گروه محکومین فرانتس کافکا
نقد گروه محکومین
فرانتس کافکا داستان را نوشته و صادق هدایت نقش مترجم در این اثر فلسفی را بر عهده دارد. گروه محکومین اگرچه با ساخت یک دستگاه برای اجرای حکم محکومین شروع میشود اما آن دستگاه پر از معانی سؤال برانگیز در ذهن مخاطب است که میتواند وی را از ورود به ناهنجاریهای جامعه دور کند. نکته جالب توجه در این داستان کوتاه این میباشد که گروه محکومین + پیام کافکا یک جریان فکری شلخته را در نظام ادبی داستان به یک منظوم دراماتیک نزدیک میکند؛ اما جای تعجب دارد که صادق هدایت در پیام خود همه فلسفه اندیشه ورزانه زیر سؤال برده است.
داستان
این داستان نه تنها مخاطب را مانند دیگر متون کافکا اندوهناک و به مسیر افسردگی هدایت نمیکند بلکه خواننده پس از پایان این داستان از مرگ میهراسد و به طور نفرت انگیزی خودکشی را یک عمل بی مغز میانگارد. البته انباشت تجربی مخاطب در این زمینه میتواند بر برداشت وی از آنچه مطالعه میکند تاثیری عمیق بگذارد اما نباید از این نکته غافل شد که داستانهای هدایت و یا کافکا به خودی خود تجربهای ناخودآگاه را به خواننده تزریق میکنند که هرگز احساس نشده اما آنها را لمس و باور میکند. به عنوان مثال در این داستان نسبتی که سازنده دستگاه اعدام با آن وسیله برقرار میکند بی نسبتی محض است و از کرده خود در برابر اربابان ستمگر پشیمان است.
نفوذ این داستان در ذهن و تفکرات یک خواننده یه اندازهای است که هیچ اثر هنری دیگری نمیتواند جایان را پر کند استخدام واژههایی متناسب با بحن روایت و شناخت راوی از زبانی که برای پیرنگ سازی داستان انتخاب کرده چیزی را فراتر از یک الگوی دراماتیک بازگو میکند. این داستان میتواند تجربه خوبی برای همه خوانندگانی باشد که از کافکا میترسند چراکه نخیل نویسنده با آنچه در واقعیت زیست میکند زمین تا اسمان متفاوت است و هرگز این دو شبیه یک دیگر نمیشوند. حتی در مسخ و یا بوف کور هدایت نیز این خود راوی است که خودش را به هلاکت میرساند نه خود شخص نویسنده. راوی با فردی که قلم در دست میگیرد و داستان مینویسد به طور ویژهای متفاوت است. گروه محکومین لطیفترین داستانی است که مخاطب را از ناهنجاریهای جوامع در زمان و مکان خود متنفر میکند.
نویسنده : تحریریه سایت