گفتگو با حسین راغفر
مقوله اقتصاد ایران و عبور از بحرانهای موجود ازجمله بیکاری و رکود نیازمند تمهید سیاستهای اصولی و کارامد است. حل این مسئله سالهاست ذهن اقتصاددانان و مسئولان مربوطه را به خود معطوف کرده و با این وجود گام قابلتوجهی در این رابطه برداشته نشده است؛ البته باید درنظرداشت که حل مشکلات اقتصادی بهدلیل بحرانهای ناشی از سوءمدیریت بهتعویق افتاده است و تحقق مطالبات اقتصادی حضور مدیران شجاع، ریسکپذیر و آشنا به امور اقتصادی را میطلبد؛ درعینحال باید نقش سایر قوا را در این رابطه مدنظر قرارداد؛ زیرا برای ایجاد توسعه در کشور اجماع و اتحاد ملی بر مهمترین مسائل کشور ضروری است. در اینباره حسین راغفر، استاد دانشگاه و اقتصاددان با «نسلفردا» گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید:
*******باتوجه به وضعیتی که در سال 92 وجود داشته و آقای روحانی دولت را در آن شرایط تحویل گرفت، درمجموع سیاستهای اقتصادی دولت را در این چهارسال چگونه ارزیابی میکنید؟
اقدامات انجامشده برای پاسخگویی به وضعیت کنونی اقتصاد ایران خیلی ناکافی است؛ البته باید به محدودیتهای دولت نیز توجه داشت؛ اما بااینوجود بهنظر میرسد وضعیت اقتصادی کشور میتوانست بهتر از آنچه رخ داده است، باشد. دولت عملکرد چندان موفقی در حوزه اقتصاد نداشته است و نتایجی هم که در حوزه اقتصاد بهدست آورده عمدتاً محصول حوزههای دیگر از جمله سیاست است و بخشی از آن بهدلیل دستاوردهای سیاست خارجی و تأثیر آنها در ایجاد نوعی خوشبینی در جامعه است. درهرصورت به نظر من دولت چندان موفق نبوده است. اگر تورم تاحدودی کاهش پیداکرده بخش قابلتوجهی از آن بهدلیل تدوام و تعمیق رکود بوده که به اصطلاح عوارض و پیامدهای خود را نیز داشته است؛ اما بههرصورت به کنترل تورم کمک کرد. سیاستهای اقتصادی عامل اصلی کاهش تورم نبود. درواقع سیاستهای انقباضی که دولت درپیشگرفته و برای تأمین منابع خود از سیستم بانکی قرض گرفته بود این مسئله بهشدت بدهیهای دولت را افزایش داد. امکان ادامه این وضع در هیچ جایی از دنیا وجود ندارد که دولت پیوسته از بانکها استقراض کند. اکنون یکی از مشکلات بانکها همین بدهی دولت به آنهاست؛ بنابراین در مجموع نمیتوان سیاستهای اقتصادی دولت را موفق ارزیابی کرد و اگر دستاوردی هم در این حوزهها وجود دارد بیشتر محصول موفقیتهایی است که در حوزه سیاست حاصل شده است.
