“نقی” از شخصیت های سریال محبوب پایتخت می گوید
گفتوگو با محسن تنابنده، کمی بعد از اتمام سریال پایتخت 3 انجام شد، در حالی که هنوز خستگی ناشی از کار سخت و فشرده چند ماه از تنش بیرون نرفته و گویی رنج افسردگی، بیکاری، زندگی در خانه داماد و بیپولی نقی را هنوز بر شانههای خود احساس میکند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تقریبا کسی نیست که سریال پایتخت را تماشا کرده باشد و نداند که این سریال، بخش قابل توجهی از هویتش را مدیون محسن تنابنده است که به عنوان طراح داستان و شخصیتها، سرپرست نویسندگان، بازیگردان و بازیگر در کنار گروه تولید این سریال بوده است.
او سه بهار در هیات نقی مهمان خانههای ما بوده و این بار در پایتخت3 باری سنگینتر از همیشه بردوش داشته است. از ماهها پیش، خلق موقعیتهای تازه برای خانواده معمولی را آغاز کرده و همراه نقی از روزهای سرافکندگی تا لحظههای قهرمانی دویده و حالا 11 کیلو وزن کم کرده و یک دوره درمان کوتاه را در بیمارستان گذرانده است.
گفتوگو با محسن تنابنده، کمی بعد از اتمام سریال پایتخت 3 انجام شد، در حالی که هنوز خستگی ناشی از کار سخت و فشرده چند ماه از تنش بیرون نرفته و گویی رنج افسردگی، بیکاری، زندگی در خانه داماد و بیپولی نقی را هنوز بر شانههای خود احساس میکند و از همین روست که از میان این همه کف و سوت و هورایی که برای قهرمانی پایتخت3 برخاسته، گوش به معدود معترضان سپرده و گلهمند است.
میدانیم که سریال پایتخت هر بار شما را راهی مطب پزشک کرده، اما این بار گویا برای مدتی بستری هم شدید. درست است؟
بله! در پایتخت3 من همزمان با کار، برای رسیدن به وزن متعادل و تناسب باید رژیم میگرفتم تا فیزیکم برای ظاهرشدن در قالب یک کشتیگیر پذیرفتنی باشد. به همین دلیل کارم به بیمارستان کشیده شد. خوشبختانه پزشکان به دادم رسیدند، اما هنوز بهبود کامل حاصل نشده است.
تا جایی که به خاطر دارم ابتدا یعنی زمانی که سری اول سریال پایتخت تولید میشد، قرار نبود هیچ نقشی بازی کنید، اما نه تنها نقش نقی قسمت شما شد بلکه در بخش سوم، هم در بطن داستان و هم در ورزش کشتی، آن را به یک قهرمان بدل کردهاید!
به نظر من در هر سه پایتخت، قهرمان قصهها نقی است.
اما در «پایتخت1» خانواده قهرمان اصلی بود.
نه، بالاخره خانواده رهبری دارد که اعضای آن را هدایت میکند.
هد فامیل!
بله، هد فامیلی وجود دارد که در پایتخت1 خانواده را به تهران میآورد، در پایتخت2 تصمیم میگیرد گنبد و گلدستهای را به جنوب ببرد و در پایتخت3 همه مسئولیتها را به عهده دارد. در تمام پایتختها قصه طوری طراحی شده که خانواده بسیار اهمیت دارد و در راس همه امور قرار میگیرد. در پایتخت3 هم همینطور است، اما همیشه یک نفر باید پیشبرنده قصه باشد.
قصدم از طرح این نکته، طرح سوالی درباره دشواری بازی در نقش نقی بود چراکه از سویی کار راحتتری در پیش داشتید چون نقی را دیگر کاملا میشناسید و برای رسیدن به نقش مسألهای نداشتید، اما این بار بخش اجرایی کارتان سختتر از همیشه بود.
