ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
کتاب با داستان زندگی اللا روبینشتاین، زنی خانهدار در آمریکا شروع میشود. اللا آرزو دارد منتقد سرشناس کتاب بشود اما هرگز حرفهای کار نکرده، در تمام زندگی متاهلی بیست سالهاش اولویت را به همسر دندانپزشک و فرزندان خود داده، اما همچنان کرم کتاب است! مدتهاست علاقهای به همسرش ندارد، خیانتهای پیدرپی همسرش را بیاهمیت جلوه میدهد اما از تظاهر به نفهمیدن به شدت آزرده و خسته است. کاری در یک انتشارات پیدا میکند. باید کتابی دربارهی مولوی و دوست صوفیاش شمس بخواند و گزارش مفصلی دربارهاش بنویسد. سه هفته فرصت دارد ، علاقهای به خواندن کتابی از یک نویسندهی ناشناس با موضوع تصوف و عرفان متعلق به هشتصد سال پیش ندارد اما گاهی تحولات بزرگ در بی علاقهای رخ میدهند. با بیمیلی ویراستاری کتاب را میپذیرد تا در چهل سالگی با دختران بیست ساله برای به دست آوردن یک شغل بجنگد.کتاب ملت عشق نام دارد، اولین کتاب نویسندهی هلندی به نام عزیز زکریا زاهاراست و با بیتی از مولانا شروع میشود:
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
” ملت عشق از همه دینها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست”
اللا کتاب را شروع میکند، همزمانی ازدواج دختر بیست سالهاش که ادعا میکند عاشق شده و موضوع کتاب اللا را بیش از پیش با خودش درگیر میکند. ” هرقدر هم که پا به زمین میکوبد و انکار میکند،هر قدر هم که بر ضدش از این در و آن در حرف بزند، مدتهاست جایی در اعماق وجودش محتاج عشق است، در حسرتش میسوزد.” حس میکند کتاب بی دلیل به زندگیش وارد نشده است. زاهارا اللا را مخاطب خاص خود قرار میدهد: ” شمس میگوید من آن طوفانم که در جهتی میوزد که خود بخواهد. شاید حالا خواسته به سمت قلب شما بوزد. امتحانش کنید!”
کتاب در پنج بخش خاک، آب ، باد،آتش و خلا، از زبان مولانا، شمس، شاگردان خانقاه و راویان دیگر بیان و لابهلای کتاب زاهارا، داستان زندگی اللا آورده شده است . در بخش خاک داستان زندگی شمس پیش از آشنایی با مولانا که نویسنده او را شکسپیر عالم اسلام مینامد روایت میشود.
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
” از تبریز خارج میشود چون حتی پدرش کشفهایش را در عالم دیگر باور نمیکنند. از غرب تا شرق، از شمال تا جنوب را برای حق و به دنبال حق میگردد؛ والاترین و پستترین اعمال بشر را شاهد میشود.” شمس از مسافرتهای خود اینگونه دفاع میکند:” درست است که خدا را با گشتن نمیتوان پیدا کرد اما خدا را فقط کسانی پیدا میکنند که به دنبالش میگردند.” در کتاب قواعد چهلگانهای آمده است که شمس آنها را اینطور توضیح میدهد. ” پس از هر تهلکه و تجربهای به قواعدی که در هیچ کتابی نوشته نشده و فقط در دفتر جان نقش بسته قاعدهای جدید افزودهام. بر اینها نامی گذاشتهام: چهل قاعدهی صوفی مسلکانی که دلی باز و روحی در پرواز دارند.” قواعدی که از نظر شمس به قدر قوانین طبیعت جهانشمول و به اندازهی آنها اساسیاند و شاید به همین دلیل قوانین با اندازهای بزرگتر تایپ شدهاند تا راحتتر در دسترس خواننده و تاثیر گذارتر باشند. شمس در فصل اول بزرگترین آرزویش را نه مرشد و مرید بلکه یافتن کسی میداند که تمام علمش را مثل دانهی مروارید کف دستش بگیرد و به او تقدیم کند. از سمرقند به خانقاهی در بغداد میآید تا رفیقی را که خداوند برایش برگزیده بیابد. مولانا اما در قونیه است. عالمی مسلمان که اکثر مردم او را “سرورمان” خطاب میکنند و در زمانی که مسیحی با مسیحی، مسیحی با مسلمان و مسلمان با مسلمان در جنگ است هزاران مرید از سرتاسر جهان دارد، در عصر تعصبها و پیش داوریها مولانا از معنویاتی قراگیر و صلحجو دفاع میکند و در خانهاش را به روی همهی انسانها گشودهاست. مولانا خوابی میبیند و خلا زندگی مولانا کسی در خانقاهی در بغدادتعبیر میشود. شمس مولانا را و مولانا شمس را مییابد و کتاب وارد فصل دوم با نام آب میشود.
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
کتاب بدون شک از زاویهی متفاوتی به روح شمس تبریزی و مولانا جلال الدین نگاه کرده و به همین دلیل در سال 2009 پرفروشترین کتاب تاریخ ترکیه معرفی شده است. مولانا و شمس- عزیز واللا …جذابیت به مراتب بیشتر اتفاقاتی که در قسمتهای مربوط به مولانا و شمس رخ میدهد باعث میشود تحولات اللا رفته رفته کم اهمیت تر بشود، اما اگر هنوز هم علاقه مند به پایان زندگی اللا هستید باید بگویم آشنایی اللا و عزیز در نهایت منجر به ترک همسرش میشود. اللا در پایان کتاب میگوید” زندگی را از نو شروع کرده است و حتی پس از مرگ عزیز قصد بازگشت به خانوادهاش را ندارد”
ملت عشق / تحلیل و بررسی کتاب از زبان یک منتقد
نویسنده : ریحانه نعمتی