****تا چه اندازه شرایط برای حل مشکلات اقتصادی کشور برای مدیران باز است؟
در هیچ جای دنیا هیچگاه شرایط برای مدیران باز نیست؛ بلکه این سیاستهاست که میکوشد موانع را مرتفع کند و فرصتهایی خلق کند و این موضوع درباره ایران نیز صادق است. شاید محدودیتهای بینالمللی هم بر آنها افزوده شود. قطعاً در این شرایط فعالیت اقتصادی مشکلتر است. بههرصورت اگر از این فرصتها برای بازسازی شرایط اقتصادی در داخل کمک گرفته میشد یا به منابع داخلی توجه بیشتری صورت میگرفت و اقتصاد سیاسی ایران بازتر میشد قطعاً در چنین شرایطی با وضعیت متفاوتتری مواجه میشدیم. شاید در این شرایط دست مدیران بازتر میشد؛ اما نکته قابل توجه آن است که مشکلات ایران، مشکلات تاریخی است و صرفنظر از اینکه در چه شرایطی بودیم کماکان همین مسائل در برابر ما وجود داشت؛ حتی زمانی که علیه ایران تحریمی اعمال نمیشد با مشکلات مشابهی مواجه بودیم و اینها اجازه نداده و نمیدهند که رونق و شکوفایی را تجربه کنیم. اگر میخواهیم وضعیت عمیقتری برای خروج از شرایط کنونی پیدا کنیم، باید به این مشکلات ساختاری توجه کنیم و به رفع آنها همت بگماریم. بههرصورت با ادامه وضع موجود نهفقط با تغییرات جزئی در شخصیتها و وزرا یا تغییرات برخی متغیرهای کلان عملاً نمیتوانیم به اهداف پیشبینی شده دست پیدا کنیم؛ بلکه شرایط اقتصادی کشور به همین وضع ادامه پیدا خواهدکرد.
*****برای کنترل تورم و خروج از رکود چه سیاستهایی را پیشنهاد میکنید؟ به نظر شما کدام یک از بخشهای تولید در خروج اقتصاد کشور از رکود میتواند نقش مهمی ایفا کند؟
هر بخشی میتواند نقش خود را داشته باشد. بهطبع بخش قابلتوجهی از مسئله در حوزه صنعت جستوجو میشود. از بین تمامی این بخشها، کشاورزی و صنعت دارای اهمیت زیادی است. واقعیت این است که صنعت ساخت میتواند باتوجه به ظرفیت داخلی خود به کاهش وابستگی به خارج کمک کند، ارزش افزوده خلق کند و در راستای ایجاد اشتغال موثر باشد. مجموعه این موارد میتواند به شکلگیری یک وضعیت بهتر کمک کند. در بخشهای صنعتی صنایع مختلفی وجود دارد که چنانچه در مسیر درست قرار گیرند میتوانند مفید و مؤثر باشند؛ از جمله آنها خود صنعت خودروسازی است. به نظر من در شرایط اولیه مهمترین صنعت ایجاد اشتغال و همینطور توجه به صنعت نساجی است. نساجی در همه جای دنیا توانست این بخش را پرکند. در ایران هم میتواند این اقدام انجام شود و تأمینکننده بخش چشمگیری از واردات پوشاک کشور باشد؛ همچنین در همه سطوح نیز قابل گسترش است و در ایجاد اشتغال ساده و پیشرفتهتر امکان کار برای آن وجود دارد. این بخش فرصت بسیار خوبی برای ایجاد اشتغال در کشور فراهم میکند. همینطور صنایع دیگری که عمدتاً صنایع پیشرفته دانشبنیان هستند باید زمینه رشد و پیشرفت آنها فراهم شود؛ ازجمله مسئله رشد آیتی و فناورهای اطلاعاتی. آن وقت است که با رشد این بخشها بازهم صنایع دیگر کشور مثل پتروشیمی معنای متفاوتی پیدا خواهند کرد. ایجاد صنایع پاییندستی در پتروشیمی و به جای صادرات مواد خام به کشورهای دیگر تولید و تبدیل آنها میتواند برای صنایع داخلی مفید و مؤثر باشد و به خلق ارزش افزوده در بخشهای مختلف اقتصادی کشورکمک کند و در ایجاد اشتغال راهگشا باشد.
