مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مینا وحید متولد17مرداد 1366 در رشت است و در دانشگاه هنر و معماری فوقلیسانس ادبیات نمایشی خوانده و از سال 1391 بهصورت حرفهای با فیلم «ساعت بهوقت صفر» وارد دنیای بازیگری شده و با فیلم دوران عاشقی 1393 ساخته علیرضا رئیسیان در کنار بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی، لیلا حاتمی و فرهاد اصلانی حضوری چشمگیر داشته و بعد از این فیلم نیز به شهرت رسیده است.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
وی با کارگردانهای بهنامی همچون کیومرث پوراحمد در فیلم «کفشهایم کو»(1394) و حسن فتحی در سریال شهرزاد کار کرده است و اکنون چهره شناختهشدهای در بین سینمادوستان است. مینا وحید جزو بازیگران جوانی است که در پی تلاش برای خلق هنر در بازیگری است و میکوشد از خیل بازیگران جوان و تازهوارد سینما خود را جدا کند و به راهی سختتر و پیچیدهتر از دنیای بازیگری پا بگذارد که این راه همان راه ماندگاری است. وی میگوید گزیدهکار و کمکار است تا بتواند کارنامه خوب و قابل دفاعی داشته باشد. بهنظر میرسد در سینمای طوفانزده ایران که هر کسی برای بقای خویش دست به هر کار سخیفی میزند، شنیدن این سخن از بازیگری جوان که در ابتدای راه خویش است، میتواند امیدوارکننده باشد.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
بررسی بازیهای مهم وی تاکنون در سه شخصیت «مریم» در سریال شهرزدا، «بیتا» در فیلم کفشهایم کو و «میترا» در فیلم دوران عاشقی خلاصه میشود. میتوان دریافت که وی تلاش میکند تا متفاوت و خوب ظاهر شود و ریزهکاریهای شخصیتی پرسوناژهایی را که باید بازی کند مد نظر قرار میدهد؛ ولی با وجود فیلمنامههایی که در سینمای ایران است این مهم بهراحتی بهدست نخواهد آمد و بهجز تعداد معدودی میتوان گفت که فیلمنامهنویسی در سینمای ایران بسیار یکنواخت شده است و اکثر بازیگران باید خود را مرتبا تکرار کنند؛ اما قضاوت درباره بازیگری مینا وحید هنوز کمی زود است و با ایفای سه نقش نمیتوان گفت که وی بازیگر خوبی است یا نه؛ ولی میتوان دریافت که سعی دارد بازیگر خوبی باشد و جزو ماندگارهای بازیگری ایران شود. همین تلاش برای بهترشدن و تمرین برای بیان و بدن درست در سینما خودش جای شکر دارد که بازیگری چون او که میتواند به چهره و قد و تیپ خود اکتفا کند،در پی ایفای نقشهایی فراتر از آنچه که موجود است، میگردد و تا همین جای ماجرا و بهگفتههای خودش باید منتظر ماند تا دید او هم میتواند در گرداب سینمای ایران خود را از کلیشهشدن و ظواهر بازیگری برهاند یا فقط مانند اکثر بازیگران فقط شعار میدهد! وی علاوهبر بازیگری، دستی هم بر قلم دارد و فیلمنامه نیز مینویسد و نویسندگی را نیز همچون بازیگری دوست دارد. همین امر نویددهنده آن است و حضورش بر پرده نقرهای را خاصتر خواهد کرد. حضور مینا وحید بر پرده سینما تداعیکننده یک بازیگر پرکاریزما است که میتوان به آینده او امید بست و منتظر بازیهای بسیار بهتری از او بود، بازیهایی که فیلمبهفیلم بهتر و ماندگارتر میشود و تاکنون نیز بههمین شکل بوده است. گذشته از هنر بازیگری آنچه در سینمای