پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
یکی از ویژگی مهم آثار آنتون چخوف که آنها را از آثار هم عصرانش مانند تولستوی و داستایوفسکی متمایز میکرد؛ بری بودن آنها از حادثه و افت و خیزهای آنچنانی بود. با این وجود چون نویسنده روس، در داستانهایش طرحی نو در انداخته، هنوز بعد از صد سال این داستانها جذابیت و دلنشینی خاص خود را دارند. گرچه او خود دوست داشته که وی را خالق شادمانی بدانند؛ اما منتقدان اغلب به این نویسنده، برچسب خالق کارهای حزن انگیز میزدند. شاید از بریدههای گفت وگوهای آقای پزشک و حرف برخی منتقدان بتوان چنین گفت وگوی خیالی را برای کارنامه وی متصور بود.
*سلام. اگر لطف کنید و ما را با محل تولد و دوران تحصیل خود آشنا کنید، ممنون میشویم.
من آنتون پاولوویچ چخوف در هفدهم ژانویه سال 1860 در تاگانرک به دنیا آمدهام. پدربزرگم مردی خشــن و بســیار زودرنج و سختگیر بود و این ســختگیری را به پسرش ـ پاول ایگورویچ ـ به ارث داده بود. پدرم مردی ســختگیر و بســیار عصبی بود و زندگی را برای همه خانواده به خصوص برای مادرم ســخت کرده بود. ابتدا در مدرسه یونانی کلیسای امپراتور قسطنطنین به تحصیل میپرداختم؛ بعد در مدرسه گرامر تاگانرک به تحصیل خود ادامه دادم. در سال 1879 به دانشگاه مسکو رفتم و در دانشکده پزشکی نام نویسی کردم. در آن موقع عقیده مبهم و اطلاع گنگی از دانشکدهها داشتم و یادم نیست که چرا دانشکده پزشکی را انتخاب کردم. اما بعدها هم از این انتخاب خود پشیمان نشدم.
پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
*اندکی پیرامون شروع نویسندگی خود، حجم آثارتان و جوایزی که کسب کردید توضیح دهید؟
در همان سال اول دانشکده به نویسندگی در مجلات هفتگی و روزنامهها پرداختم و وقتی دانشکده را تمام کردم نویسنده حرفهای شده بودم. از همان زمان با نامهای مستعاری مانند برادر برادرم و آنتوشــا چخونته به نوشــتن در روزنامهها و مجــلات فکاهی پرداختم. در سال 1888 جایزه پوشکین به من عطا شد. در سال 1890 به جزیره ساخالین رفتم که کتابی درباره تبعیدیها بنویسم. در زندگی ادبی بیست سالهام، صرف نظر از گزارشهای حقوقی، یادداشتها و مقالاتی که هر روز در روزنامه مینوشتم؛ بیش از سیصد داستان و افسانه نوشته و به چاپ رساندهام. نمایشنامه هم برای تئاتر تنظیم کردهام. من را به عنوان مهمترین نویسنده داستان کوتاه میشناسند و پس از شکسپیر بزرگترین نمایشنامه نویس محسوب میشوم.
پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
*جهان داستان، سبک و ویژگی آثارتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
داستانهایم، ساده، روشن و موجز است. طنزی تلخ و بسیار ظریف در سراسر آنها جاری اســت. طنزی که از موقعیت آدمها حاصل میشود. من آدمهایی را به خوانندگان آثارم نشان میدهم که درک درســت و روشــنی از موقعیتی که در آن دچار شدهاند، ندارند و در ارتباط با یکدیگر دچار سوءتفاهمند. آدمهایی که هر یک در پیله محدود و حقیر خود گرفتار و برای شکستن این حصار و ارتباط با دیگران، هزینههای ســنگینی میپردازند؛ هزینهای که به تراژدی منجر میشود. هنر بزرگ من تلفیق این طنز و تراژدی است. من در واقع یک طنزنویسم که در نوشتن طنز نیز نهایت دقت را به کار میبردم. من خندیدن را به عنوان درمان و پیش نیازی حیاتی برای درمان انسانها تجویز میکردم. طنز در آثارم همچون دو روی یک سکه هستند که یک طرف آن، جذابیت داستانهایم را بالا میبرد و طرف دیگر زشتیها و تباهیها را به بوته نقد میکشاند. گریز از داوری را از مهمترین مشخصههای طنزم می دانم. در آثارم در مسند قضاوت و وعظ و خطابه نمینشینم. در مقام طنزپرداز، فریب و نیرنگ و بزرگ نمایی را جایز نمیشمارم. به همین دلیل اســت که خواننده در آثارم خود را میبیند و ناخودآگاه با قهرمانان داستانها و نمایشنامههایم همذات پنداری میکند. یکی از عناصر موفقیت داستانهایم را ایجاز می دانم. هیچ چیز در آثارم زاید نیســت و سرســری به کار گرفته نشده است.
پزشک دهکده، داستان نویس بود / گفت و گوی خیالی با آنتوان چخوف
نویسنده : زهرا آقایی