حزب شیطان از دیدگاه قرآن (بخش اول)

منظور از حزب شیطان، گردهم آیی و تشکل افراد و گروه هایی است که هوی و هوس و خودکامگی ها و پیروی از شیطان آنان را به منظور مبارزه با حق و گسترش باطل با یکدیگر متشکل ساخته است.

بنابراین «حزب شیطانی» عنوانی است مشیر به تمامی احزاب و گروه ها که با اختلاف اسم ها همگی از شیطان پیروی کرده و در تحت ولایت او بسر می برند.

چنانکه می بینیم حضرت علی (ع) از اصحاب جمل و منافقین به حزب شیطان تعبیر فرموده و دخت گرامی اش حضرت زینب نیز سپاه یزید را حزب شیطان خوانده. ابلیس موجودی است همچون دیگر موجودات جهان هستی که به دست قدرت پروردگار افریده شده است.

قرآن درباره حقیقت و ذات این موجود جز مختصری بیان نفرموده تنها در یک آیه وی را از نژاد جن معرفی کرده است. جن در عرف قرآن موجودی است با شعور و اراده که باقتضای طبیعتش از حواس بشر پنهان می باشد و از آتش آفریده شده است.

ابلیس به عنوان فردی از این نژاد تا قبل از آفرینش حضرت آدم با ملائکه می زیست اما پس از آنکه حضرت آدم آفریده شد و خداوند به فرشتگان دستور داد تابانده نمودن با آن حضرت که نمونه کامل انسانیت بود تجلیل از مقام انسانیت نمایند.

سر باز زدن ابلیس از فرمان الهی

ابلیس تکبر نموده و از اطاعت فرمان الهی سر باز زد و در نتیجه از جمع فرشتگان طرد گردید. چه بسا ابلیس قبل از مخالفت با فرمان خداوند متعالل کافر شده بود و لکن کفر خود را پنهان می داشت که با صدور فرمان سجده به حضرت آدم و سرپیچی او از اطاعت، کفر درونی اش پدیدار و به همین سبب خداوند متعال او را از آن مقام برجسته ای که در جمع فرشتگان کسب کرده بود اخراج نمود و سپس علت سقوط او را از آن مقام بلند تکبر و اظهار انسانیت شمرد.

حزب شیطان از دیدگاه قرآن

طرد شدن ابلیس

ابلیس در می طرد شدن آران جایگاه بلند نه تنها به گناه خویش اعتراف نکرد و از خدای متعال طلب آمرزش ننمود بلکه بر طغیان و لجاج خویش افزود و تنها تقاضایش از خدا مهلت زندگی تا پایان جهان بود و در پی تصمیم بر گمراه ساختن بندگان و دریافت رخصت و اذن عمل در حد وسوسه از دربار ربوبی با شدید ترین و تحقیرآمیزترین فرمان از حریم قرب خدای متعال طرد گردید.

فرزندان ابلیس

ابلیس مانند سایر جانداران صاحب فرزند و ذریه است و همچنین از برای او لشگری است که او را در هر کاری که بخواهد مدد می کنند و لشگر او همه از نژاد خود او (جن) نبوده بلکه بعضی از آنان از جنس بشرند و اما غزالی از نویسندگان اینگونه مباحث می گوید جاییکه ما وسوسه هایی را در خود احساس می کنیم و می دانیم القاء کننده آنها شیطان بوده و خداوند متعال در جاهای متعدد از کتابش عداوت او را نسبت به ما اعلام کرده در یک جا فرموده شیطان سخت شما را دشمن است شما هم او را دشمن دارید او حزب خویش را برای اغواء شما مهیا ساخته تا همه را اهل دوزخ گرداند.

با توجه به آیاتی که در رابطه با عمل شیطان وارد گردیده معلوم می شود که شیطان با القاء افکار باطل و اوهام کاذب در قلب آدمی وی را به پیروی از خود فرا خوانده به گناه یا کفر مبتلا می نماید.

بنابراین قرآن کریم هشدار می دهد که از همان گام اول باید بهوش بود و با شیطان همراه نشد زیرا در پی پیروی از گام های اوست که وی آدمی را به هر نوع کار بد (سوء) و اعمال و گفتار بسیار زشت (فحشاء) و هر عملی که عقل سلیم زشتی آن را تصدیق می کند و یا شرع حکم به زشتی آن کند (منکر) و از روی نادانی اموری را به خداوند نسبت دادن فرمان می دهد.

بخش دوم این نوشته:

حزب شیطان از دیدگاه قرآن (بخش دوم)