مذهبی

سيماي فاطمه زهرا(سلام الله عليها)(درس هایی از قران)

در جلسه‌ي قبل گفتم: قرآن مي‌گويد: زن از اولوالالباب است. چون درباره‌ي اولوالالباب مي‌گويد: «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏» (آل‌عمران/195)

گفتم: تمام كمالاتي كه براي مرد هست، براي زن هم هست در سوره‌ي احزاب است.

گفتم: معناي عفاف و حجاب بي‌سوادي و املي نيست. در خانه بنشينيم، لازم شد بيرون مي‌رويم اما تبرّج نمي‌كنيم. ولي بايد دانشمند شويم.

كمالات ويژه‌ي منحصر به فرد راجع به حضرت زهرا گفتم. دختر نبوت، مادر امامت، همسر ولايت، دختر معصوم، همسر معصوم، مادر معصوم، منحصر به فرد است. اول شهيد ولايت منحصر به فرد است.

1- فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، كوثر الهي

نكات ديگري مي‌خواهم براي شما بگويم. يكي از نكاتي كه هست اينكه خداوند: به زهرا فرموده: كوثر! آيه‌اي كه همه ايراني‌ها حفظ هستيد.«أَعُوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم‏». همين الآن هركسي پاي تلويزيون اين را مي‌شنود، اين را بخواند. زير يك دقيقه يك سوره، ثوابش را به حضرت زهرا هديه كنيم. چون قرآن ثواب دارد، ثوابش براي حضرت زهرا. سوره‌ي كوثر را همه با هم بخوانيم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم، ِ‏إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ»ُ (كوثر/1-3)

پدر عمروعاص كه مرد خبيثي بود. به پيغمبر گفت: ابتر! ابتر يعني بي‌عقبه. چون پسر را حساب مي‌كردند در جاهليت، دختر را حساب نمي‌كردند. اگر كسي دختر داشت، انگار بچه ندارد. دختر هيچي! پيغمبر پسر نداشت. البته پسرهايي داشت، كوچك بودند از دنيا رفتند. پيغمبر بي پسر نبود. منتهي بچه‌هايش از دنيا رفتند. آنچه از حضرت ماند دختر بود، گفتند: پيغمبر پسر ندارد. دختر هم كه ما جزء آدم حساب نمي‌كنيم. بنابراين ابتر است. ابتر يعني بي‌عقبه است. خدا گفت: به تو مي‌گويند: ابتر هستي. «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ» او خودش ابتر است. او خودش با داشتن پسران زياد، نامش محو مي‌شود و تو با همين يك دختر ماندگار مي‌شوي. در علماي اهل سنت فخر رازي مي‌گويد: از مصاديق كوثر زهرا است. كوثر يعني زياد مبارك. شن‌هاي بيابان هم زياد است اما هر زيادي كوثر نيست. خيلي‌ها پول دارند، سال مي‌آيد و مي‌رود يك گرسنه را سير نمي‌كنند. اتاق دارد، قالي‌هاي ابريشمي چند ميليوني در آن افتاده است. يك گنجشك روي آن سير نمي‌شود. آدم‌هايي هم هستند در اتاقشان موكت افتاده است، هر روز و هر شبانه روز افراد گرسنه روي همان موكت سير مي‌شوند. گاهي يك قلم ارزان است، يك نامه‌هاي علمي نوشته مي‌شود، گاهي خودنويس گران است، يك كلمه حرف حسابي نوشته نمي‌شود.

كوثر يعني زيادي كه بركت دارد. گاهي خال كوچولو است ولي همين خال كوچولوي سياه كنار لب عروس، كلي نرخ عروس را بالا مي‌برد. ولي همين خال اگر روي دماغ عروس باشد، كلي عروس زشت مي‌شود. مهم اين است كه با اين خودنويس، چه نوشته شد؟ روي اين موكت سير شدند؟ ما به تو خير زياد داديم. بعد فخر رازي مي‌گويد: چه خيري از فاطمه بالاتر؟ فاطمه‌اي كه مادر حسن شد، مادر حسين شد، مادربزرگ امام رضا و امام جواد شد. اصلاً مي‌شود كوثر از اين بالاتر؟ فاطمه كوثر است.

