حسین کاشفی: وزارتخانهها بهصورت جزیرهای عمل نکنند
آرای مردم در انتخابات اردیبهشتماه پیامهای متفاوتی داشت. مردم در این انتخابات به آقای روحانی از لزوم تغییرات گفتند. بیشتر رأیدهندگان به دکتر روحانی جنبه انتقاد به وضع موجود، شیوه اداره کشور و نتایج حاصله را مدنظر داشتند و پیام خاص آنان نیز تغییر بود؛ برهمیناساس رئیسجمهور مکلف است در برابر آرایی که از مردم دریافت کرده، وعدههای خود را اجرا و درجهت بهبود وضع موجود که ازجمله قولهای داده شده به مردم بود، حرکت کند و در این خصوص تغییرات مثبتی در کابینه ایجاد کند. در این راستا «زندگی سالم» با حسین کاشفی، فعال سیاسی گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
********نوع انتخاب مردم در 29 اردیبهشت ناظر بر تغییر و تحول در کابینه بوده است. لزوم دگرگونی در هیئت وزیران دولت دوازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
طبق برنامههایی که دکتر روحانی در دوران انتخابات اعلام کردند انجام چنین تغییراتی از صحبتهای ایشان استنباط میشد؛ همینطور مردم با حضور باشکوه خود پای صندوقهای رأی، خواهان چنین تغییراتی شدند؛ البته نه به این معنا که کل دولت تغییرکند. بالاخره برای رفع مشکلاتی که وجود دارد انجام یکسری تغییر و تحولات لازم و ضروری است؛ بهویژه که دولت تجربه چهارساله دارد و به نقاط قوت و ضعف خود در هر بخشی آگاه است؛ البته انجام بخشی از این تغییرات در اختیار دولت نیست؛ بلکه به عملکرد سایر قوا بازمیگردد. اما آنچه مربوط به دولت است بهطبع انتظار این است که در راستای پاسخگویی به مردم برآید و افراد باتجربه و توانمندی را گزینش کند تا درراستای چابکسازی و کارامدی بیشتر آن وزارتخانه تلاش کنند. آنچه این روزها بسیار مطرح است بحث پاکدستی افراد است. گرچه تمامی افراد از سلامت نفس برخوردارند، اما باید افراد پاکدست، باانگیزه، باتجربه، بادانش و بهویژه همراه و هماهنگ با دولت انتخاب شوند؛ به این معنا که وزیران منتخب برنامههای دولت را قبول داشته باشند و خود آنان مانعی برای پیشبرد امور کشور نباشند و در جهت هماهنگی با مجموعه سیاستهای دولت عمل کنند. برخی افراد معتقدند دولت در چینش اعضای کابینه از مخالفان خود نیز استفاده کند. درست است که باید از نیرو و پتانسیل افراد استفاده کرد، اما نه در نقاط حساس. آقای روحانی باید از افراد هماهنگ و همسو با دولت بهرهبرداری کند. باتوجه به نقش و حضور پررنگی که مردم در انتخابات 29 اردیبهشت ماه از خود نشان دادند باید دائم از مردم نظرخواهی کرد و میزگردهای کارشناسی در بخشهای گوناگون برپا شود تا مردم احساس مشارکت کنند؛ به این گونه که اگر دولتی را انتخاب کردند آن دولت همواره خود را در معرض رصد حامیان خود میگذارد تا بتواند از نظرات آنان استفاده کند. ممکن است این نظرات پیشنهادی یا انتقادی باشد. اگر انتقاد درجهت بهبود وضعیت و منصفانه باشد قطعاً باید مورد استقبال قرارگیرد. بهنظر من اگر افراد دولت از چنین ویژگیهایی برخوردار باشند، ارتباط مردمی در رسانههای دولت که دارای نقش بسیار مهمی است برقرار باشد و دائم اطلاعرسانی شود به این معنا که آنچه در دولت رخ میدهد و تصمیماتی که اتخاذ میشود به شکلهای مختلف آن را به اطلاع مردم برسانند تا مردم احساس کنند امانتی را که در اختیار دکتر روحانی گذاشتهاند بهخوبی از آن پاسداری میشود و انتخاب بسیار شایستهای را صورت دادهاند؛ روزبهروز به انتخاب خود امیدوارتر خواهند شد و این موضوع همافزایی ملی را در کشور بهوجود میآورد و میتوانیم در بخشهای مختلف و بهویژه در زمینه سیاست خارجی از این انسجام و وحدت ملی استفاده مطلوب داشته باشیم.