ما روبه افول است، اخلاق و منش هنرمند است که در بازیگران جوان سینما این مسئله بسیار دیده میشود؛ اما مینا وحید شخصیت بسیار متین و فروتنانهای دارد. او پیشنهاد جالبی در این گفتوگو ارائه کرد که حرف دل همیشگی من است. با مینا وحید این فرصت خوب پیش آمد که سوالها نیز همان سوالهای اصلی گفتوگو باشد؛ اما حالت کوتاهشده و سوالی نداشته باشد؛ بههمین دلیل در این مصاحبه سوالها نیز تحلیلگونه است و صرفا سوال نیست و همین پیشنهاد، گفتوگو را جذابتر و حرفهایتر کرده است.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
دوربودن از حاشیهها در سینما سخت است؛ بهخصوص در سینمای ایران بسیار سختتر است. شما بازیگری هستید که تاکنون از حاشیهها دور بودهاید. سینمای جهان هم حاشیه دارد: هم هنر و هم تجارت؛ ولی گویا سینمای ما فقط شده حاشیه! شما چگونه از شایعهها و حاشیهها خود را دور نگاه میدارید؟
خیلی تلاش کردم وخیلی هم سخت است. هرچقدر هم که بخواهی این اتفاق نیفتد باز جاهایی یکسری چیزها درباره خودم میشنوم که باعث آزردگیخاطر و تأسف است و خود اهالی سینما هستند که این شایعات را درست میکنند. مردم که از خلوت ما خبر ندارند و ما را نمیشناسند. شاید مردم هنرپیشهها را بشناسند؛ ولی دیگر کارگردانها، دستیاران، تهیهکنندگان و فیلمبرداران را که معمولا نمیشناسند. هرکاری در سینما انجام دهی بالاخره یک شایعهای از آن درست میکنند؛ چون دوست دارند که حرف دربیاورند. اگر دو همکار سینمایی در یک نشستی همدیگر را ببینند و احوالپرسی کنند و عکاسی هم عکسی بگیرد و در یک قاب باشند، یعنی رابطهای بین آن دو بوده است!؟واقعا این مسائل در سینما تأسفبار و زشت است.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
چرا برخی از بازیگران در رسانهها دوست دارند از خلوت خیلی خصوصی خود بگویند و جواب هرسوال خصوصی را بدهند و از این کار نیز گویا خوشحال هستند و بهدنبال شهرت کاذب میگردند و جواب سوالهای تخصصی سینمایی را نمیدهند؛ بهعنوانمثال، اگر بپرسیم کدام متد بازیگری را کار کردهاید جواب درستی نمیگیریم و اکثر آنها حتی اسم متد بازیگری گروتوفسکی یا میرهولد را هم نشنیدهاند! نظر شما در اینباره چیست؟
بهنظرم خود هنرمند اگر جواب برخی سوالهای خیلی خصوصی را ندهد و فقط به آن مجری یا مصاحبهکننده خیره شود بهترین کار را انجام داده است. علت اینکه بازیگر از مسائل خصوصی خود صحبت میکند بهخاطر این است که مردم حاشیه و مسائل خصوصی بازیگر را دوست دارند و برایشان حاشیه جذاب است و اینکه برخی بازیگران از جوابدادن به سوالهای تخصصی شانه خالی میکنند این است که رسانهها سوال تخصصی اصلا نمیپرسند یا کم میپرسند و علت دیگرش هم پایینبودن سطح دانش بازیگری است که باید ارتقاء پیدا کند و بهخاطر کمسوادیمان است که حاشیهها در گفتوگوها پررنگتر هستند و مصاحبهها اکثرا سبک زندگی شدهاند.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
بهنظر شما چرا برخی نقشهای کوتاه و حتی چنددقیقهای از یک نقش اول بیشتر دیده میشود و ماندگار میماند؟