2- جايگاه حضرت زهرا در ماجراي مباهله

فاطمه كيست؟ «اللَّهُ أَكْبَر»، «اللَّهُ أَكْبَر»، «اللَّهُ أَكْبَر»! در قرآن راه استدلال چند تا است. مي‌گويد: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَة» (نحل/125) اول راه گفتگو با ديگران حكمت است. شعار ندهيم، موج نياندازيم، سم‌پاشي و شايعه‌سازي هم نكنيم. بعد از آن موعظه‌ي حسنه، مجادله، يك راه هم گذاشته، آخرين راه نفرين است. ما به شما نفرين مي‌كنيم، شما هم به ما نفرين كنيد، هر نفريني گيرا شد، معلوم مي‌شود آن صاحب نفس آدم درستي است، چون نفرينش گيرا شده است. براي دعوت مسيحي‌ها از راه استدلال و موعظه، همه‌ي اين مراحل تمام شد، آخر سر پيامبر گفت: شما نفرين كنيد. خدايا اگر مسيحي‌ها حق هستند، ما را بكش. اگر ما حق هستيم مسيحي‌ها را بكش. مباهله! بنا شد كه مباهله كنند. فردا پيغمبر براي نفرين كردن آمد. ديدند چهار نفر را با خودش آورده است. خودش، اميرالمؤمنين، فاطمه‌ي زهرا، امام حسن و امام حسين. يك گروه پنج نفري براي نفرين آمدند. مسيحي‌ها پنج نفر را كه ديدند به رهبرشان گفتند: اينها با پنج نفر آمدند. ما جمعيت انبوه هستيم. گفت: چون پنج نفر هستند و با زن و بچه آمده است، پيداست كه خيلي به كارش معتقد است. آدم وقتي مي‌گويد: خدايا زن و بچه‌ي مرا بكش، پيداست به راهش اطمينان دارد. نه نفرين نكنيد. اگر اينها نفرين كنند كل مسيحي‌ها از بين مي‌روند. نفرين نكنيد. فاطمه كيست؟ فاطمه كسي است كه خداوند به آمين او دعاي پيغمبر را… چون پيغمبر بنا بود دعا كند، آن چهار نفر آمين بگويند. فاطمه كسي است كه به آمين او پيغمبر نياز دارد. و دعاي پيغمبر همراه با آمين فاطمه يك گروه زيادي را از بين مي‌برد.

3- عصمت حضرت زهرا(سلام الله عليها)

سوم اينكه عصمت او قطعي است. يك آيه داريم قرآن مي‌گويد كه: خيلي از شما حفظ هستيد. حالا من نصفش را مي‌خوانم، نصفش را هركدام حفظ هستيد، حفظ هستيد. خيلي از شما حفظ هستيد. «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/33)، «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ» خدا اراده كرده كه «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» آيه را من بنويسم. «إِنَّما» فقط، «يُريدُ» اراده كرده، «يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ»، «ذَهَبَ» ببرد «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» رجس يعني پليدي. خدا اراده كرده پليدي را از شما اهل بيت ببرد. «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» بعد فرمود: «وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»«إِنَّما» فقط، «يُريدُ» اراده. خدا اراده كرده هيچ‌كس گناه نكند. اراده‌ي خدا يعني خواست خدا. خواست خدا اين است كه همه پاك باشيم. پيداست اين يك خواست ويژه است. وگرنه مگر خداوند دوست ندارد همه پاك باشند؟ چرا. پس چرا مي‌گويد: «إِنَّما» فقط، يعني مي‌خواهد بگويد، اين «إِنَّما» كلمه‌ي «إِنَّما» يعني فقط، فقط اراده‌ي خدا اين است كه اينها خط ويژه بروند. مثل آمبولانس كه در خيابان خط ويژه مي‌رود. ماشين‌هاي آتش نشاني در خيابان خط ويژه مي‌رود. يعني من يك اراده‌ي خاصي نسبت به اهل بيت دارم. وگرنه اراده‌ي عام كه خداوند اراده كرده به طور عمومي همه مردم خوب باشند. اما اينها يك شرايط خاصي دارند. «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً».