***********برخی افراد معتقدند وزرایی که کارنامه قابل قبولی نداشتهاند باید در مسئولیتهای دیگری قرار گیرند. بهنظر شما این جابهجاییها مؤثر یا بهمنزله تغییر خواهد بود؟
باید بهطور مداوم در جهت تحول و تغییرات مثبت حرکت کنیم. مردم از دولت انتظار تغییر در هیئت وزیران را دارند و خود آقای روحانی نیز بارها به این مسئله اشاره کرد؛ برای نمونه، استفاده از بانوان و نیروهای جوانتر در کابینه؛ البته معنای آن حذف نیرو نیست؛ بلکه باید از نیرو و پتانسیل افرادی که از دانش و تجربه خوبی برخوردار هستند، تحت عنوان اتاقهای فکر و مشاور استفاده شود. به عبارت دیگر کسانی که دارای تجربه لازم در سطح وزارت چه در این دولت و چه در دولتهای سابق هستند باید بهکارگرفته و از دانش و توانایی آنان بهرهبرداری شود: نه اینکه به این افراد مسئولیت اجرایی داده شود. آنان میتوانند بهصورت مشاور و اتاق فکر حامی و همراه دولت باشند؛ زیرا سرمایه کشور هستند. زمانی که ما از سرمایههای اجتماعی صحبت میکنیم مهمترین آن بحث نیروی انسانی است. بهنظر من باید از نیروهای کارامد و فرهیخته استفاده کرد؛ البته نه به این معنا که با افرادی که در همان سمت و وزارتخانه بودهاند، برخورد منزلتی شود و درصدد حفظ آنان برآیند؛ آنچه مطرح است باید از تجربه و دانش آنان به شکلها و نامهای دیگر استفاده بشود.
اصولگرایان معتقدند که کابینه دولت دوازدهم باید از میان همه جریانهای سیاسی انتخاب شود و اصولگرایان نیر در کابینه جدید سهمی داشته باشند. بهنظر شما این موضوع تا چه اندازه میتواند مثمرثمر و تأثیرگذار باشد؟
آقای روحانی امروز امانتدار 24 میلیون رأی مردم است و البته رئیسجمهور همه ملت بهحساب میآید؛ بنابراین باید به همه مردم پاسخگو باشد. بحث سهمخواهی بسیار کار نادرستی است. باید افرادی که دارای توانایی لازم هستند و میخواهند با دولت همراه و هماهنگ عمل کنند در هیئت دولت گزینش شوند؛ حتی اگر این افراد خود را منتسب به اصولگرایی بدانند یا اصولگرا باشند باید در دولت بهکار گرفته شوند. این افراد باید اخلاقاً قبول کنند زمانی که در هیئت دولت قرارگرفتند، همراه و هماهنگ با دولت عمل کنند. ممکن است آنان نظراتی داشته باشند؛ اما تمام هموغم خود را در جهت اجراییکردن برنامههای دولت معطوف کنند. جناحی که بر سرکار میآید نباید درصدد حذف رقبای خود برآید؛ البته معنای عدم حذف این نیست که آن افراد مدعی شوند چون ما حضور داریم حتماً باید در دولت تعدادی از وزیران منتخبان ما باشند، خیر؛ اینگونه نیست. باید قبول کنیم کسانی باید در هیئت دولت قرارگیرند که همراه با دکتر روحانی هستند تا ایشان به اجرای برنامههای خود اقدام کند؛ بنابراین بحث سهمخواهی مطرح نیست؛ البته آقای روحانی باید درخواستها و مشورتهای حامیان و دلسوزان دولت را مورد توجه قرار دهد؛ اما ممکن است بعضی از آقایان به رئیسجمهور بگویند به فلان شخص سمت معاون اول را واگذار کن. آقای روحانی باید تعیین کند چه اشخاصی با او کار خواهند کرد؛ چراکه اگر شخصی انتخاب شود که همراه و همدل با دولت نباشد و مورد تائید رئیسجمهور قرار نگرفته باشد دولت زمین میخورد و نتیجه آن بهضرر مردم است. در انتخاب کابینه دست آقای روحانی باید کاملاً باز بماند و نباید تحت این فشارها قرار گیرد؛ چراکه امانتدار و وامدار مردم است و ملت نیز از روحانی خواستههایی دارند که باید برای آن خواستهها تلاش گستردهای صورت بگیرد. در این شرایط دولت نیازمند انگیزه و باور است تا بتواند این خواستهها را محقق سازد.