نقش زمانی دیده میشود و ماندگار میماند که هم بازیگر آن را بهخوبی ایفا کند و هم کارگردان آن نقش را دوست داشته باشد.در خیلی از فیلمهای خارجی میبینیم که بازیگری نقش بسیار کوتاه و چنددقیقهای دارد؛ ولی آن نقش در ذهن بیننده میماند. این از همان کاراکترهایی است که کارگردان و بازیگر روی آن کار کردهاند و دوستش دارند.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
بازی در تئاتر و سینما، جنگ همیشگی است که گویا، بین بازیگران در ایران تمامی ندارد. از نظر شما کدام سختتر است و این نزاع کی پایان مییابد؟
بازیگری در تئاتر سختتر از سینما نیست. دو ژانر متفاوت است و هرکدام سختی خودش را دارد. بازیگری در تئاتر بزرگنمایی دارد و بازیگر راحتتر است. بازیگر در سینما باید در یک کلوزآپ بازی زیرپوستی از خود نشان دهد؛ چراکه تمام اجزای صورتش بر پرده سینما دیده میشود و کوچکترین حرکت عضله چهره بازیگر نیز از دیدها پنهان نمیماند و این مسئله کار را در سینما سخت میکند. استرسی هم که در تئاتر وجود دارد، صدایی که بازیگر باید روی آن در تئاتر کار کند، بدنی که تماما در تئاتر دیده میشود و یک اشتباه تمام شیرازه کار را ازبین میبرد، در تئاترسختیهای خودش را دارد. کسانی که تئاتر بازی میکنند خیلی پلهای و کمکم موفقیت را کسب میکنند و بازیگری در آنها نهادینه میشود و تمرین و تمرین و تمرین دارند؛ در صورتی که تصویر، اینگونه نیست.در فیلمی دیده میشوید و پیشنهادهای بازی بسیاری ممکن است به شما بشود. در کل بهنظرم هیچ فرقی بین بازیگر تئاتر و سینما وجود ندارد. متاسفانه در ایران دیواری بین بازیگران تئاتر و سینما بهوجود آمده و بهطورمعمول بازیگران تئاتر بازیگران سینما را میکوبند و هنر بازیگری را در تئاتر میدانند. متاسفانه دستمزدها در تئاتر بسیار ناعادلانه است و بازیگری بعد از سهماه تمرین در نقش اول، دستمزدی میگیرد که اصلا قابل قیاس با دستمزدهای سینما نیست و اگر وضع دستمزدهای بازیگران تئاتر نیز بهبود یابد، فکر میکنم این حرفها هم ازبین خواهد رفت و دیوار بین بازیگران تئاتر و سینما فروخواهد ریخت.
چرا اکثر هنرمندان تا این حد محافظهکار شدهاند وجسارت ندارند تا هنر خلق کنند و همه چیز سطحی و دمدستی شده است و به بهای پول حاضر هستند تمام اصول خود را زیر پا بگذارند و تن به هر کار بیارزشی بدهند؟
بهخاطر اینکه رقابت بسیار زیاد شده و اگر بازیگری بهخاطر جسارتش حرفی بزند یا کاری بکند که مثلا دو سال ممنوعالتصویر بشود، دوسال آینده دیگر نمیتواند در این سینمای آشفته و پرشتاب راه خود را باز کند. من خودم در موقعیتی هنوز قرار نگرفتهام که احتیاج به جسارت خاصی داشته باشم و محافظهکاری را نمیپسندم و تا میتوانم از حاشیهها دوری میکنم. در بحثهای سیاسی که بین همکارانم زیاد هم هست همواره شرکت نمیکنم. اگر من بهعنوان بازیگر رسالتی دارم و میخواهم حرفی بزنم، باید در بطن سینما باشم و تا حرفم را بزنم و اگر بخواهم چندسالی بهخاطر یک حرف سیاسی یا اجتماعی یا یک اعتراض از سینما دور باشم، دیگر کل داستان ازبین خواهد رفت. کار من این است که با هنر خودم در بازیگری یا فیلمنامهنویسی حرفی را بزنم و رسالتم را انجام دهم؛ اما این دلیل نمیشود که محافظهکار شوم و از چهارچوبی که برای خودم تعیین کردهام کوتاه بیایم؛ چون اگر از چهارچوب خودم کوتاه بیایم آن موقع است که دیگر بازیگری و نویسندگی من تاثیری را که باید نخواهد داشت. مردم میفهمند و باهوش هستند که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