نه، اصلا این طور نیست؛ باید حتما این شخصیت را دوباره طراحی میکردم. در اجرای نقشی که بازیگر قبلا ارائه کرده، هم سود هست و هم زیان؛ از سویی میگویند این شخصیتها قبلا معرفی شدهاند و ضررش هم دقیقا از همینجاست که میگویند این شخصیتها قبلا معرفی شدهاند. شناخت مخاطب از شخصیتها به همان اندازه که خوب است، میتواند بد باشد چون ممکن است همه چیز تکراری شود. به همین دلیل، وضع شخصیتها در پایتخت3 کاملا تغییر کرده. زندگی نقی با مسائلی روبهرو میشود که به افسردگی او میانجامد، ارسطو در یک وضع جدید قرار گرفته، بهبود و همسرش تغییر کردهاند، یکی زخمی شده و دیگری باردار است، هما به خاطر شرایط نقی در وضع جدیدی قرار گرفته و بیماری باباپنجعلی هم پیشرفت کرده است. میبینید که همه چیز در مقایسه با سال گذشته تغییر کرده است. همانطور که آدمیزاد ممکن است از امسال تا سال آینده با حفظ جوهر و بنمایه شخصیتیاش، دستخوش تغییرات کوچک و بزرگ موقعیتی و وضعی بشود و همین تغییرات باعث میشود سریالی که از سری یک به 2 و 3 رسیده، دچار افت نشود.
درست است، اما به عنوان بازیگر وقتی نقی را دوبار بازی کردهاید، برای بار سوم میدانید او چطور راه میرود، چطور نگاه میکند، چطور فکر میکند، عکسالعملهایش چیست و همه خصوصیات فیزیکی و رفتاری او را میشناسید. به نظرم تغییر وضع، تاثیر زیادی در تحلیل شخصیت و رسیدن به نقش ندارد!
بله اما وقتی نقش در وضع تازه قرار میگیرد، بازیگر هم باید او را در وضع تازه ببیند و دوباره آن را طراحی کند. من راهرفتن و حرفزدن و دیگر رفتارهای نقی را میشناسم، اما کشتی گرفتن او را نه! برای همین وقتی قرار است نقی کشتی بگیرد، باید 11 کیلو وزن کم کنم. همین یعنی این نقی دیگر نقی سال گذشته نیست و تحت تاثیر شرایط و وضع جدید قرار گرفته است.
شما از ابتدای سریال وزن کم کردید یا بعد از سریال به خاطر بیماری اینقدر لاغر شدهاید؟
از شروع تا پایان پایتخت3 نقی 11 کیلو وزن کم میکند. این اتفاق آنقدر تدریجی و نرم رخ میدهد که تماشاگر در انتهای سریال، شاهد یک تعادل فیزیکی است و میتواند باور کند که نقی یک کشتیگیر ورزیده است.
جایی خواندم که قبلا بوکس کار میکردید و به همین دلیل برای انجام فعالیتهای ورزشی آماده بودید، اما فکر نمیکنم این مربوط به حالا یا گذشته نزدیک باشد.
بله. این مربوط به زمانی است که خیلی جوانتر بودم ولی بوکس و کشتی دو ورزش کاملا متفاوت است؛ بوکس اصلا منشا ایرانی ندارد و کشتی کاملا یک ورزش ایرانی باستانی و پهلوانی است. جولان دادن در این عرصه خیلی با بوکس فرق دارد.
در این که شما کار سختی را به انجام رساندهاید، حرفی نیست، اما به نظر میرسد آمادگی بدنی لازم را برای صحنههای ورزشی داشتید.
من معمولا در طول سال با تیم هنرمندان فوتبال بازی میکنم و در خانه هم ورزش میکنم که وقتی قرار است سر کاری حاضر شوم که نیاز به آمادگی بدنی دارد، خیلی اذیت نشوم و آماده باشم.
فنون کشتی را میشناختید یا در جریان همین سریال با آنها آشنا شدید و یاد گرفتید؟
همه چیز در سریال پایتخت با تحقیق و بررسی انجام میشود. از روز اول دوستان زیادی در کنار ما بودند و در این زمینه یاریمان کردند که بهتر است اسمشان را نیاورم چون میترسم برخی از آنها را از قلم بیندازم. این دوستان در کنار ما بودند تا همه چیز با نظر ایشان و اصولی انجام شود. نه فقط در این مورد بلکه در همه موارد مدیون دوستانی هستیم که چه برای ارائه نظرات کارشناسانه و چه برای همراهی و حمایت در کنارمان بودهاند. ما خیلی مدیون کشتیگیران کشورمان از جمله رسول خادم و مجید خدایی هستیم که در تمام مدت کنار گروه بودند و خیلی کمکهای عجیب و غریبی به ما کردند؛ همینطور بهرام مشتاقی سرپرست تیم ملی کشتیفرنگی، حمید سوریان و دیگرانی که خیلی به ما کمک کردند. با یاری این دوستان هر آنچه در زمینه کشتی نوشته و در مقابل دوربین اجرا شد، برمبنای اصول کشتی بود. درباره همه جنبههای کشتی گرفتن تحقیق کردیم و من تمام فنون را قبل از اجرا مرور میکردم.
