عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
این روزها شاهد هتاکی نیروهای تندرو در روز قدس تا شعرخوانی یک مداح احساسی در مراسم عید فطر پشت تریبون عمومی و پخش مستقیم و لحظهبهلحظه آن از صداوسیما بودیم. ظاهراً این افراد با طرح این مباحث هیچگونه اهمیتی به مسائل مرتبط با منافع ملی کشور نمیدهند و تنها درصدد ایجاد فضایی برای طرح دیدگاههای خود بدون توجه به واقعیات جامعه و تبعات آن هستند. این سخنان نشان داد برخی جریانهای سیاسی کشور منافع گروهی و سازمانی خود را بر منافع ملی ارجحتر میدانند. در این راستا زندگی سالم با عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید:
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
*****در مراسم عید فطر شاهد شعرخوانی یک مداح علیه رئیسجمهور بودیم. بهنظر شما چنین برخوردی آنهم در شرایطی که هنوز یک ماه از انتخابات نگذشته چه پیامهایی بههمراه دارد؟
اگر به شاخصهایی که در پرسش شما نهفته است و عبارتاند از: عید فطر، نماز و شعرخوانی مداح علیه رئیسجمهور درحالیکه یک ماه از انتخابات نگذشته، دقت شود بر هرکسی روشن خواهد شد که این حرکت یک اشتباه محرز و بزرگ است که نمیتوان بهسادگی هضم کرد؛ چراکه روز عید فطر روز برگشت به فطرت انسانی است و باید در این روز از همه روزهداران ماه رمضان، اخلاق موج بزند: نه اهانت. دوم اینکه، روز فطر بوده که ما باید اوج وحدت را به نمایش بگذاریم: نه تفرقه و دوگانگی یا دوقطبی را و همه باهم شاد باشیم. سوم اینکه، با شرایط موجود جهانی این زمان، روز نشاندادن خشم خود علیه دشمن است: نه شعرخوانی مداح علیه خودی. اگر رئیسجمهور در این مراسم مورد عتاب قرار گیرد این مفهوم را میرساند که از دشمن که مخاطب امروز ماست تو بدتری؛ بهطوریکه ما دشمن جهانی خود را فراموش کرده فعلاً به تو میپردازیم؛ این درحالیاست که یک ماه نیست این رئیسجمهور از صافی شورای نگهبان و رصد دائمی چهارساله بلکه 40ساله رهبری گذشته و نیز اکثریت ملت به او رأی دادهاند و چند روز بعد باید به دست همین رهبری تنفیذ شود.
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
از همه اینها که بگذریم برپاکردن نماز و رفتن بهسوی خدا در این ساعت را نباید فراموش کرد. تصور شود دو نفر قصد دیدن مقام معظم رهبری را داشته باشند، اما در هنگام ورود شروع کنند به هم بدگفتن. این کار چقدر زشت است. حالا جمعی آماده شدهاند به درگاه خداوند بروند، کسی از تریبونی که باید ندای اذان و تکبیر شنیده شود شروع کند به اهانت به دیگری و فضای تمرکز بهسوی خدا را از جمع بگیرد. آیا او که نام مداح اهلبیت را هم داراست در محضر خداوند خجالت نمیکشد؛ حتی اگر به او پول داده یا دستور داده باشند و بدتر از همهکسی هم او را نهی نکند؟
این کار سادهای نیست و پیامهای زیادی دارد: اول اینکه، نشان میدهد ظاهراً حاکمیت در حال افتادن به دست مداحان یا شعرای هجوگو است؛ چون درحال مداحی وزیر امورخارجه میشوند و حتی برجام را ارزیابی میکنند. دوره مشروطه که مدتی مداحان یکهتاز شدند و مردم از سطحینگری و احساساتبازی و هجو شخصیتها کمکم زده شدند و عقلای قوم هم خود را کنار کشیدند؛ بدین ترتیب پایههای نظام سست شد و درنهایت رضاخان سربلند کرد و برای نجات از این وضع مردم از رضاخان استقبال کردند. خدا نیاورد چنان روزی را که اینگونه افراد سیاستمداران ما شوند که چنان سرنوشتی در پیش خواهد بود. در همین ماجرا باید دقت کرد که بالاخره هجو به رئیسجمهور هجو بهنظام هم هست و موجب شادی دشمنان و لرزانشدن جایگاه او میشود و این کارها نشستن بر شاخ است و بریدن بن.
