نکاتی جالب درمورد زندگی خصوصی ستاره ها از زبان خودشان!

همه ما، یا حداقل خیلی از ما، دوست داریم در مورد ستاره‌ها بدانیم، اینکه آنها کجا به دنیا آمده‌اند، چگونه ستاره شده‌اند و چه هدفی دارند و چه نوع زندگی و … بهترین راه پاسخ گرفتن هم حرف‌های خود این ستاره‌ها است.

رضا عطاران: استعداد دزدی داشتم!

1- استعدادش را دارم که دزد بشوم! در کودکی تجربه‌هایی هم داشتم… مشهد که بودم، دوستی داشتم که حرفه‌اش همین بود. در یک گروه نمایش هم با هم بودیم. برگشتنی، او من را هم می‌رساند و البته کار خودش را هم انجام می‌داد. اگر به یک ماشین تر ‌و تمیز و خوبی می‌رسیدیم، او می‌پرید آینه‌اش را بر می‌داشت، می پرید ترک موتور و با هم می‌رفتیم. من زیاد کاری به کارش نداشتم ولی خیلی هم آدم بدی نبود.
علی صادقی:هیجان اسکی!

اولین باری که اسکی کردم، توی در رودربایستی گیر کردم! هیچی هم بلند نبودم. دوستانم اصطلاحات اسکی را به کار میبردند و من هم مثل آنها همان حرف‌ها را می‌زدم و دلم می‌خواست که کم نیاورم. بعد به آن‌جا رفتم و همین باعث شد تا همه چیز را یاد بگیرم. هر ورزشی هیجان دارد من هم هیجان این ورزش را دوست دارم.

شهاب حسینی: می‌خواهم کارگردانی کنم!

من دارم سعی می‌کنم زمینه کاری‌ام را عوض کنم، دلم میخواهد کارگردانی را هم تجربه کنم. چون تنها چیزی که فکر می‌کنم می‌تواند در این شرایط به من انگیزه بدهد تا دوباره حرکت کنم این است که مجری تفکرات خودم باشم و یک تیم خوب تشکیل دهم تا شاید کمی آرام شوم…
سحر جعفری جوزانی: متولد آمریکا هستم!

11 تیر ماه 1357، ساعت 10 صبح در سانفرانسیسکو آمریکا به دنیا آمدم. من تا 5 سالگی در آمریکا بودم و در آنجا رشد کردم ولی میتوانم بگویم که کاملا ایرانی تربیت شده‌ام….حتی از پدر و مادربزرگم لهجه لری را آموختم و شاید خیلی بیشتر و بهتر از جوانان هم سن و سال خود که اصلیت لر دارند به این نوع گویش تسلط دارم.بعد از آمدن به ایران همبازی‌های جدیدی پیدا کردم و از آنجا که بچه‌های عمویم هم سن و سال من بودند بیشتر با آنها بازی می‌کردم . آنها همیشه فوتبال بازی می‌کردند و من نیز برای این که تنها نباشم با آنها فوتبال بازی می‌کردم.
لیلا اوتادی: هفت سالگی اولین پیشنهاد!

وقتی 7 ساله بودم احمدرضا درویش به مدرسه ما آمد تا برای نقش دختر خسرو شکیبایی بازیگر پیدا کند. من کلاس یک یک بودم و اول صف می‌ایستادم. من را انتخاب کردند. مدیر مدرسه زنگ زد تا از پدرم اجازه بگیرد. پدرم گفت تا وقتی درسش تمام نشود، نه.
امین حیایی:پسر 11 ساله من!

یک پسر 11 ساله به نام دارا از ازدواج اولم دارم. او پسر بسیار خوب، درس‌خوان و با استعدادی است. پدر بزرگش واقعا انسان خوبی است و خیلی هوایش را دارد. من هم تاجایی که بتوانم به او رسیدگی می‌کنم.

حمید عسگری:بنیامین از من تقلید کرد!

به دلیل احترامی که برای شخص بنیامین و کارهایش قائلم، می‌خواستم سکوت کنم اما متاسفانه نشد! مرا به تقلید از بنیامین متهم می‌کنند و کارهای مرا شبیه کارهای او میدانند اما من در همین جا با صراحت می‌گویم که بنیامین از من تقلید کرده، نه من از او.

شیلا خداداد: من و نیوشا ضیغمی!

یک دوست بسیار صمیمی دارم به نام نیوشا ضیغمی،‌ او مثل یک خواهر برای من است. وقتی سر کار نیستم همدیگر را بیشتر می‌بینیم. با تلفن هر روز با هم در تماس هستیم، دو دوست واقعی و محرم اسرار یکدیگر… ! بسیار با او راحت هستم، شاید در کار رقیب باشیم اما رقابت چیز شیرینی است زمانی تلخ می‌شود که رقابت به حسادت تبدیل شود. یکروز دوستی از ما پرسید اگر کاری به هر دوی شما پیشنهاد شود که یک نفر جای دیگر برود آیا قبول می‌کنید؟ من و نیوشا پاسخ دادیم بله.

سینما نگار