 

4- نزول آيه تطهير در شأن اهل بيت(عليهم السلام)

اهل بيت چه كساني هستند؟ يك روز پيغمبر يك عباي سياهي داشت روي سر حسن و حسين و فاطمه، خودش و اميرالمؤمنين انداخت. افراد ديگر خواستند زير عبا بيايند فرمود: نه، شما نياييد. بعد گفت: «هولاء اهل بيتي» اهل بيت من همين پنج نفري هستند كه زير عبايند. آيه نازل شد، «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاة» (طه/132) پيغمبر اهلت را به نماز دعوت كن. «وَ أْمُرْ» امر كن. «أَهْلَكَ» يعني اهل بيت. اهل خانه، اهل خانه را به نماز دستور بده. چند وقت پيغمبر صبح‌ها پشت خانه‌ي حضرت زهرا مي‌آمد و مي‌گفت: «الصَّلاة»،«الصَّلاة»! يعني مردم بدانيد آن آيه‌اي كه مي‌گويد: اهل بيت را به نماز سفارش كن. اهل بيت من آنهايي هستند كه در اين خانه هستند. خانه‌هاي ديگر خبري نيست. معرفي مي‌كرد، شش ماه تا نه ماه گفتند پيغمبر زيارت‌نامه مي‌خواند. اصلاً پشت در خانه‌ي حضرت زهرا مي‌آمد و مي‌گفت: «السلام عليكم يا اهل بيت النبوة» خود پيغمبر به اعضاي خانواده‌ي فاطمه سلام مي‌دهد. اهل بيت اينها هستند. ديگران نيستند. «وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً».

رجس يعني چه؟ رجس يعني پليدي. پليدي مادي و معنوي است. قرآن مي‌گويد: اينها كه منحرف هستند، «فَزادَتْهُمْ رِجْسا» (توبه/125) يعني هي رجسشان زياد مي‌شود. يعني متكبر است، تكبرش بيشتر مي‌شود. لجباز است، لجبازي‌اش بيشتر مي‌شود. يعني در قرآن پليدي را هم به پليدي مادي گفتند كه كثيف است، هم به پليدي معنوي. متكبر است. لجباز است. خدا ارده كرده كه همه رقم پليدي‌ها را از شما اهل بيت ببرد. «وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً». حالا يك نكته‌ي لطيف بگويم. «وَ يُطَهِّرَكُمْ» يعني تطهير كند. مگر اينها قبلاً آلوده بودند كه تطهير شوند. شما وقتي مي‌گويي: من تطهير كردم كه اين لباس كثيف شده، باشد «وَ يُطَهِّرَكُمْ» خدا خواسته شما را تطهير كند، مگر اينها قبلاً گناهي داشتند كه خدا مي‌خواهد پاكشان كند؟ تطهير معنايش اين نيست كه قبلاً آلودگي داشتند. چون در قرآن يك آيه داريم مي‌گويد: حورالعين «وَ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَة» (آل‌عمران/15) حورالعين تطهير شدند. حورالعين كه قبلاً آلودگي نداشتند. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» (الرحمن/56) احدي با حورالعين تماس نگرفته است. يعني معناي اين كه گفتيم حورالعين مطهر هستند، قبلاً يك كسي با حورالعين تماسي داشته است. يكبار ديگر بگويم. فكر مي‌كنم يك خرده سنگين شد. يك صلواتي ختم كنيد. (صلوات حضار)

من دوست دارم حرف كه مي‌زنم يك بچه‌ي ده ساله هم بفهمد. اگر استاد دانشگاه است يا يك بچه‌ي ده ساله هردو مي‌خواهم با هم بفهمند. حالا بزرگ‌ها كه متوجه شدند. يكبار ديگر مي‌گويم براي كوچكترها.

