فرهنگ و هنر

مصائب فوتبالیست بودن و مادر بودن! +عکس

adg

اتفاق جالب در رابطه نیلوفر و پسرش رادان این است که پسر علاقه‌ای برای ادامه راه مادر ندارد…

مادر بودن به تنهایی کار سختی است؛ اضافه شدن مسئولیتی سنگین به یک فرد که تا قبل از آن هیچ تجربه مشابه‌ای نداشته کار را برای کسانی که شاغل هستند به‌مراتب سنگین‌تر می کند، به‌خصوص روزهایی که باید به سرکارشان برگردند. آنها همیشه نگرانند در ساعت‌هایی که نیستند چطور از فرزندشان نگهداری می‌شود. این نگرانی‌ها و مسئولیت‌ها برای نیلوفر اردلان دو چندان است. اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسالاست و فوتبال هم بازی می‌کند. او نزدیک 5 سال است که مسئولیت مادر بودن هم به گردنش است؛ اردلان نه تنها در این مدت فوتسال را کنار نگذاشته که همزمان درس هم می‌خواند. او دانشجوی دوره کارشناسی ارشد است و مدیریت در ورزش می‌خواند. نیلوفر اردلان کودکی متفاوتی هم داشته. او دختر اسماعیل اردلان است؛دروازه‌بان سال‌های دور تیم ملی فوتبال ایران.با او درباره سختی‌های یک مادر ورزشکار صحبت کرده‌ایم:

مجبورم پسرم را تنها بگذارم

ورزشکار بودن با شاغل بودن تفاوت‌های زیادی دارد؛ هم باید تمرین کنی و هم مسابقه بدهی. تمرینات هم فقط فوتبالی نیست، بدنسازی می‌خواهد، استخر باید بروی و… همه اینها وقت یک ورزشکار را می‌گیرد. تمرینات هم به قدری خسته‌کننده است که پایت به خانه نرسیده، بالش را می‌گذاری زیر سرت و به خواب می‌روی. حالا باید از نیلوفر اردلان پرسید که چطور وقت می‌کند به پسرش برسد و موقعی که مسابقه و تمرین دارد، چطور از او نگهداری می‌کند:«انجام دادن همه این کارها با هم سخت است. برای من امکانپذیر نیست که بتوانم همزمان از عهده هر دو کار بربیایم. خیلی مشکل است. هم خانواده خودم، هم خانواده همسرم و هم خود همسرم در این مدت، جای خالی‌ام را برای رادان پر کرده‌اند. روزهایی که تمرین دارم یا مسافرت هستم، رادان پیش مادربزرگ‌هایش و پدرش می‌ماند. اولین باری که رادان را تنها گذاشتم، 6 ماهش بود. باید برای مسابقات آسیایی به سریلانکا می‌رفتم، مجبور شدم 16 روز او را تنها بگذارم. وقتی برگشتم شخصیت دیگری پیدا کرده بود. بچه‌ها قبل از یک سالگی هر روز تغییر می‌کنند و برایم عجیب بود که اینقدر تغییر کرده بود.»

به خواسته‌هايش احترام مي‌گذارم

مادر که نباشد بهانه‌های بچه‌ها شروع می‌شود؛ گریه و خواسته‌های عجیب و غریب حرص بقیه را در می‌آورد. اما کاپیتان تیم ملی پسرش را طوری تربیت کرده که بهانه‌گیر نیست:« رادان از همان بچگی چون عادت کرده که من نباشم الان به این فهم رسیده که با این موضوع کنار بیاید. روز 25 خردادماه وارد 5 سالگی می‌شود و در این سال‌ها، روزهای زیادی من نبوده‌ام. الان هروقت مسافرتی پیش می‌آید به او می‌گویم که چند روزی نیستم و باید خانه یکی از مادربزرگ‌هایش بماند. جالب است که خودش انتخاب می‌کند که کجا بماند. تنها سفارشی که دارد، این است که باید برایش سوغاتی بخرم.وقتی سفر می‌روم، زنگ می‌زند، اول می‌پرسد، رسیدی و بعد می‌گوید برایم سوغاتی خریدی. اهل گریه کردن نیست. مشکلش این است که حتما باید پدرش کنار باشد و شب هم خانه خودمان بخوابد. اگر این کارها را برایش انجام بدهی، با نبودن من کنار می‌آید.»

از انتخابم پشيمان نيستم

بعضی‌ها راهی را انتخاب می‌کنند و پیش می‌روند ولی وقتی سختي‌هایش را می‌بینند، پشیمان می‌شوند. اردلان با اینکه مسئولیت‌های سنگینی به عهده دارد، اما از انتخابش راضی است:«مسئولیت‌هایی که یک زن در مقابل فرزند و همسرش دارد، سنگین است. اگر همه اینها را بخواهی با هم انجام بدهی و به ورزش هم برسی، خسته می‌شوی. من باید هم درس بخوانم، هم دانشگاه بروم. انجام این کارها با هم شدنی نیست. اگر همه دست به دست هم نمی‌دادند و کمک نمی‌کردند، شاید جواب دیگری به این سؤال می‌دادم اما حالا می‌گویم که پشیمان نیستم. اگر به عقب برگردم، باز همین راهی را که انتخاب کرده‌ام، انتخاب می‌کردم.»

