و زیباتر آنکه ادراک خود را منطبق بر واقعیتها میداند و بر این باور است که هر تفکر دیگری که متفاوت با تفکر اوست دارای زاویه انحراف هست و از واقعیتها فاصله دارد و حتی شاید اشتباه است و باز جذابتر آنکه بهسختی تن به تغییر داده و خود و تفکرات خود را کافی دانسته و بر دارایی و دانش خود و حفظ و تکرار آن پافشاری و اصرار میورزد اما نکته ظریف دیگری که به عدم ثبات ادراکات انسانی دامن زده و آن را پیچیدهتر از پیش میکند، تغییر دیدگاه و ادراکات انسانها با توجه به تغییر محیط و حال و رفتار اوست. یعنی با توجه به اینکه هر انسانی دیدگاهی متفاوت نسبت به هر فرد دیگری دارد از طرفی نسبت به دید و بینش و نگرش خود هم اغلب متفاوت عمل نموده و تغییرات محیطی درونی و بیرونی میتواند زوایای دید او و درکش را نسبت به مسائل و موارد مختلف تغییر بدهد تا جایی که بهراحتی میتواند اعمال و گفتههای خود را زیر سؤال برده و حتی آن را نقد نموده و نفی کند و در زمانهای متفاوت، رفتارهایی متفاوت از خود روز دهد!
خودشناسی راهی برای رسیدن به هدف
حال با این تفاسیر بهراحتی میتوان به اهمیت موضوع پی برد که هرچه قدر از خود و خویشتن شناخت داشته باشد، بهتر میتواند بین قلمروهای درونی خود هماهنگی به وجود آورده و سیستم و نظام یکپارچه وجودی خود را با توان و ارادهای راسختر بهسوی هدف راهنمایی نماید چراکه اراده مغز و تفکر آن بر تمامی اعضا و اندام بدن حکمفرمایی میکند و اندام و جوارح با هماهنگی کامل از آن پیروی میکنند.
اما عمده ناکامیها ناشی از عدم پیروی اندام از تفکرات ذهنی میباشد. تفکرات، احساسات بد یا خوب را در خود پرورش میدهند، ولی حرکت و تلاش سخت است بنابراین در اکثر مواقع تصمیمات اتخاذشده با ناکامی و شکست مواجهه میشود.
تاثیر ارتباطات روی زندگی
بنابراین هنر ارتباطات و شناخت ماهیت ارتباطات، جهت دستیابی به یک دیدگاه و تفکر و زندگی سالم ناشی از یکپارچگی در عملکرد تمامی اعضا بدن و بهصورت کلی روح و روان میباشد که بایستی درصدد تزکیه نفس و سلامت جسم، گام برداشته تا با بهرهگیری از سلامت جسم و درون و درنتیجه سلامت_محور بودن تفکرات، با اشتیاق هرچهتمامتر بهسوی هدف گام برداشت.
همانگونه که در دنیای امروز، مفهوم ارتباطات جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و هرروز بر ارزش آن افزوده میگردد. شایسته و بایسته است که برای رشد و ترقی، دستی بر جادههای درونی وجود خود کشید و مسیرهای ارتباطی درونی خود را جلا داد تا با وضعیتی مطلوبتر قدم در مسیر کمال و رشد گذاشته و با باوری از جنس یقین و تفکر استراتژیهای لازم زندگی خود را تدوین نموده تا از قافله پرسرعت زندگی کمتر عقب ماند.
پرسش کلیدی افراد موفق
بیایید از خود بپرسید نسبت به آخرین باری که تغییر کردهاید چه زمانی گذشته است؟
یا اصلاً بپرسید چه مدت است که تغییر نکردهاید؟
شاید با خود بگویید که زمان زیادی است که تغییر نکردهاید و شاید هم بگویید مدام در حال تغییر بودهاید.