بعضي‌ها مي‌گويند: «وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» خدا اهل بيت را پاك كرد. اينكه مي‌گويد: خدا اهل بيت را پاك كرد، معلوم مي‌شود اهل بيت قبلاً يك گناهي هم داشتند. مي‌گوييم: نه! معناي تطهير اين نيست كه قبلاً گناه داشته باشند. دليل؟ دليل اينكه خداوند در همين قرآن به حورالعين مي‌گويد: «وَ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَة» همان تطهير را براي حورالعين گفته است. اين حورالعين مطهر هستند. مطهر هستند، معنايش اين نيست كه قبلاً كسي با اينها بوده است. چون آيه‌ي ديگر مي‌گويد: «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» نه انسي با اين حورالعين تماس گرفته، نه جني. پس مي‌شود مطهر به كسي گفت كه هيچ آلودگي نداشته باشد. بين شش ماه تا نه ماه پيغمبر مي‌آمد زيارتنامه مي‌خواند. پشت در خانه«السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»«الصلاة، الصلاة»

5- حفظ و گسترش نام‌هاي فاطمه و زهرا در جامعه

در همه‌ي خانه‌ها نام فاطمه باشد. اين را من مكرر گفتم. بگذاريد ما يك رابطه با اهل بيت داشته باشيم. فاطمه در همه خانه‌ها باشد. زهرا باشد. ما مرحوم پدرمان، اسم خواهران ما را فاطمه و زهرا گذاشت. خود بنده هم اسم دخترانم را فاطمه و زهرا گذاشتم. دختر سومم را هم مي‌خواستم فاطمه شماره دو بگذارم. ترسيدم به من بخندند. ولي خنده هم نداشت. چون امام حسين بچه‌هايش را شماره كرد. علي شماره يك، علي شماره دو، علي شماره سه. چون معاويه گفت: كسي اسم علي روي بچه‌اش نگذارد. امام حسين فرمود: حالا كه معاويه مي‌گويد: اسم علي نگذاريد، من همه بچه‌هايم را علي مي‌گذارم. علي اكبر در كربلا شهيد شد. علي اوسط، امام زين العابدين، علي اصغر كه آن هم در كربلا شهيد شد. يعني وقتي ديديد دشمن حساس است، ما هم بايد حساسيت نشان بدهيم. دشمن روي چه حساس است. علت اينكه ما براي امام سه تا صلوات مي‌فرستيم به همين دليل است. نمي‌خواهيم بگوييم امام از پيغمبر بالاتر است. هيچ‌كس نگفته است. در ذهنمان هم نيست. ولي چون شاه گفت: اسم خميني را كسي نبرد. ما گفتيم: شاه مي‌گويد: خميني نه، خميني «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، (صلوات حضار) اين سه صلوات يعني به كوري چشم شاه!

امام زين‌العابدين پسري داشت به نام زيد كه شهيد شد. زيد هم پسري به نام يحيي داشت، او هم شهيد شد. تمام زن‌هاي خراسان گفتند: به كوري چشم دشمنان اهل بيت كه هم امام سجاد را كشتند، هم پدرش امام حسين را، هم پسرش زيد را، هم يحيي را، به كوري چشم اينها كه مي‌خواهند نسل اهل بيت را از بين ببرند، امسال زن‌هاي خراسان هركس پسر زاييد اسمش را يحيي مي‌گذاريم. يكسال هركس پسر زاييد يحيي گذاشتند. يعني وقتي ديديم يك كسي حساس است ما بايد حسا‌س‌تر باشيم.