**** این افراد چهرههای ناشناختهای نبودهاند که مشخص نباشد چه موضعی دارند. چرا به این افراد تندرو اجازه دادهاند که پشت تریبون ملی قرار گیرند؟
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
واقعاً جای پرسش است که چرا تریبون در اختیار این افراد گذاشته شده است؟ این یک کار ساده و در یک روز معمولی یا جلسه داخلی کشور نبوده است، بلکه در زمان همراهی با دیگر کشورهای جهان اسلام بوده که چشم همه به این مراسم دوخته شده بود. کار این مداح بهقدری نمود پیدا کرد و پیامد داشت که به سخنان رهبری بسیار کمتر پرداخته شد؛ بلکه دهها و صدها برابر به این مسئله پرداختند و هنوز هم میپردازند. گفته میشود یک زمانی که حجاج به مکه رفته بودند دیوانهای برای مشهورشدن خودش چاه زمزم را نجس کرد. در آن سال وقتی حجاج برمیگردند همه مردم از حجاج میپرسند این شخص چه کسی بود و چه شد که چنین کاری را کرد و تمام دیدوبازدیدهای از حجاج پیرامون شناختن آن فرد دیوانه طی میشود؟ هیچکس از حجاج نمیپرسیده در مراسم حج خدا را چگونه یافتی؟ این مداحنما هم در روز عید فطر چهره روز این عید را اینگونه سیاه کرد؛ بهطوریکه در تفسیر کار او بیش از سخنران اصلی گفتار و نوشتار بهراه افتاد. درهرحال تصور میشود بدون پشتوانه چنین حرکتی رخ نداده باشد؛ چون برای خواندن یک انشای بچهگانه در چنین مراسمی چندین بار نوشته او کنترل میشود؛ چه رسد به یک شعر ابتدایی جنجالبرانگیز. اینکه چه حمایتی در کار بوده است جای پرسش دارد؛ اما بهطور مسلم به مقام اول نمیتوان این مسئله را نسبت داد. اگر اینطور باشد باید گفت مقام اول اپوزیسیون رئیسجمهور خودش شده است.
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
/*****چرا اکنون علیه این ماجرا موضعگیری قطعی صورت نگرفته و آن را محکوم و سپس با این افراد برخورد جدی نشده است؟
جا دارد جواب این سؤال را از نهادهای قضایی و دادستان تهران پرسید؟ ایشان باید دلیلی ارائه کنند. بالاخره حداقل در تشویش اذهان عمومیبودن این حرکت که موجب شد سخنان رهبری تحتالشعاع قرار گیرد، نمیتوان تردید کرد.
****برخی رهبران جناح رقیب دولت مدعی شدهاند این گروه جزو مردم عادی بودهاند و منتقد دولت هستند؛ بااینوجود چرا افرادی که نقطه مقابل آنان هستند در هیچ تریبونی حضور ندارند؟
اگر بهخاطر داشته باشید در دوران زعامت امامخمینی هر امامجمعه یک دیدگاهی داشت؛ بهعنوانمثال، در اصفهان آیتالله طاهری و در شیراز آیتالله حایری شیرازی با دو دیدگاه مختلف امامجمعه بودند و چهبسا یک امامجمعه حرفی را میزد و در شهر دیگر امامجمعه دیگر حرف خلاف آن را بیان میکرد و آزادی کامل برای امامان جمعه برقرار بود و مردم هم از طریق مطبوعات به همه سخنان امامانجمعه توجه میکردند و با فهمیدن اندیشههای گوناگون قوه قضاوت آنان بیشتر از حالا رشد میکرد؛ اما ستاد اقامه نمازجمعه در دوران بعد از امام تصمیم گرفت امامانجمعه یک نوع اندیشه داشته باشند و بهتدریج کسانی را که بهاصطلاح امروز اصلاحطلب هستند، برکنار و از اصولگرایان منصوب کردند؛ بدینخاطر از مخالفان فکری اصولگرایان در نمازهای جمعه کسی راه ندارد و این طرز فکر به همهجاهایی که عموماً جنبه فکری و فرهنگی دارد سیطره پیدا کرد؛ بدینخاطر تریبونها از صداوسیما تا نمازهای جمعه و غیره تکبعدی شدند و با یک بال حرکت میکنند و از افراد مقابل کسانی در این تریبونها جایگاهی ندارند.