با این همه معرفی یک بازیگر به عنوان قهرمان کشتی در یک سریال تلویزیونی کار پرخطری است!
بله و به همین دلیل همه کارها را با نظر کارشناسان انجام دادیم. سیروس مقدم، هم نگران وضع فیزیکی من بود و هم نگران این که وقتی یک بازیگر نقش یک کشتیگیر را بازی میکند نتیجه مورد قبول در میآید یا نه که خوشبختانه درآمد. حتی ایشان اصرار داشتند در جاهایی از بدلکار استفاده کنیم، اما من ترجیح دادم خودم تمام نقش را بازی کنم.
این که شما اصرار دارید مسئولیتهای متعدد را به عهده بگیرید یا همه بخشهای یک کار را خودتان انجام بدهید و در مورد خیلی چیزها کوتاه نمیآیید، ناشی از چیست؟
بخشی از آن به این مربوط است که به خودم اطمینان بیشتری دارم و میدانم اگر کاری را به خودم واگذار کنم، احتمال این که دقیقتر انجام شود، خیلی بیشتر از آن است که آن را به دیگران واگذار کنم. بخشی از این مسأله هم به خاطر جذابیتهای کار است که باعث میشود خودم انجام آنها را به عهده بگیرم. مثلا ورود به وادی کشتی، تجربه کشتیگرفتن و سرشاخشدن با یک حریف واقعی برایم جذابیت زیادی داشت. به عنوان بازیگر، نقش نقی در پایتخت3 برایم چالش زیادی داشت. من داشتم این نقش را برای سومین بار بازی میکردم و دلم میخواست این بار همراه با نقی اتفاقات تازهتری را تجربه کنم و وارد چالش بشوم. این طوری هم من با لذت بیشتری کار میکردم و هم تماشاگر میتوانست از تماشای آن بیشتر لذت ببرد چون هر چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. همیشه ردشدن از برخی مرزها و تجربههای متفاوت برایم جذاب است.
به نظر میرسد بیشتر از این که مسائل اطرافتان را مدیریت کنید، یک ماجراجو هستید!
بله، ماجراجو هم هستم.
گفتید همه چیز در این سریال بر مبنای تحقیق و مطالعه بوده است. این درباره تکیهکلامهایی مثل فداییداری هم صدق میکند؟
همه تکیهکلامها در سریال پایتخت با تحقیق اجرا شده و مطمئن باشید هیچ چیزی در هیچ کدام از پایتختهای1 و 2 و 3 نبوده که به آن فکر نشده باشد. ما تمام این تکیهکلامها را از زبان مازندرانیها شنیدهایم. من دوستان زیادی از خطه مازندران دارم و این تکیهکلامها از جمله فداییداری را بارها از آنها شنیدهام. این تکیهکلام کاملا مودبانه و جذاب است و به جامعه آسیب نمیرساند و اگر هم بین تماشاگران سریال و مردم جا باز کند، چیز بدی نیست.
بعد از پخش سه سری از سریال پایتخت و بخصوص بعد از پایتخت3 حالا شما با نقش نقی به یک فرد محبوب برای همه ایرانیها بدل شدهاید. این محبوبیت برایتان چقدر جذاب است؟
در شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فعلی بهوجود آوردن قهرمان، مانا شدن و اسم پیداکردن به شکل درست و صحیح آن کار بسیار بسیار بسیار سختی است. من از این بابت خوشحالم که کار آبرومند و باشرفی انجام دادهایم. خیلی از بازیگران از برچسب خوردن میترسند، از این که بگویند فلانی فقط کمدی بازی میکند یا فقط بازیگر تلویزیون است، اما این مساله در عین حال میتواند بسیار دوست داشتنی باشد، به شرط آن که بازیگر جوهره یک بازیگر بزرگ را در وجودش داشته باشد و تحت تاثیر نقش و شخصیتی که خودش ساخته، قرار نگیرد و بتواند بسادگی یک نقش متفاوتتر در یک رسانه دیگر را بازی کند. یک بازیگر اگر به اندازه کافی توانمند باشد، میتواند افقهای جدیدی برای خودش تعریف کند.