6- نقش فرزند در استحكام خانواده

خيلي‌ها بعد از ازدواج مي‌گويند: حالا يك چند سالي بچه‌دار نشويم. اين فكر غلط است. اين فكر شرك است! خوشي را از نداشتن بچه مي‌خواهيد. اتفاقاً از عوامل بقاي خانواده و تحكيم خانواده بچه است. دختر و پسري كه چند سال زندگي مي‌كنند بچه‌دار نمي‌شوند تا قهر كردند مي‌گويند: بيا از هم جدا شويم. يكي ديگر! اما اگر بچه داشته باشند، اين بچه مثل گچي كه آجرها را نگه مي‌دارد، به خاطر بچه اينها از هم جدا نمي‌شوند. بچه ايام فراغت را پر مي‌كند. بچه مديريت مادر را تقويت مي‌كند. مادري كه بچه ندارد، مديريت ندارد. ولي تا بچه‌دار شد هرچه گيرش مي‌آيد مي‌گويد: بچه‌ام مي‌خواهد عروس شود. يك پيراهني به اين مادر مي‌دهي مي‌گويد: بيست سال ديگر بچه‌ام عروس مي‌شود، اين را نگه دارم براي… دختردار هستم. چنان آينده نگر مي‌شود. قلب مادر رقيق مي‌شود. دختر را كه بچه‌دار نشدند نعره مي‌كشي از خواب بيدار نمي‌شوند. اما همين كه يك شكم زاييدند، تا بچه مي‌گويد: اِه… مي‌گويد: جونم. يك وجب از خواب مي‌پرد بيرون. يعني سنگدلي اينها به لطافت، غفلتشان به مديريت، ايام فراغتشان پر مي‌شود. مربي‌گري، اصلاً مي‌دانيد مدير را در دانشگاه‌ها چه مي‌گويند؟ مي‌گويند: مدير اين است كه نظارت داشته باشد. برنامه‌ريزي داشته باشد، كنترل كند، تشويق كند و از اين اصطلاحات، تمام اينها اتوماتيك در مادر است. يعني كسي كه مادر شد نظارت مي‌كند، كجا بودي؟ چه خوردي؟ با كي بودي؟ چه گفتي؟ نظارت تقويت مي‌شود. كنترل تقويت مي‌شود. برنامه‌ريزي تقويت مي‌شود. اگر پدري پسر داشته باشد، وقتي مي‌خواهد خانه بخرد، مي‌گويد: تير آهني محكم است. مي‌گويد: چطور؟ مي‌گويد: چون من پسر جوان دارم مي‌خواهم ببينم مي‌توانم رويش دو تا اتاق بسازم. يعني وقتي آدم پسر دارد، در تهيه مسكن فكر داماد شدن پسرش هم هست. تمام اين كمالات در بچه‌دار شدن است و بسيار اشتباه مي‌كنند، آنهايي كه مي‌گويند: مي‌خواهيم خوش باشيم و بچه‌دار نشويم. آنوقت چه مي‌كنند؟ خوشي‌شان را با بستني و پارك و پيتزا و پرسه زدن در خيابان و… اصلاً اينها نفهميدند كه خوشي چه هست؟ بو كردن بچه لذتي دارد كه همه پيتزاها و شيريني دانماركي و نمي‌دانم بستني و طلا و لباس ندارد. عرض كردم مثل آدمي كه يك گل طبيعي دارد دور مي‌اندازد، بعد هي گل كاغذي مي‌بويد. هروقت عكس خروس كار خروس را كرد، عكس طاووس كار طاووس را كرد، پيتزا و بستني هم كار بچه را خواهد كرد. اشتباه مي‌كنيد.

خيلي به من اصرار كردند كه يك شب در تلويزيون بگويم: اولاد كمتر بهتر است. گفتم: من نمي‌گويم. چون من معلم قرآن هستم. اين قرآن خيلي تا به حال به من كمك كرده است. يك آدم‌هايي كه خيلي مي‌گفتند: اينها فتوكپي امام زمان هستند، اصلاً نمود دين ايشان است. من ديدم كارهايش با قرآن نمي‌خورد. بيست تا آيه پيدا كردم، راجع به كساني كه اينها نمود دين بودند و معلوم شد اينها دين ندارند. با قرآن متر كنيد، خبري نيست. به ما گفتند: هروقت گيج شديد سراغ قرآن برويد. ببينيد كار ايشان به قرآن مي‌خورد يا نمي‌خورد. اگر كارش به قرآن نخورد آدم بدي است. ولو حالا هر قيافه‌اي داشته باشد در هر لباسي. گفتم: قرآن مي‌گويد: «إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً» شما كم بوديد، «فَكَثَّرَكُم‏» (اعراف/86) عدد شما را كثير كرديم. اين آيه را چه كنيم؟ مسلمان‌ها كم بوديد، آمار شما را بالا برديم. از اين آيه معلوم مي‌شود هرچه آمار مسلمان‌ها بيشتر باشد، بهتر است. در دعا هم داريم خدايا به تو پناه مي‌برم. «وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» (فقيه/ج1/ص487) عدد ما كم است. پيداست عدد كم ضعفي است كه امام دعا مي‌كند خدايا چه كنيم كه عدد ما كم است؟ عدد كم ضعف است، آمار زياد، مي‌گويد: آخر چه مي‌دهند بخورند. خوردن را يك فكر ديگر بكنيد. بسياري از اين حرف‌هايي كه در كتاب‌هاي آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها است حذف شود، يك علم كاربردي تزريق شود. يك علمي كه وقتي اين دانشجو بيرون مي‌آيد، كاربردي باشد.