چرا بسیاری از هنرمندان شأن هنر را رعایت نمیکنند و از چهارچوب خود کوتاه میآیند و اصولا چهارچوبی ندارند و از هرطرف باد بوزد بههمان طرف میروند؟
بله، متاسفانه حزب بادبودن بسیار زیاد شده و آفت هنر است. اکنون حمایت از بچههای سرطانی مد است و فردا حمایت از فلان شخصیت سیاسی و پسفردا طرفدار محیطزیستشدن و غیره. من عاشق حیواناتم؛ ولی در هیچ یک از انجمنهای حمایت از حیوانات نه عضو میشوم و نه حضور مییابم. همینطور کمک به بچههای سرطانی و… بهنظرم این کارها باید بهدور از سروصدا و در خفا باشد. واقعا برخی از کارهای همکارانم بسیار زننده و ناجوانمردانه است؛ بهعنوانمثال، در جشن موسسه محک که به کودکان سرطانی کمک میکند، شاهد هستیم که بچه سرطانی که عاشق فلان بازیگر است و بسیار خوشحال میشود که آن هنرمند را از نزدیک ببیند و برایش روحیه بینظیری خواهد بود، آن هنرمند با شیکترین و گرانترین اتومبیل، لباس و آرایش مو به این جشن میآید! جایی که بچهها مویی ندارند که آرایشش کنند و پولی ندارند که هزینه درمان خود را بدهند. آن هنرمند فقط با موبایلش برای صفحههای مجازیاش فالوور بیشتر جمع میکند و عکس میگیرد! این هنرمندان برای خودشان به اینگونه موسسات میروند: نه برای کمک و افرادی که در آنجا هستند و این بسیار خطر ناک است. اگر خودت باشی و هر کاری را برای دل خودت انجام بدهی و تمام کمکهایت فقط برای کمککردن باشد نه برای دوربینها و شبکههای اجتماعی و رسانهها، آن کمکها تاثیر معنوی خود را میگذارد و بهشکل مثبت حس خوبی را هم برای مردم و آن افراد نیازمند ایجاد میکند. اگر هنرمندی خودش باشد و ادا درنیاورد، برای همه ماندگار و دلنشین میشود.
مصاحبه اختصاصی با مینا وحید بازیگر سریال شهرزاد
چرا فیلمهای سخیف و بهعنوانمثال، کمدی و طنز مورد استقبال مردم قرار میگیرد و میلیاردی میفروشد؛ گویی همه مردم، اهالی سینما ومسئولین فرهنگی کشور، در سرازیری افول هنری قرار گرفتهاند و سینما فقط زور مالی دارد: نه هنر؟
خیلی موافق این صحبت نیستم. شما بهدنبال یک آرمانشهر و مدینه فاضله هنری میگردید. فیلمهای سخیفی که شما میگویید فیلمهای طنز و سرگرمکننده است که میلیاردها تومان هم میفروشد و مردم میخواهند خستگی روزانه خود را با لبخندی از تن بهدر کنند. یک خانواده چهارنفره که قشر متوسط جامعه هم هست باید چهلهزار تومان پول بلیط بدهد و یک سینما رفتن و برگشتن با بقیه هزینهها حدود شصت،هفتادهزار تومان خواهد شد. این هزینه را خانواده متحمل میشود تا بتواند ساعتی خوش بگذراند و انتظار ندارد فیلمی معناگرا ببیند و گریه کند و مشکل ببیند و در راه خانه و در منزل نیز فکرش متشنج باشد و چندروزی حالش بد باشد؛ حتی فیلم دوران عاشقی که خودم عاشقانه دوستش دارم فیلمی آزاردهنده و تکاندهنده است. درام اجتماعی که مورد علاقه من هم هست، بیشتر مخاطبش قشری است که فکرکردن را دوست دارند؛ اما عموم مردم چنین فیلمی را نمیپسندند.