به نظرم زمانی احتمال وقوع این امر برای یک بازیگر وجود دارد که در همه رسانهها چه تئاتر، چه سینما و چه تلویزیون فیلمنامههای خوب نوشته شود چون در غیر این صورت بازیگر اگر هم بخواهد، خیلی قدرت ارائه یک تصویر متفاوت از خود و توانمندیهایش را نخواهد داشت!
دلیل اصلی رسیدن پایتخت به سری سوم، متن خوب و شخصیتهایی است که پاهایشان درست روی زمین است؛ مثل بعضی سریالها شخصیتها پا در هوا نیستند که خیلی نشود چیزی روی آنها سوار کرد و برایشان موقعیتهای تازه به وجود آورد. شخصیتهای پایتخت از پایه آنقدر خوب طراحی شدهاند که راحت بتوان موقعیتهای زیادی برایشان طراحی کرد و گستره قابل توجهی از رویدادها را رقم زد.
منظور من دقیقا همین است؛ اگر قرار باشد به عنوان بازیگر از زیر سایه نقی در بیایید، باید باز هم متنهایی به این خوبی نوشته شود.
یکی از ضعفهای ما در کل بخشهای نمایشی این است که نمیفهمیم شروع کار زمانی است که ایدهای روی کاغذ میآید و نگارش متن آغاز میشود، نه زمانی که پیش تولید آغاز میشود و همه میدوند که مقدمات را آماده کنند. هر اثر نمایشی یک بار زمانی که نویسنده آن را خلق میکند در ذهن نویسنده ساخته میشود، یعنی داستانش، لحنش و شخصیتهایش شکل میگیرد. البته ممکن است همه اینها در رویارویی با کارگردان دچار تغییراتی بشود، اما همیشه متن اصل بوده است. شما اگر زمین خوبی نداشته باشید، حتی اگر بهترین بذر را بکارید فایده ندارد؛ در شورهزار هیچ چیز نمیروید.
یعنی باید منتظر بمانید تا معدود نویسندههای خوبمان فیلمنامهای بنویسند و این فیلمنامه را به کارگردانی بسپارند که شما را دعوت به کار کند، اما احتمال وقوع این امر زیاد نیست!
معتقدم مهمترین چیز شکل گرفتن گروه کاری است. ما در پایتخت بسیار تلاش کردهایم که تبدیل به یک گروه بشویم و معمولا کمترین تغییرات را داشتهایم. همه تلاش کردهایم داشتههایمان را با چنگ و دندان نگه داریم. خشایار الوند در پایتخت یک همراه ما بود و در سری سوم او را دعوت کردیم، اصلا چه کسی بهتر از او. امیر معقولی تصویربردار خوبمان را در پایتخت2 نداشتیم، اما در پایتخت3 توانستیم او را در کنار خودمان داشته باشیم. ما یک گروه هستیم و همه حرف همدیگر را میفهمیم. باور کنید نمیشود دقیقا گفت چه کسی سریال را نوشت، چه کسی دقیقا کارگردانی کرد و چه کسی بازیگری کرد. در گروه تولید پایتخت، تصویربردار راجع به بازیها نظر میدهد، من راجع به نور و زوایای دوربین حرف میزنم، کارگردان راجع به ریزترین مسائل اظهارنظر میکند. همه به هم آمیخته هستیم و طبیعی است چندین فکر بهتر از یکی است.
یعنی قصد دارید همیشه در همین گروه بمانید؟
تا وقتی که بشود. بخش مهمی از تصمیمگیری در این باره به سیاستگذاران بر میگردد، نه به انتخاب من. پایتخت سریالی است که برایش زحمت کشیده شده و مورد توجه قرار گرفته است و باید دید سیاستگذاران و مدیران تلویزیون دوست دارند، این سریال تکرار بشود یا نه.