ما يك جاهايي آب را از سرچشمه رها كرديم. بعد با بيل مي‌رويم كه جمعش كنيم. آن سرچشمه را بايد درست كرد. دانشگاه‌هاي ما و دبيرستاني‌هاي ما و دختر و پسرهاي ما بايد آموزش‌هايشان، آموزش‌هايي باشد كه اين آخرش خروجي‌اش يك هنري هم درونش باشد. كاردستي ما كاري باشد كه بالاخره خروجي‌اش يك چيز توليدي باشد. عربي ما يك عربي باشد كه آخرش بتواند ديپلم دانشگاهي ما قرآن بخواند. اما اگر در كتاب دبيرستان، در كتاب عربي نوشتيم «العصفور طار» عصفور يعني گنجشك، طار يعني پريد. گنجشك پريد. خوب اين عربي آخرش قرآن‌خوان نمي‌شويم. اين قرآن خوان نمي‌شود.

بسياري از كارهاي ما، مثلاً يك كارهايي مي‌كند كه اصلاً نژاد دختر تا آخر عمرش نيازي به اين ندارد. نژاد پسر به اين نياز ندارد. بايد در برنامه‌هاي دانشگاهي و آموزش و پرورشي، بايد آنجا فكر كرد.

فاطمه زهرا نزد پيغمبر رفت، يك چيزي شنيد و گريه كرد. ظاهراً پيامبر گفت كه من دارم مي‌روم و آخر عمر من است. بعد يك چيز گفت و خنديد. گفتند: گريه چه بود؟ خنده چه بود؟ گفت: گريه‌ام اين است كه پدرم گفت: مي‌روم. حالا يادم نيست جمله‌اش چيست. ولي خنده‌ام براي اين بود كه گفت: اول كسي كه به من ملحق مي‌شود تو هستي. ببين يك دختر جوان، يك دختر هجده ساله مي‌خندد كه شهيد مي‌شود يا از دنيا مي‌رود. اين يعني چه؟ يعني ايمانش به معاد، ايمانش به اينكه به خدا ملحق شود، به پدرش ملحق شود چقدر زياد است.

7- سخنراني حضرت زهرا(سلام الله عليها) در مسجد النّبي

فاطمه زهرا يك سخنراني دارد، اسرار دين را گفت. مي‌گويد: سر توحيد چيه؟ راز نماز چيه؟ راز روزه چيه؟ راز جهاد چيه؟ يك سخنراني فاطمه زهرا در مسجد كرده است براي دفاع از حق اميرالمؤمنين. پارچه‌اي دور سرش پيچيد، در مسجد پيغمبر آمد و فرمود: «و اعلموا» يعني بدانيد.«اَنّي فاطمه» بدانيد من فاطمه زهرا هستم. ببينيد مي‌خواهم چه بگويم. چون حكومت حق علي‌بن ابي طالب بود، ديگران گرفتند. زهرا يك سخنراني كرد، اول سخنراني‌اش «و اعلموا» بود. سخنراني نبود، انفجار بود، موشك بود. هر جمله‌اش يك موشك بود. اين مادر مي‌تواند يك زينب تربيت كند كه او هم در شام يك سخنراني كرد كه موشك بود. ما نمي‌فهميم.