هنرمند از نظر شما کیست و چه خصوصیاتی دارد؟
بهنظرم هنرمند واقعی دیوانه است؛ وگرنه این همه زجر را تحمل نمیکند؛ بهعنوانمثال، کیومرث پوراحمد همان هنرمندی است که در این اوضاع بد سینما از چهارچوب خودش کوتاه نمیآید و فیلمی مثل «کفشهایم کو» را می سازد که میداند فروش بالایی نیز نخواهد داشت و اگر کمی کوتاه بیاید مثل خیلی از کارگردانها فیلم کمدی میسازد که دهمیلیارد بفروشد؛ ولی به پای هنرش مینشیند و می جنگد و کوتاه نمیآید. همیشه در طول تاریخ با هنر و هنرمند یک دشمنی بوده است: باید هنرمند یک دیوانگی داشته باشد که از همه چیزش برای هنرش بگذرد و تمام این مصائب را تحمل کند. خیلیها سینما کار اقتصادیشان است و تعداد اندکی سینما برایشان هنر است.
چرا حاشیهها در سینما بیش از هنر و خود فیلمها برای مردم، مسئولین و حتی خود اهالی سینما مهمتر است؟
من در سینما نه با کسی بد هستم و نه با کسی خیلی صمیمی. پشت سر کسی حرف نمیزنم و دوست ندارم کسی هم پشت سرم حرفی بزند. مهمترین مسئله در سینما این است که چه کسی با چه کسی است، چه کسی طلاق گرفته یا ازدواج مجدد کرده است. اولین پرسش در بین مردم و اهالی سینما این است که کدام بازیگر با چه کسی است! امیدوارم اهالی سینما با هوشمندی این حاشیهها را ازبین ببرند و تا جایی که میشود از این حرفها دوری کنند و به این شایعات دامن نزنند.
چقدر نظر منتقدان برایتان مهم است و از نقدها برای بهبود کار خود استفاده میکنید؟ نقد همیشه خوب است و باید وجود داشته باشد و عوامل فیلم باید از نقدها برای بهبود کار خود بهره ببرند؛ ولی برخی از منتقدان بهصورت بد و زننده برخورد میکنند و به جای نقد توهین میکنند.
میترا در فیلم دوران عاشقی، بیتا در فیلم کفشهایم کو و مریم در سریال شهرزاد بهنظر شما هر کدام از این شخصیتها چه تفاوتی با هم دارند و چگونه به آنها نزدیک شدید تا بتوانید آنها را متفاوت از یکدیگر بازی کنید؟هرکدام از این شخصیتها بهطورکامل، با دیگری متفاوت است. در فیلم کفشهایم کو از نظر چهره کاملا خود خودم هستم: به این معنی که گویی صورتم را شستهام و جلوی دوربین حاضر شدهام بدون کوچکترین آرایش یا گریم. این نظر کارگردان و حتی خود من بود تا به کاراکتر بیتا نزدیکتر شوم؛ مثل توافقی که با حسن فتحی کارگردان سریال شهرزاد بر سر ایفای نقش مریم داشتم که باید این کاراکتر کمی لوس باشد و مریم را اینگونه دیده بودیم و با میترا و بیتا بسیار متفاوت بود؛ اما برخی از مخاطبان من را برای بازی در نقش مریم بسیار اذیت کردند و در دنیای مجازی مرا آزار دادند؛ تا جاییکه مدتی صفحه اینستاگرام خود را بستم. علتش هم این بود که مردم بهخصوص خانمها معترض بودند که چرا این نقش منفی را بازی کردهای و در سریال، بابک را بهراحتی ترک کردی! برای خیانتی که در داستان مریم به بابک میکند، ناسزاهای بسیار رکیک به من گفتند و هنوز متعجبم که چرا مردم تفاوت قائل نمیشوند بین نقش و خود بازیگر! حالا آموختم که نه از دستزدنها خوشحال بشوم و نه از انتقادهای تند و زننده ناراحت. میترای دوران عاشقی معصومتر از مریم و بهدنبال عشق بود و همه تلاش او برای اثبات عشقش بود. شخصیت میترا بسیار آرام و متین بود؛ ولی خود من شلوغ و پرشروشور هستم. یک ماه با میترا زندگی و تمرین کردم تا بتوانم میترا را با تمام وجود درک کنم.