مهمترین چیزی که میخواهم به جامجم بگویم، این است که مهندس ضرغامی، آقایان دارابی و فرجی خیلی به ما کمک کردند، اما ما واقعا به حمایتهای دولتی در حد وسیعتر احتیاج داریم! متاسفانه الان به جایی رسیدهایم که من پذیرفتهام دشمنهای بسیار زیادی داریم؛ دشمنانی که به بدترین شیوه یعنی در پوست بره ظاهر میشوند و مهمترین شیوه دشمنی آنها تفرقهافکنی است. همه چیز را دشمنانه میبینند و روی دو چیز دست میگذارند که وحدت و انسجام یک ملت را حفظ میکند؛ یکی از این دو چیز مذهب است و دیگری وحدت اقوام. این دشمنان فهمیدهاند در این دو مقوله میتوانند رخنههایی ایجاد کنند و به هدفشان برسند.
این دشمنان دقیقا چه کسانی هستند؟
کسانی هستند که به تلاشها و زحمات یک گروه مانند سازندگان سریال پایتخت اعتراض میکنند، بدون این که اعتراضشان منبعی داشته باشد و قابل توضیح و قبول باشد. آنها هیچ دلیلی برای اعتراضهایشان ندارند و برخی از آنها حتی با ما سر کارمان حاضر شدند و چلوماهیچه خوردند و بهبه و چهچه کردند و چند قدم که دور شدند، احساس کردند شاید اگر نقش معترض را ایفا کنند، به نفعشان باشد یا مثلا شرایط سیاسی میطلبد که خودی نشان بدهند و فضای بهتری برای خودشان بهوجود بیاورند. با این کارها سعی میکردند وحدت و انسجام ما را مخدوش کنند.
این افراد جزو نهادهای سیاسی و مسئولان هستند؟
بگذارید اصلا این بحث را باز نکنم. پایتخت معترضانی دارد که بر اساس منابع و دلایل درست و موثق اعتراض میکنند، با این دسته از مخالفان میتوان حرف زد و سوءتفاهمها را از بین برد، اما دسته دیگری از معترضان هم هستند که به خاطر نداشتن دلیل و مدرک موثق به فکر جمعکردن طومار هستند! این در حالی است که پایتخت به فرهنگ مازندران خدمت کرده است. یادم هست زمان نقد و بررسی سریال پایتخت2 نماینده مردم بابل گفت، شرایط به جایی رسیده که در خانوادههای مازنی، فرزندان ما با والدینشان مازنی حرف نمیزنند و خودمان داریم این لهجه را از بین میبریم. البته پایتخت گویشی از زبان مازنی یا نوعی فارسی با لحن و پیرنگ مازنی را ارائه میکند، اما به هر حال توانسته قدمی بردارد تا توجه به فرهنگ و زبان مازندران جلب شود. از دست دادن این داشتههای فرهنگی خطرناک است.
آقای مقدم اعلام کرده پایتخت4 ساخته نمیشود، ولی انگار…
آقای مقدم بیش از همه تحت فشار بوده است. آقایان مسئول دولتی، خوب نیست ما این همه برای فرهنگ کشورمان زحمت بکشیم و مورد توهین قرار بگیریم و هیچ کسی از شما پا پیش نگذارد و حمایت نکند.
به نظرم شما بیشتر از آقای مقدم تحت تاثیر برخی واکنشها قرار گرفتهاید، چون آقای مقدم در این فکر است که در آینده سریالی درباره یکی دیگر از اقوام ایران بسازد!
من میگویم قبل از این که چنین سریالهایی ساخته شود، باید ریشهیابی کنیم و ببینیم چرا عدهای هر اتفاقی رخ میدهد، بیخود و بیجهت بدون این که منتظر نتایج بمانند، از جا میپرند تا قومی را بشورانند؟ این افراد چه کسانی هستند و چه دلیل و مدرکی دارند؟ واقعا ما این همه سختی و گرفتاری به جان میخریم برای این که هموطنان خودمان را مسخره کنیم؟ این طرز تلقی با کدام عقل سلیم جور در میآید؟ من این افراد را ارجاع میدهم به فردوس حاجیان که از همان خطه شمال است، دکترای یونسکو را دارد و انسان فرهیختهای است و هزاران نفر دیگر که پایتخت را با دقت دیده و تحلیل کردهاند. ما این سریال را در مازندران ساختهایم و هر روز و شب جمعیت کثیری از مردم همین استان شاهد کار ما بودند. اصلا چطور ممکن است این همه آدم این سریال را دیده و دوست داشته باشند و از میان آنها فقط چهار نفر شعورشان برسد و بفهمند و دلسوز جامعه باشند!