من براي اينكه بدانيم زينب كه بود، زهرا كه بود يك مثل براي شما مي‌زنم كه لمس كنيد. در عراق خبرنگار عراقي لنگه كفشش را به صورت بوش رئيس جمهور آمريكا پرت كرد. چقدر اين در دنيا صدا كرد. يك لنگه كفش دو سه ثانيه طول كشيد تا اين را پرت كرد. دومي را هم دو سه ثانيه، يعني جمعاً ده ثانيه اين خبرنگار شيرين‌كاري كرد. اين ده ثانيه دنيا را تكان داد. زينب كبري حدود يك ساعت و نيم يزيد را به موشك بست. چه جملاتي گفت. اوه اوه اوه…! «لَا أَبَا لَك‏» اي بي‌پدر و مادر! امام حسين را كشتند، خودش را اسير كردند، در پايتخت در برابر يزيد آوردند. مي‌گويد: بي‌پدر! «قُبْحاً لَك‏»، «تَبّاً لَك‏»، «قَاتَلَكُمُ اللَّه‏» يك چيزهايي گفت، تمام زن‌هاي ما را جمع كني مي‌توانند دو سطر مقاله در برابر يك طاغوت بخوانند. اين طاغوتي كه عرض كردم روبروي چشمش برادرش امام حسين، ابالفضل، هجده تا فاميلش را كشتند. خود زينب كبري دو بچه در كربلا داشت. دو جوان داشت. مادر شهيد، خواهر شهيد. اسارت، توهين، آنوقت اين رقم خطبه. فاطمه زهرا يك «و اعلموا» گفت، بدانيد فاطمه هستم.

يكي از علما اين خطبه فاطمه زهرا را توضيح داده و شرح كرده يازده جلد كتاب شده. هر جلدي تقريباً هشتصد صفحه، اينقدر اين سخنراني مايه داشته است.

8- افتخار امام حسين و امام مهدي (عليهماالسلام) به حضرت زهرا(سلام الله عليها)

امام حسين روز عاشورا فرمود: به من مي‌گوييد: بله بگويم؟ بالاترين تحريم اقتصادي در تاريخ روي كره‌ي زمين كربلا بود. يعني ديگر آب براي علي اصغر هم نبود. ديگر از اين بالاتر! حالا ما در تحريم اقتصادي مي‌نشينيم بحث پسته مي‌كنيم. بحث ماشين مي‌كنيم. گوشت قرمز و گوشت مرغ و الآن تحريم‌مان در اين حد است. حالا هرچه دست خودمان نباشد. خيلي‌هايش دست خودمان است. تحريم ما اين است كه مثلاً حالا قطعات هواپيما نمي‌آيد. بابا آب براي علي اصغر نبود آن هم كنار رودخانه فرات. تحريم اقتصادي اين است. اما امام حسين به يزيد بله گفت يا نگفت؟ نگفت. بعد امام حسين گفت: مي‌دانيد من كه هستم؟ مادرم زهراست. يعني شير زهرا را خوردم كه زير بار زور نمي‌روم. زير سم اسب مي‌روم، زير بار زور نمي‌روم. مادرم زهراست. زهرا اين است. ايام فاطميه بحث را مي‌بينيد. زهرا اين است.

يك چيزي هم برايتان بگويم. حضرت مهدي(ع) فرمود: دختر رسول الله الگوي من است. يعني جده‌ام زهرا! همه‌ي انبيا منتظر پيغمبر ما بودند، پيغمبر ما منتظر حكومت جهاني حضرت مهدي است. قله‌ي هستي حضرت مهدي است. حضرت مهدي فرمود: الگوي من زهرا است. «و لي في ابنة رسول الله اسوة» من از دختر پيغمبر الگو مي‌گيرم. خيلي مهم است.

خنثي كردن توطئه‌ها، نفر اول در تاريخ زهرا بود. چقدر توطئه‌ها را خنثي كرد. چون تصميم گرفته بودند يك تشييع جنازه‌اي بكنند، عزا عزايت امروز، روز عزاست امروز، كه بگويند: ما با زهرا رفيق هستيم. حضرت فرمود: يواشكي شب مرا خاك كنيد. قبرش هم مخفي بماند. صبح جمعيت براي تشييع جنازه آمدند، حضرت علي فرمود: دفن شدند. يعني نگذاشت از اين راهپيمايي و از اين تشييع جنازه مخالفين استفاده كنند. خيلي اين مهم است. يك زن ضربت خورده، اين يك طرح را بتواند خنثي كند.

سخنراني‌اش، «و اعلموا اني فاطمه» خنثي كردن توطئه‌هايش، تربيتش، بچه‌داري‌اش، شوهرداري‌اش، اينها همه، بيانش…

در قرآن يك آيه داريم: «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً» (احزاب/41) آيه قرآن است. ذكر خدا را زياد بگوييد. امام فرمود: زياد ذكر خدا اين است كه 34 بار «اللَّهُ أَكْبَر» بگوييد. بعد از نماز، 33 بار «الْحَمْدُ لِلَّه‏»، 33 بار «سُبْحَانَ اللَّه‏». اين مصداق ذكر كثير است. و امام فرمود: در رساله‌ي مراجع هم آمده كه تسبيحات حضرت زهرا ثواب هزار ركعت نماز مستحبي دارد.