*****بهتر نیست دولت در این شرایط بهصورت فراجناحی بدون گردش بهسوی گروه خاصی عمل کند؟
دولت نباید از رقبای خود در هیئت دولت استفاده کند؛ زیرا رقیب برنامه دولت را قبول ندارد و با حضور خود در هیئت دولت اختلالاتی در اجرای برنامههای دولت بهوجود میآورد. اینکه بحث فراجناحی مطرح میشود اندکی قابل تأمل است؛ چون در کشور ما نظام حزبی براساس استانداردهای موجود پدید نیامده و به آن مرحله نرسیدهایم و طبیعی است که در کشور ما احزاب مختلفی وجود دارد، یعنی یک حزب برسرکار نمیآید که اذعان دارد تمام نیروها متعلق به آن حزب است؛ بنابراین رئیسجمهور افراد را براساس سوابق، مقبولیت، دانش و تجربه انتخاب میکند. بهنظر بنده زمانی که بحث فراجناحیبودن بیان میشود بهمعنای استفاده از رقبای دولت نیست؛ بلکه استفاده از افراد کارامد بدون درنظرداشتن جناح خاص است. ممکن است فردی کارامد وجود داشته باشد که او در طیف اصلاحطلبان یا اعتدالگرایان تعریف نشود اما نشان دهد که میتواند همراه و هماهنگ با دولت عمل کند؛ زیرا آنچه مهم است حرکت در راستای مطالبات مردم و توجه به مصالح و منافع ملی است. بدون تردید اگر افرادی دارای این نگرش باشند قطعاً باید از توانایی آنان استفاده کرد.
****بهنظر شما پاشنه آشیل دولت در کابینه آتی کدام وزارتخانه است؟
هرکدام از وزارتخانهها مأموریت و نقش خاص خود را دارند. بحث سیاست داخلی ما به وزارت کشور بازمیگردد که موضوع استانداران و فرمانداران و پیادهکردن برنامههای دولت در حیطه مسئولیت این نهاد قرار دارد؛ همچنین فراهمکردن بستری که نهادهای مدنی رشد کنند و به احزاب توجه لازم بشود. بههرحال باید قبول کنیم که خردجمعی از عهده اداره امور به نحو احسن برمیآید. همانگونه که در قانون اساسی تصریح شده این مردم هستند که باید به تعیین سرنوشت خود عمل کنند و سرنوشت آنان توسط خودشان رقم بخورد، یعنی باید به تشکل و احزاب توجه بیشتری داشته باشیم. این از مواردی است که وزارت کشور در آن نقش موثری دارد و باید به این مسئله بپردازد. در بحث سیاست خارجی دولت نیز تااندازهای موفق عمل کرد. درمجموع باید گفت تمامی وزارتخانهها مأموریت خاص خود را دارند و باید همراه و هماهنگ با یکدیگر عمل کنند. بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی میتوانند در حوزه حلوفصل مشکلات اقتصادی و معیشتی یکسری اصلاحات ساختاری را در دستور کار خود قرار دهند. بانکها باید سرمایههای خود را در اختیار تولید قراردهند و این تفکر نهادینه شود که اگر میخواهیم معضلات موجود را حل کنیم با حمایت از یکدیگر فعالیت کنیم و بهصورت جزیرهای عمل نکنیم؛ بلکه تلاش کنیم به رشد 8درصدی دست پیدا کنیم و برای حصول این مهم باید زمینهای فراهم شود تا سرمایهداران داخلی و خارجی ترغیب به سرمایهگذاری شوند. بهطبع سایر نهادها باید همراه با دولت فراهمکننده این بستر باشند و آرامش و امنیت را بهوجود آورند؛ زیرا زمانی که صحبت از رشد 8درصد میکنیم این میزان رشد خودبهخود بهوجود نمیآید؛ بلکه این موضوع بستر و ابزاری را میطلبد و مهمترین مسئله هم سرمایه است. سرمایه نیز در مکانی تجمیع میشود که آرامش و امنیت وجود داشته باشد؛ بنابراین افراد باید در حوزه مسئولیت خود باتوجه به قانون همراه و همدل عمل کنند تا هرکدام از وزارتخانهها بتوانند نقش کلیدی خود را ایفا کنند.
نویسنده : لیلا کاظمی