اجتماعی
پارتی بازی در ایران خوب یا بد؟پارتی بازی معضل اجتماعی(Pull Strings)
پارتی بازی در ایران خوب یا بد؟پارتی بازی معضل اجتماعی(Pull Strings)
پارتی بازی ممنوع
یک روز سرکلاس دانشگاه از دانشجویان پرسیدم: بچه ها پارتی بازی خوب است یا بد؟ همه گفتند: خب معلومه که بده، گفتم خب حال سوال دوم، اگر یک پارتی قوی برایتان پیدا شود تا به محض فارغ التحصیلی در یک سازمان با حقوق و مزایای بسیار خوب ورود کنید، آنوقت چه؟ گفتند این خیلی خوبه که…
و این طنز تلخی است که در عین ناراحتی، تلخندی را بر لب های ما می آورد که بالاخره خوب است یا بد؟ و خوبی و بدی آن، نسبی است یا مطلق؟ یکی از همسایگان را می شناختم که می گفت: دیروز مطب دکتر فلانی بودیم، کلی منتظر بودیم، شخصی آمد و منشی، بدون نوبت او را به نزد پزشک فرستاد، از او پرسیدم یادتان است چند وقت قبل که به نزد پزشکی رفته بودید و منشی آن دوستتان بود، کارتان را زودتر و بدون نوبت راه انداخت؟ گفت بله. گفتم آن روز هم دقیقا چنین حسی به سایرین دست داده که امروز تو داری…
یادم می آید چند سال قبل، با یکی از استادان جامعه شناسی صحبت می کردم. می گفت ما ایرانیان دقیقا نمی دانیم با خودمان چند چندیم و مثال می زد که یک پرسشنامه دو موردی را در یکی از دانشگاه های تهران به صد نفر از دانشجویان پسر مجرد دادند، سوال اول این بوده که روابط آزاد پسر و دختر، قبل از عقد به منظور شناخت فیمابین را برای انتخابتان می پذیرید؟ 92 نفر گفته بودند بله، سوال دوم از این دانشجویان پسر این بود که آیا این نوع رابطه را برای خواهر خود برای انتخابش می پسندید؟ 90 نفر گفته بودند نه؛ مگر بی غیرتیم؟ جالب است! غیرت برای خواهرمان تعریف می شود، اما برای خانمی که می خواهیم با او آشنا شویم، غیرت نیاز نیست.
درواقع ما ایرانیان در بیشتر مواقع، سیستم پارتی را پذیرفته ایم و چنانچه گلایه می کنیم، با اصل پارتی بازی شکایتی نداریم، از این شکایت داریم که چرا ما پارتی نداریم.
اینقدر قبح این فرآیند برای ما ریخته شده که از افرادی که با پارتی بازی، اقوام را به سرکار فرستاده اند، در محافلمان تعریف می کنیم و از اشخاصی که پارتی بازی نکرده و حتی در این مسیر برای نزدیکان خود هم استثنا قائل نشده اند، به بدی، بی عرضگی، خشک مقدس بودن و حسود بودن و … یاد می کنیم!
یکی از مدیران که به قول خود بسیار متدین بود را می شناختم که ایل و تبار خود را در سازمان دولتی متبوع خود به کار گرفته بود و اینگونه توجیه می کرد که از اینها شناخت خوبی داشتم و به بقیه نمی توانستم اعتماد کنم. یکی نیست بگوید بنده خدا، تو هنوز خودت را هم نشناخته ای وگرنه به نفس اماره خود اعتماد نمی کردی. ثانیا تو خود زشتی کار خود را می دانی و این عذر آوردن تو، از خود گناه بدتر است.
ما با پارتی بازی های موجود سیستمی، هم به بشریت ستم کرده ایم، هم به اسلام و آبروی هر دو را برده ایم و چنان عادت کرده ایم که دردمان نمی آید.
البته باید اذعان کرد وضعیت اقتصادی و اشتغال نابسامان جامعه هم خانواده ها را مجبور کرده به سمتِ پیدا کردن پارتی بروند؛ همانند فردی که می داند سود بانک ها در کشور ما رسوبی است ، اما مجبور است هم سود بدهد هم سود بگیرد و حال آنکه می داند این عمل به جنگ خدا رفتن است. پس سیستم ها باید به گونه ای چیده شوند که چنین آسیب هایی کمتر اتفاق بیفتد وگرنه سیر قهقرای فرهنگی در ما مردم، آلوده شدن هرچه بیشتر به این مسائل و هر روز فرورفتن در منجلاب تباهی ها را درپی خواهد داشت.
ای کاش همه به خود بیاییم، همه بپذیریم که فرهنگمان به شدت مشکل دارد و یاد بگیریم به جای پز دادن به مفاخر فرهنگی و علمی سال ها قبل به دنبال رفع ایرادات فکری خود باشیم. ما ایرانی ها تا اندازه ای خودشیفته هستیم و فکر می کنیم از همه دنیا باهوش تر و عاقل تر هستیم؛حال آنکه اصلا چنین نیست و به گفته حافظ شیرازی: من لاف عقل می زنم اینکار کی کنم؟!
در اینجاست که در کنار التماس دعاهای دو روزه مان به هم، باید “التماس تفکر” هم بگوییم. پس التماس تفکر برای خودم وهمه.
دکتر علیان- دفتر روزنامه نسل فردا