سرنوشت تلخ دختر به دلیل طلاق پدر و مادرش(parents’ divorce)
سرنوشت تلخ دختر به دلیل طلاق پدر و مادرش(parents’ divorce)
طلاق پدر و مادر چه تاثیری روی فرزند دارد؟ خطرات زندگی بچه های طلاق
تاثیر طلاق والدین روی فرزند
دلم خوش بود که سروسامان میگیرم و صاحبخانه وزندگی میشوم. شوهرم و خانوادهاش بااینکه میدانستند دوران کودکی سختی راپشت سر گذاشتهام، سر کوچکترین مسئلهای من را به باد توهین میگرفتند و از خانوادهام بد میگفتند و شوهرم دنبال بهانه میگشت تا کتکم بزند. نمیدانم گناه من چیست که پدر و مادرم اینگونه در حقم ظلم کردند و به راه خودشان رفتند…….
پدر و مادرم به خاطر لج و لج بازی و غرور بیجا از هم طلاق گرفتند
زن جوان درحالیکه اشک میریخت، وارد اتاق مرکز مشاوره شد و گفت: میخواهم طلاق بگیرم دیگر از همهچیز خسته شدهام. ایکاش هرگز به دنیا نیامده بودم تا اینهمه زجر بکشم وزندگی برایم تلخ باشد. کمی که آرامتر شد، آه سردی کشید و ادامه داد: پدر و مادرم به خاطر لج و لج بازی و غرور بیجا از هم طلاق گرفتند. آن موقع پنجساله بودم وآنها سر اینکه چه کسی از من نگهداری کند، باهم جروبحث میکردند؛ اما خیلی زود یادشان رفت بچهای هم دارند. هرکدام ازدواج کردند و دنبال سرنوشت خودشان رفتند. پدربزرگ و مادربزرگم سرپرستیام را بر عهده گرفتند. من با یک دنیا دلتنگی بزرگ شدم و قد کشیدم. شبها آرام و بیصدا اشک میریختم و از خودم میپرسیدم چرا باید اینقدر تنها و بیپناه باشم؟ از طرفی نگاه تحقیرآمیز و گاهی نیز دلسوزیهای بیجای اطرافیان، عذابم میداد.
با اولین خواستگاری که برایم آمد، بدون هیچ تحقیقاتی ازدواج کردم
با اولین خواستگاری که برایم آمد، بدون هیچ تحقیقاتی لباس سفید عروسی به تنم کردند و راهی خانه بخت شدم. دلم خوش بود که سروسامان میگیرم و صاحبخانه وزندگی میشوم. شوهرم و خانوادهاش بااینکه میدانستند دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشتهام، سر کوچکترین مسئلهای من را به باد توهین میگرفتند و از خانوادهام بد میگفتند و شوهرم دنبال بهانه میگشت تاکتکم بزند. نمیدانم گناه من چیست که پدر و مادرم این گونه در حقم ظلم کردند و به راه خودشان رفتند.
از این زندگی سرد و بیروح خسته شده بودم
از این زندگی سرد و بیروح و حرفهای تکراری خسته شده بودم و به خاطر همین، از خانه فرار کردم بااینکه زخمخورده چوب طلاق هستم، اما چون هنوز فرزندی ندارم، میخواهم تکلیف خودم را روشن کنم. از کلانتری به مرکز مشاوره پلیس معرفیشدهایم، شاید اگر کس و کاری داشتم، اینقدر تحقیر نمیشدم یا حداقل سایهای روی سرم بود که راهنماییام کند، افسوس که سرنوشت من اینطور شده است، افسوس ….