برای شما نظر این چهار نفر مهم است؟!
برای من خدمت به جامعهام در حدی که توان دارم و در کنار آن، لذتی که خودم از یک کار میبرم، اهمیت دارد. من داشتم سریال شاهگوش را بازی میکردم که شرایط بهتری برای من داشت و میتوانستم بازی در پایتخت را قبول نکنم تا حجم کارم اینقدر سنگین نشود، مریضی نکشم، در شرایط سخت کار نکنم، اما این کار را کردم به خاطر عشقی که به این کار داشتم و خدمتی که میتوانستم به جامعه بکنم؛ حضور در پایتخت3 را پذیرفتم، اما بعضی رفتارها خیلی توهینآمیز است؛ ما داریم کار فرهنگی میکنیم و این گناه نیست.
از همان موقع میدانستید نقی قرار است کشتی بگیرد و وارد این همه ماجرای پرافت و خیز شود؟
بله، از اول قرار بر همین بود و طبق صحبتهایی که با خشایار الوند داشتیم، او پیشنهاد کرد نقی وارد ماجرای کشتی شود. دیدیم خیلی ایده خوبی است و آن را گسترش دادیم. من میدانستم برای بازی در این نقش کار سختی پیشرو دارم و اگر کار سختی نبود، اصلا آن را قبول نمیکردم. مهمترین جذابیت بازی در نقش نقی در پایتخت3 سختی و چالشبرانگیزبودن این نقش بود وگرنه بازی نمیکردم.
ارتباط شما با کشتیگیران دیگر چطور بود؟
این کشتیگیران از قهرمانان جهان بودند یا از پیشکسوتان و همه آنها کشتیگیران نامداری بودند که خیلی پهلوانانه به من و در واقع به کشتی کمک کردند.
تصاویر سریال حاکی از آن است که شما هر کشتی را به صورت کامل اجرا کردهاید و نماها جداگانه ضبط نشده است.
بله. بین هر کشتی ما حسابی فنها را مرور میکردیم و بعد روی تشک واقعا کشتی میگرفتیم و حتی گاهی فنهایی اجرا میکردم که همه میگفتند این خیلی بهتر است، اما همه اینها نتیجه کمکهای کشتیگیرانی چون بهرام مشتاقی، مجید خدایی و دیگران بود.
چند سال از زندگی خودتان را صرف کاری کردهاید که سخت، اما ماندگار بوده است. چه احساسی نسبت به این سالها دارید؟
تمام این سالها پربارترین سالهای عمرم بودهاست. نمیتوانم به این فکر کنم که اگر در پایتخت همکاری نمیکردم، کار مهمتری انجام میدادم. آنقدر از این کار لذت بردهام و آنقدر خدمتگزارانه بوده که آن را مهمترین اتفاق زندگیام بدانم و دارم میبینم که مردم هم از پایتخت لذت بردهاند و دوستش دارند. همین برای من کافی است.
شما خیلی جدی و تا حدودی بداخلاق به نظر میرسید. پس این همه کمدی که در آثارتان میبینیم از کجا میآید؟
سوال عجیبی است؛ الزامی ندارد بازیگر پشت دوربین هم همان شکلی باشد که جلوی دوربین هست.
بله اما مسأله این است که این نگاه کمدی از کجا نشات میگیرد؟ چون شما فقط بازی نمیکنید، کمدی هم مینویسید!
هر قصهای را که نوشتهام و شیرین و کمیک به نظر میرسد، در حقیقت یک قصه تلخ است که فقط شیرین روایت شده چون روایت شیرین یکی از کارکردهای مهم طنز است.
شما به فرهنگ مازندران آشنایی داشتید و همین شد که پایتخت به قصه یک خانواده مازنی بدل شد. اگر قرار باشد آقای مقدم سریال دیگری درباره خانوادهای از یکی دیگر از اقوام ایرانی بسازد، شما با ایشان همکاری میکنید؟
اگر به آن فرهنگ تسلط داشته باشم و آن را خیلی خوب بشناسم، حتما این کار را میکنم.
اگر نشناسید واقعا همکاری نمیکنید؟
در این صورت باید فرصت کافی داشته باشم تا بتوانم درباره آن فرهنگ خوب تحقیق و بررسی کنم، ابعادش را بشناسم و اگر برایم جذاب باشد، حتما همکاری خواهم کرد.