نتیجه عشق زودرس در نوجوانی/تجربه تلخ عشق نوجوانی(Love Teenagers)
نتیجه عشق زودرس در نوجوانی/تجربه تلخ عشق نوجوانی(Love Teenagers)
عشق نوجوانی زندگیم را سیاه کرد. تجربه عشق در نوجوانی
«هنوز زمان زیادی از عروسیام نگذشته بود که متوجه اعتیاد بهروز به تریاک و حشیش شدم. راه به جایی نداشتم؛ چون با خواست خودم و بنا به مخالفت خانواده با او ازدواج کرده بودم… .»
سنوسال زیادی نداشتم که عاشق شدم
زن میانسال پا به مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان گذاشت و بعد از چنددقیقه که تشکیل پرونده داد وارد اتاق مشاور شد تا با او گفتوگو شود. پس از چنددقیقه سکوت لب گشود و گفت: هفده سالم بود که عاشق بهروز، پسر همسایهمان شدم. او هم عاشق من بود؛ ولی خانوادهام مخالفت شدیدی با ازدواج ما داشتند. من وقتی با مخالفت آنها روبهرو شدم تهدیدکردم که خودکشی میکنم! خلاصه اصرارهای بهروز و تهدیدهای من باعث شد که آنها رضایت بدهند و ما در یک جشن خانوادگی به عقد یکدیگر درآمدیم.هنوز زمان زیادی از عروسیام نگذشته بود که متوجه اعتیاد بهروز به تریاک و حشیش شدم. راه به جایی نداشتم؛ چون با خواست خودم و بنا به مخالفت خانواده با او ازدواج کرده بودم. درحقیقت جایی برای بازگشت نداشتم. خلاصه با همه مشکلات به زندگی ادامه دادم. او علاوه بر اعتیادش بسیار بددهن، پرخاشگر و عصبی و بدبین و درباره دخترها گاهی سختگیر و گاهی نیز بیتفاوت بود.
حاصل ازدواج من و بهروز یک دختر بود
حاصل ازدواج من و بهروز یک دختر بود. کمکم با بزرگترشدن دخترمان، او شاهد رفتار ناسالم پدرش بود؛ مانند اینکه روزها خواب بود و شبها بیدار و تا صبح مشغول تماشای تلویزیون و ماهواره بود و حتی به شخصیتهای تلویزیونی هم فحش میداد و من دیگر نمیتوانستم کنترلی روی رفتارهایش داشته باشم.یک سالی است که دخترم برای تامین مخارج زندگیمان در یک شرکت مشغول و همین کار هم باعث شده با افراد ناباب معاشرت کند؛ حتی چندوقتی است دختری را که مشکل دارد به منزل ما آورده و میگوید جایی برای رفتن ندارد و با همدیگر به اصطلاح خودشان مردهای پولدار را تیغ میزنند و پارتی میروند. هرروز با چندنفر میچرخند و بیشتر شبها تا صبح بیدارند و سرشان هم توی موبایلشان است و روزها هم با آرایش تند و لباسهای ناجور به خیابانها میروند. رفتارشان خیلی زشت و ناپسند است. بر سر همین مسائل چندین بار با آنها دعوایم شده است.ازطرفی دیگر چون او مخارج من و مواد پدرش را تامین میکند نمیتوانم چیز زیادی به او بگویم. تازه اگر یک روز تریاک و حشیش همسرم دیر بشود بهشدت پرخاشگری میکند. شیشه میشکند و آبروریزی راه میاندازد و اصلا عین خیالش نیست که دخترش چه کار میکند و با چه کسانی رفتوآمد دارد؛ ولی من نگران دخترم و زندگی و آینده او هستم. کمکم کنید. از شما میخواهم مرا راهنمایی کنید. زندگیام بر لبه پرتگاه است.
تأثیر خانواده بر بزهکاری فرزندان
کارشناسارشد مرکز مشاوره آرامش درخصوص این ماجرا گفت: برای برقراری ارتباط توأم با اعتماد و همدلی و باتوجه به آسیبدیدگی شدید خانواده این زن از او خواسته شد ضمن پیگیری ترک اعتیاد همسرش از طریق کمپ و شرکت در کلاسهای مربوط به همسران معتاد که از طریق انجمن معتادان گمنام برگزار میشود، به آرامش نسبی دست یابد.
از آن جایی که وی امکان مداخله در حل مشکلات دخترش را ندارد و او نیز بهمرور زمان دچار آسیبدیدگی بیشتری خواهد شد نیاز است از طریق اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی واحد زنان و دختران آسیبدیده پیگیریهای لازم انجام و به آنها کمک شود.این کارشناس مشاوره و آسیبشناس خانواده یکی از آثار شوم مصرف موادمخدر را بههم ریختن بهداشت روانی جامعه و در محدوده کوچکتر آن سیستم خانواده عنوانکرد و گفت: تحقیقات نشان میدهد ریشه اکثر بزهکاریها و رفتارهای ضداجتماعی کودکان و نوجوانان از روابط نامساعد، اختلافات و ناسازگاریهای زناشویی یا آسیبهایی همچون اعتیاد، طلاق و آسیبهای اخلاقی نشأت میگیرد و خانواده نقش اساسی را در بروز انحرافهای اجتماعی ایفا میکند.کارشناس مرکز مشاوره آرامش عنوان داشت: آنچه در این پرونده قابل تأمل است عواملی همچون نابسامانی خانواده، اعتیاد پدر و اختلالات مرتبط با آن، عدم مهارت مادر در کنترل اوضاع و اعتمادبهنفس پایین او، بیتوجهی به احتیاجات و نیازهای فرزندان، نبود نظم و انضباط در خانواده، کمبود محبت و عشق و احترام بین والدین و فرزند، عیبجویی، سرزنش، دادوفریادکردن، کتکزدن، بددهنی و مشاجره و از سویی عدم اقتدار والدین در کنترل رفتار فرزند خود است که موجب هدایت آنان بهسمت دوستان و معاشرت با افراد مشکلدار شده است.وی افزود: دستیابی به خواستهها و انتظارات عاطفی و مالی دختران با روشهای اغراضی و بهشیوههای بزهکارانه صورت پذیرفته و متاسفانه آنان بدون درنظرگرفتن پیامدهای رفتارشان تنها برای رسیدن به آمال و آرزوهای مالی از هرگونه رفتاری فروگذار نکردهاند.