اصلاً زهرا يك چيز ديگر است. وقتي خدا مي‌خواست به پيغمبر زهرا بدهد، فرمود: چهل شب نزد خديجه نباش. بعد يك غذاي ويژه‌اي براي پيغمبر آمد، فرمود: از اين غذا بخور. زهرا بايد از اين غذا درست شود. گاهي كه پيغمبر فاطمه را بو مي‌كرد، گفتند: يا رسول الله شما پدر هستي. خوب نيست اينقدر دست دختر را اينقدر بو مي‌كني. گفت: آخر من مي‌دانم اين از چه ميوه‌اي است. اين بوي بهشت دارد.  اين يعني چه؟ پيامش چيست؟ سبك زندگي. يعني اگر مي‌خواهيد بچه‌تان خوب شود، اگر مي‌خواهيد بچه‌تان خوب شود بايد غذايتان حلال باشد. قرآن درباره‌ي دريا مي‌گويد: دو تا دريا كنار هم هستند، «لا يَبْغِيانِ» (الرحمن/20) بعد مي‌گويد: «يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» (الرحمن/22) دو تا دريا كنار هم است. «بغي» با غين يعني تجاوز. «بقي» با قاف يعني باقي باشد، ماندگار. مي‌گويد: دو تا دريا كنار هم هست. اين يكي يك جور آب دارد، اين يك جور. دو تا دريا، دو تا آب كنار هم است. «لا يَبْغِيانِ» اين دو آب به هم تجاوز نمي‌كنند، بعد مي‌گويد: اين دو آب، «يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ». يعني اگر زن و شوهر دو تا دريا بودند. «لا يَبْغِيانِ» به هم تجاوز، به هم نيش نزدند و بداخلاقي نكردند، اگر در خانه صفا بود،«يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ»بچه‌هايشان لؤلؤ و مرجان مي‌شوند. اين سبك زندگي است. يعني اگر مي‌خواهيد بچه‌تان خوب شود، در خانه زن و شوهرها با هم دعوا نكنيد. اگر گله‌اي هم داريد روبروي دختر و پسر همسر را نكوبيد. اين زندگي است. اين پول است. چنين كردي، چنين كردي، چنين كردي. گِله‌ داري يواشكي بگو. اگر دختر و پسر ببينند كه پدر و مادرشان با هم درگير هستند و به هم نيش مي‌زنند، ديگر اين دختر و پسر لؤلؤ و مرجان نمي‌شود و فساد را از خانه ياد مي‌گيرد. «اللَّهُ أَكْبَر»! چه قرآني داريم. «لا يَبْغِيانِ» اگر دو تا دريا به هم تجاوز نكنند، «يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ». ما گاهي وقت‌ها به خاطر نيش‌هايي كه پدر و مادرها مي‌زنند، اصلاً بچه‌ها هم فاسد مي‌شوند.

مي‌گويند: وقت تمام شد. خيلي خوب وقت تمام شد كه شايد هفتاد درصد حرف‌هاي من ماند.

خدايا به ما توفيق بده قرآن و پيغمبر و اهل بيت و راه مستقيم تو را خوب بشناسيم و خوب عمل كنيم، و به نسل آينده منتقل كنيم. هرچه به عمر ما اضافه مي‌كني، به ايمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمر و بركت كار ما بيفزا. در دنيا زيارت با معرفت اهل بيت را و در آخرت شفاعت و هم‌جواري آنها را نصيب ما بفرما. چون ايام فاطميه هست دو سه ثانيه من سلام مي‌دهم، شما هم سلام بدهيد. به حضرت زهرا سلام مي‌دهيم. اين مهم است. سوره كوثر را هم بخوانيد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم، ِ‏إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ»

«السلام عليك يا بنت رسول الله، يا فاطمه‌الزهرا و رحمة الله و بركاته»

 

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
مجله اینترنتی زندگی سالم نقشه سایت best counter