چقدر بهروزبودن، مطالعه و آموختن هنر بازیگری در تمام زمینهها برایتان مهم است؟ من اکنون کلاسهای خصوصی اصول بازیگری را میروم؛ چون معتقدم بازیگر باید هرروز پیشرفت کند. برای بهترشدن کارم دست به هر تلاشی میزنم و با اینکه میتوانم در سال در چند فیلم نقش بازی کنم، ولی باز تأمل و مطالعه خودم را بالاتر میبرم تا جلوی مثلا شما، زمانی که از من سوال میپرسید یا نقدی میکنید با خیال راحتتری بنشینم و کارنامه قابل دفاعی داشته باشم. من از اول ورودم به حرفه بازیگری به خودم قول دادم سالی یکبار کارگاه بازیگری بروم و ایرادهای خودم را در بازیگری برطرف کنم.
از بین این سه کاراکتر(مریم، بیتا ومیترا) کدام را بیشتر دوست دارید و فکر میکنید بهتر ایفا شدهاند؟ نمیتوانم بگویم کدام را بهتر بازی کردهام؛ ولی میتوانم بگویم کدام را بیشتر از همه دوست دارم. من میترای فیلم دوران عاشقی را خیلی دوست دارم. با میترا واقعا زندگی کردم. پرداختی که روی شخصیت میترا توسط علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم صورت گرفت و تمرینهایی که برای رسیدن به شخصیت میترا انجام دادم بهنظر نشاندهنده علاقه زیاد من به شخصیت میترا است. وقتی فیلمبرداری فیلم دوران عاشقی تمام شد، واقعا برای میترا دلتنگ میشدم و حتی گریه میکردم. بهنظرم همین مسائل است که بازیگری را پیچیده میکند.
دوران عاشقی فیلمی است که نقدهای زیادی به آن وارد است؛ بهخصوص در فیلمنامه،بهعنوان یک بیننده دوران عاشقی را چگونه تحلیل میکنید؟ این فیلم لایههای زیرین بسیاری دارید؛ بهعنوانمثال، شخصیت فرهاد اصلانی در داستان،شخصیت بسیار جذاب و پیچیدهای است. بهنظرم شخصیتهایی که در این فیلم هستند همه پرداخت خوبی دارند و بهنظر حتی در نوع پوشش این نکات رعایت شده است؛ بهعنوانمثال، در روند شخصیتی بیتا با بازی لیلا حاتمی میبینیم زمانی که از خیانت شوهرش باخبر میشود لباسهایش و آرایشش تغییر میکند.
از بازیگران زن خارجی و کارگردانهای خارجی کدامیک را میپسندید؟ از بازیگران زن مریل استریپ و کارگردان فوودی آلن و چوزپه تورناتوره.
بهترین و بدترین مسئله در بازیگری از دید شما چیست؟ بدترینش قضاوتهای عجولانه و سطحی است که حتی میتواند فاجعهبار باشد. بهترینش هم رنجها و سختیهای شیرینی است که برای هنر بازیگری و سینما میکشیم. درکل سینما یعنی رنج شیرین.