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
*****آیا چنین برخوردهایی سازمانیافته نیست؟
درباره این سؤال نمیتوان نظر قطعی داد که آیا این حرکتها سازمانیافته است یا نه؟ چهبسا آنقدر بینظمی و بیانضباطی در میان اصولگرایان رواج پیداکرده که نمیتوانند یک تریبون را مدیریت کنند تا ما فکر کنیم کاری سازمانیافته و بسیار منظم انجام میدهند، تنها در یک صورت میتوان گفت سازمانیافته است که دست نظامیان در کار باشد که دلیل متقن بر این حرف ندارم. میتواند باشد یا نباشد؟
*****آیا مقایسه رئیسجمهور با بنیصدر مقایسه درستی است؟ این افراد برپایه چه مصادیقی نظر خود را مطرح میکنند؟
مقایسه رئیسجمهور با بنیصدر هم قابل تفسیر است. مشترکات بنیصدر با روحانی بسیار کم و اختلافات خیلی بیشتر است؛ لذا قیاسکنندگان باید زمان و موقعیت را هم درنظر بگیرند. بنیصدر روحانی نبود و چهارسال ریاستجمهوری نکرده بود و سی، چهل سال سابقه حضور در میان مردم و در جبههها و شورای عالی دفاع و… را نداشت؛ یک روشنفکر از خارج برگشته بدون سابقه اجرایی و ناتوان از شناخت روحیه مردم ایران بود. روحانی باتجربه و یک سرمایه ملی است که نظام هم به او نیاز دارد؛ البته در کشور ما ناسپاسی همهجا وجود دارد. امیرکبیر هم باشی مچات را به بهانهای میبرند و تسلیم ارتجاع میگردند. ناگفته نماند این کشمکشها میتواند مقدمهای برای چوب لای چرخ دولت گذاشتن و سرمایه از راه منفی برای دوره انتخابات آینده اندوختن بهنفع اصولگرایان باشد؛ ولی سرعت رشد مردم اجازه سرمایهاندوزی از راه منفی و از راه کارشکنی را برنمیتابد و خیانت میداند. بهتر است دست بردارند و از راه مثبت و حمایت از دولت و با پیشبرد مملکت خود را معرفی کنند. هستند کسانی که رضایت مخلوق را بر رضایت خالق ترجیح میدهند و با دهنکجی و اهانت به اینوآن میخواهند خود را همراه و یاور یک جریان معرفی کنند و امتیاز بگیرند. هردو جناح و هر شخصیتی باید از این نوع افراد اجتناب کنند. متأسفانه برخی آموختهاند که با تندروی و فحاشی به اینوآن خود را مشهور و جا باز کنند. این سنت را باید از بین برد که با فحاشی کسی، کسی شود.
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
****این هتاکیها به چهره جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بینالمللی آسیب وارد نمیکند؟
این کشمکشها آسیب زیادی به چهره جمهوری اسلامی وارد میکند. زمانی در اوایل انقلاب همگی به هم برادر میگفتیم و احساس برادری میکردیم. بعد به رقیب تبدیل شدیم و حالا کمکم درحال اهانت شنیدن هستیم. وای اگر از پس امروز بود فردایی. زمانی که ما یکدیگر را با لقب برادر صدا میکردیم و احساس برادری داشتیم، از همه جهان برای دیدن ایران و درک انقلاب ما و آشناشدن با ارزشهایمان توریست انقلابشناسی داشتیم؛ ولی حالا که آن ارزشها کنار رفت بهجز کسانی که منافع مادی دارند کسی به سراغ ما نمیآید و حتی برخی از رفتار ما زدهشدهاند و میپرسند در داخل این کشور چه خبر است؟
****برخی افراد مقابله با افراطیون را نقض آزادی بیان میدانند. بهنظر شما چنین ادعاهایی قابلقبول است؟
نقض آزادی زمانی است که کسی حرف منطقی بزند و مانع او شوند؛ اما اهانت، تمسخر و هجو که حرف منطقی نیست؛ بهطورمعمول اصلاحطلبان اهل گفتوگو هستند، اهل کتکزدن، از دیوار بالارفتن و هجوکردن اینها نیستند و بیشتر مواقع کتک میخورند و زندان برده میشوند؛ اما در جناح مقابل هرلحظه بخواهند آزادند راهپیمایی راه بیندازند، به جایی حمله کنند و از این قبیل کارها که مشاهده میشود درست نیست؛ چون نظم و نظام را بیمعنا و بیمفهوم میکنند. اگر با قلم و منطق و مستدل سخنی بگویند همه استقبال میکنند. خود رئیسجمهور هم استقبال میکند. متأسفانه دهان یکطرف تا هجوکردن در روز عید فطر از بلندگوی نماز عید و دهها کانال تلویزیونی باز است و آن را نقد و آزادی فردی قلمداد میکند و یکطرف دیگر حتی در دفاع از خود فرصت برابر در همان رسانهها را ندارد. این خلاف قانون اساسی است که باید اصلاح شود.
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
*****آیا رابطهای میان این هتاکیها و چینش کابینه وجود دارد؟
بالاخره این هتاکیها بر اقدامات دولت و ازجمله تمرکز برای انتخاب وزرا و چینش نیروها اثرگذار است و مایلاند طرف را خسته و از کورهبهدر کنند.
****آقای روحانی باید مقابل این قبیل اقدامات چه سیاستی در پیش گیرد؟
بهنظر بنده خود شخص رئیسجمهور نباید تند برخورد کند یا اجازه دهد او را عصبانی کنند؛ اما مسئولان حقوقی نظام مثل کمیسیون اصل نود بهعنوان دفاع از ارکان نظام – دادستان بهعنوان دفاع از ارکان نظام – باید به این مسئله ورود پیدا کنند و اگر آنان اقدام مؤثری انجام ندادند معاونت حقوقی ریاستجمهوری و معاونت حقوقی و معاون امنیتی وزارت کشور هریک جداگانه باید رسماً شکایت کنند و کوتاه نیایند؛ چون بحث دفاع از یک شخص نیست؛ بلکه دفاع از کیان نظام هم هست. ما ملت چقدر و تا کی باید سرگرم این امور انحرافی باشیم و عمر طی کنیم و جاهای دیگر از ما سبقتگیرند؟
عباس نصر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با زندگی سالم مطرح کرد
نویسنده : لیلا کاظمی