******نظام بانکی بهعنوان مانعی برسرراه تولید شمرده میشود. آیا اصلاح این نظام امکانپذیر است؟
بله. اصلاح نظام بانکی کشور امکانپذیر و نقش آن بسیار کلیدی است. درواقع نقش نظام بانکی چه در تخریب و چه در سازندگی بسیار مهم است؛ اما نظام بانکی متفاوت برای ساماندهی به این وضعیت لازم و ضروری است؛ به این منظور باید اتحادی عمیق در نظام بانکی صورت گیرد و بسیاری از بنگاهها و فعالیت مؤسسات مالی و اعتباری محدود شود و بسیاری از آنها ادغام شوند؛ البته این اقدام تنها کافی نیست؛ بهدلیل اینکه مشکلات اصلی نظام بانکی کماکان باقی است. اینکه این مؤسسات ادغام شوند یا نشوند چندان به حل مسئله کمک نمیکند؛ به غیر از اینکه بتوانیم یکسری منابع برای بانکها خلق کنیم و بسط دهیم. بعد از آن مسئله بدهی دولت به بانکها مطرح است که میتواند بخشی از مشکلات بانکها را حل کند. بانکها دارایی سهمی دارند که باید تعیینتکلیف شوند و البته مقدار قابلتوجهی است. نکته دیگر اینکه یکسری اصلاحات باید در سطح فعالیت خود بانک انجام شود؛ برای نمونه نرخ بهره بانکی بهشدت کاهش پیدا کند. در هیچ جای دنیا به حساب پسانداز جاری سود روزشمار با نرخ بهره بالا تعلق نمیگیرد. این امر میتواند به کاهش هزینه بانکها کمک کند. اصلاح مدیریت بانکها که عمدتاً براساس رابطه و قوموخویشبازی است و آدمهای فاقد صلاحیت لازم عملاً مدیریتها را برعهده گرفتهاند، بخش دیگری از اصلاحاتی است که باید در نظام مدیریتی صورت گیرد؛ بنابراین با انجام این اقدامات بهتدریج این نظام میتواند در خدمت تولید کشور قرارگیرد.
*****مسئله بیکاری ازجمله معضلاتی است که نیازمند اقدامات اساسی است. دولت دوازدهم با استفاده از چه راهکارهایی میتواند موفق به حل معضل بیکاری شود؟
باید توجه اصلی دولت و همه سیاستهای او معطوف به حل مسئله تولید شود، به این معنا که سیاستهای دولت باید براساس نیازهای تولید تنظیم شود و اینکه تولید چه نیازهایی دارد؛ اعم از اینکه نرخ بهره بانکی چه میزان باشد یا اینکه نرخ ارز چگونه تعیین شود، همه باید براساس نیازهای تولید در داخل تصویر شود. اگر این اتفاق بیفتد میتواند کمک کند تا تولید در کشور نقش و اهمیت جدیتری پیدا کند؛ به این منظور باید در نظام مالیاتی تحول جدی ایجاد شود تا بتواند هزینه فعالیتهای نامولد را افزایش دهد و به جای آن با پرداخت یارانه به بخشهای مولد ریسک و هزینه آنها را کاهش دهد.
******سیاست حمایت از مشاغل کوچک توسط دولت و ایجاد بنگاههای زودبازده تا چهاندازه در حل معضل بیکاری و بهترشدن اوضاع اقتصادی کشور مؤثر است؟
اگر تاکنون آنگونه که این برنامه اجرا شده بخواهد دنبال شود قطعاً با مشکلات جدی روبهرو خواهد بود؛ اما اگر توجه جدی به مسئله تولید شود و خارج از روابط و مناسبات غلطی که در اقتصاد وجود دارد و باتوجه به نیازهای تولید تغییر و تحولات در کشور صورت گیرد آن وقت است که میتوان انتظار داشت این اقدامات مؤثر باشد. درهرصورت دولت باید به بخشهای اقتصادی کشور بهویژه به بنگاههای کوچک و متوسط کمک جدیتری انجام دهد. به این منظور بهنظر میرسد این امر بتواند مؤثر باشد؛ اما اگر آنچه تاکنون صورت گرفته تداوم داشته باشد در این شرایط نمیتوان انتظار بهبود اوضاع اقتصادی کشور را داشت. متأسفانه تجربه خیلی موفقی نبود؛ برعکس در این رابطه تجربه تلخی بهوجود آمده است.
نویسنده : لیلا کاظمی
گله مندی ناصر قوامی از کابینه روحانی
گفتگو با حسین کنعانی مقدم درباره کابینه جدید روحانی