اما اگر در پی دانش و علماندوزی هستید و تغییرات زیادی را شاهد هستید که خوشا به حالتان…
اما اگر جواب منفی هست و مدت زیادی هست تغییر نکردهاید بایستی گفت: که در خیالی باطل هستید چراکه تغییر نکردن درگذر زمان نشانهای از مردن و نابود شدن است و بایستی گفت که اتفاقاً تغییر کردهاید و کاسته شدهاید، اما خبر ندارید!
پس تا دیر نشده به نقاط ضعف خود حملهور شوید و با نابودی نقاط ضعف و تبدیل آنها به قوت از فرصتهای موجود و پیش رو استفاده نموده و با قدرت و درایت و مدیریت، تهدیدات را از پیش پای بردارید…
وقت آن است که فکری بکنید…
فاصله بین خواستن تا توانستن
بهخوبی میبینیم و میدانیم که بین تفکرات و خواستهها و عملکرد انسانها، فرسنگها، فاصله وجود دارد!
میدانیم که بین دانش و دانستههای انسانها و عملیاتی شدن آن و حصول نتایج مثبت، فواصل زیادی وجود دارد!
پس چرا این دانستهها نمیتواند نتایج موردنظر را ایجاد نماید؟
زیرا روابط منطقی و صحیحی بین تفکرات و عملکرد انسانها وجود ندارد و دانش و دانستهها نمیتواند منطبق بر عمل گردد و دقیقاً این همان چیزی است که انسانها مدام و بهصورت پیوسته آز آن صدمه و لطمه میخورند و این سؤال مطرح میشود که آیا این امکان وجود دارد انسانها روابط درونی خود را بهدرستی نشناسند و مدیریت نکنند و انتظار برود که بتوانند روابط بیرونی با دیگر انسانها که بسیار ناشناختهترند را کنترل و مدیریت نمایند؟
با توجه به اینکه هر انسانی بهطورکلی بهتر از هرکسی، آگاه به نقاط قوت و ضعف خود میباشد و بهتر از هرکسی میتواند مسبب خوشبختی یا بدبختی خویش گردد. پس شناخت از خود و ماهیت رفتاری خود، ضروریتر از هر مهم دیگری و در اولویت اول قرار دارد.
هیچکس بهتر از خود ما نمیداند که چه چیزی برای ما بهتر است و آن مایی است که با خودمان در یک ارتباط سالم و سازنده و تعامل باشد نه آنهایی که خیر و صلاح خود را نداند و تحت تأثیر گفته و تصمیمات دیگران رفتار نماید!
یعنی شناخت روابط و ارتباطات درونی و بهبود عملکرد بین سیستمهای درونی، میتواند بهترین وضعیت و حالت برای پیشرفت و رسیدن به خواستهها باشد.
10 سوالی که افراد موفق از خود میپرسند:
اما مهم است که انسان قبل از هر اقدامی از خود بپرسد:
چقدر خود را باور دارد؟
چقدر پذیرای تفکرات خویش هست و به آن ایمان دارد؟
چقدر خود را قبول دارد و به شناخت و تصمیمات خود احترام میگذارد؟
چه میزان از تصمیماتی که میگیرد را عملیاتی میکند؟
چقدر با خود و رفتارهای خود در تعامل هست و احساس رضایت دارد؟
چقدر بین تفکرات و عملکرد او، هماهنگی و بازدهی وجود دارد؟
چه میزان در راستای تغییر بینش و نگرش خود و حرکات اصلاحی گام برمیدارد؟
به چه میزان، شاخصها و سنجههای خود را تصحیح میکند و آن را بهبود میبخشد؟
چقدر معیارهایش، منطبق بر واقعیتها است؟
و چقدر برای خود وقت میگذارد؟
نویسنده: شفیعی
کلیپ انگیزشی فارسی موفقیت از رویال مایند
انسانهای مجبور / هدف دار بودن بزرگترین موفقیت است
بزرگان چگونه به موفقیت رسیده اند؟ راهکارهای موفقیت