از پدرم الگو گرفتم

اسماعیل اردلان در فوتبالیست شدن نیلوفر هم نقش زیادی داشته. فوتبالیست بودن پدر، دلیل اصلی راغب شدنم به فوتبال بود. نیلوفر یاد روزهای بچگی می‌افتد:« پدرم در فوتبالیست شدنم خیلی موثر بود. بچه که بودم جاهایی که می‌شد با هم بازی می‌کردیم. مشاور اصلی‌ام پدرم بود. الان هم نظراتش در فوتبال و فوتسالبازی کردن برایم خیلی اهمیت دارد.» نیلوفر از وقتی مادر شده، خیلی فرصت بازی کردن با پدرش را ندارد:« واقعا دیگر وقتی برای بازی کردن نمی‌ماند. باید به رادان و کارهای خانه برسم.»

نقش پدرم در انتخاب همسرم پررنگ بود

همسر اردلان خبرنگار است، يك خبرنگار ورزشی فعال.شاید به دلیل آشنایی که او از نزدیک با ورزشکاران دارد و می‌داند كه آنها چه سختی‌هایی را تحمل می‌کنند اردلان او را به عنوان همسر انتخاب كرده است. اما اینکه چطور خانواده همسرش هم شرایط او را قبول کرده‌اند، مهم است چراکه همیشه خانواده‌ها سخت حاضر می‌شوند زندگی‌هایی که شرایط غیر متداولی دارند، بپذیرند. اردلان می‌گوید:«خانواده همسرم قبل از اینکه ما ازدواج کنیم، از من شناخت داشتند. پدر من و پدر همسرم ( توتونچی) با هم همبازی بودند. خانواده‌ها شرایطم را مي‌دانستند به همین دلیل راحت پذیرفتند. نقش پدرهای‌مان در این اتفاق خیلی پررنگ بوده.»

پسرم فوتبال دوست ندارد

اتفاق جالب در رابطه نیلوفر و پسرش رادان این است که پسر علاقه‌ای برای ادامه راه مادر ندارد:« رادان تا ظهر مهد کودک است و آنجا سرگرم است. اگر تمرین نداشته باشم، تا شب با هم هستیم و بیشتر برای او وقت می‌گذارم تا روزهایی که کنارش نیستم، جبران شود. بیشتر با او بازی می‌کنم. حتی بعضی وقت‌ها سر تمرین هم رادان را با خودم می‌برم. متاسفانه یا خوشبختانه خیلی علاقه‌ای به فوتبال نشان نمی‌دهد. البته قرار است که از این به بعد مدرسه فوتبال برود، شاید آنجا علاقه‌مند شود.» اردلان خیلی اصراری ندارد که پسرش هم فوتبالیستشود:

« من اجبارش نمی‌کنم، هر کاری که خودش دوست داشته باشد، انجام می‌دهد.» و از این موضوع هم ناراحت نیست:« قرار نیست که همه فوتبالیستشوند.» رادان بیشتر به موسیقی علاقه دارد:« سازدهنی می‌زند. هم ترانه‌ای را می‌شنود، می‌خواند. کافی است ترانه‌ای را در ماشین یا از تلویزیون بشنود، زود یاد می‌گیرد و تکرار می‌کند. بگویی رادان بخوان، شروع می‌کند.»

خیلی‌ها گفتند فوتبال را کنار بگذار

نیلوفر مثل همه کسانی که زایمان می‌کنند، اضافه وزن داشته ولی با تمرین فوتبال و فوتسال زود به وزن ايده‌آل برگشته: «4 ماه بعد از اینکه زایمان کردم، تمرینات را شروع کردم و بعد از یکی، دو ماه هم به شرایط مطلوبی که می‌خواستم، رسیدم.» بعد از تولد رادان، همسر نیلوفر مخالفتی با بازگشت او به تیم ملی نداشته:« موقعی که می‌خواستیم ازدواج کنیم، به همسرم گفتم که می‌خواهم ادامه بدهم، بچه‌دار هم که شدیم، همین حرف را دوباره زدم. او مخالفت که نکرد هیچ، کمک هم کرد. زندگی کردن با مرد فوتبالیستسخت است، چه برسد به اینکه همسر یک زن فوتبالیست باشی، اما خوشبختانه همسر من این شرایط را پذیرفته.» ولی بعد از زایمان خیلی‌ها به اردلان گفته‌اند، فوتبال را کنار بگذارد:«خیلی‌ها گفتند به زندگی‌ات نمی‌رسی و مشکل پیدا می‌کنی، فوتبال را کنار بگذار اما من هدفم را مشخص کرده بودم و نمی‌شد این کار را انجام بدهم. الان شرایط اجتماعی طوری است که هم زن و هم مرد برای تامین هزینه‌ها باید کار کنند. مهدکودک‌ها هستند و خانواده‌ها هم کمک می‌کنند. سخت است اما می‌شود همه کارها را با هم انجام داد.»

مجله زندگی ایده آل

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
مجله اینترنتی زندگی سالم نقشه سایت best counter