گفت و گو با پژمان بازغی به بهانه تولد چهل سالگی اش!
نوزده مرداد امسال چهل ساله شدید. به نظر خودتان اتفاق مهمی در زندگی تان رخ داده؟!
پژمان بازغی: اینطور که فلسفه می گوید و اینطور که پیامبران ادیان مختلف اشاره کرده اند، معمولا چهل سالگی سال تحول است و امیدوارم برای من هم همینطور باشد.
*تا امروز به آنچه از دنیای حرفه ای تان می خواستید، رسیده اید؟
پژمان بازغی: تمام تلاشم را کرده ام که در مسیر تعالی باشم و به آنچه که می خواهم برسم، اما تا امروز به طور کامل به این ایده آل دست پیدا نکرده ام. راستش را بخواهید هنوز نقش ها و تجربیاتی در سینما وجود دارد که همیشه دلم می خواست نصیبم بشود اما هنوز محقق نشده ؛ ان شا ا… در آینده صورت بگیرد. در این چهل سال اینطور پیش رفته، حالا ببینیم چهل سال بعدی مان چطور می شود!
*شما حدود ده سال قبل به عنوان یک بازیگر در اوج بودید. فیلم های «سربازان جمعه» و «دوئل» از خاطره ها پاک نمی شوند. فکر می کنید چرا بعد از آن سال ها دیگر چنین تجربه هایی برای شما تکرار نشد؟
– اول از همه باید بگویم کمی بدشانسی آوردم. در فیلم هایی بازی کردم که چندان در اکران مورد توجه قرار نگرفت؛ فیلم هایی مثل «مرگ کسب و کار من است» یا «دو ساعت بعد، مهرآباد». روی هم رفته اما از کارم در سینما راضی هستم و حداقل خیالم راحت است که در سینما اشتباه نکردم.
*چه خبر از این روزهایتان؟ به کاری مشغول هستید؟
– برای یک فیلم سینمایی قراردادی بسته ام که نمی توانم در موردش صحبتی کنم؛ تنها اشاره می کنم که توسط یکی از کارگردانان خوب و قدیمی سینما کارگردانی می شود.فکر می کنم این پروژه تا 25 شهریور شروع شود.
*قبل از این هم برای پروژه های تلویزیونی بازی می کردید، آن هم سریال هایی با زمان های تولید طولانی و پروداکشن سنگین
پژمان بازغی: بله . مدتی گرفتار سریال های «دولت مخفی» و «گذر از رنج ها» بودم . اولی از سال 90 تا 93 طول کشید و دیگری نیز از 16 فروردین سال گذشته تا پایان آن به طور مداوم ادامه داشت. امیدوارم هر دوی این سریال ها پخش مناسبی داشته باشند تا همه زحماتی که بچه ها کشیدند پاسخ داده شود.
*درباره نقش خودتان در این پروژه ها صحبت نمی کنید؟
– «دولت مخفی» درباره یک جوان جنوبی است و کلیت موضوع سریال درباره جنگ و اسارت است . خیلی از قسمت ها در اردوگاه های عراق می گذرد. در «گذر از رنج ها» هم تاریخ را ورق زده ایم و یک دوره هفتاد ساله از دهه 20 تا دهه 90 ایران روایت می شود.
*برای پذیرش فیلمنامه هایی که به شما پیشنهاد می شود، معیار خاصی دارید؟
– اینکه تجربه جدیدی باشد و مشابه آن قبلا در کارنامه ام ثبت نشده باشد، برایم اهمیت زیادی دارد.متفاوت بودن نقش همیشه برای هر بازیگری چذاب است. بعد از آن متن فیلمنامه، کشش قصه و کارگردان اثر نیز موضوع مهمی است.
*چرا شما را در تئاتر نمی بینیم؟
– مقوله تئاتر کاملا متفاوت از سینماست.
*اما بسیاری از همکاران سینمایی شما به تئاتر قدم گذاشته اند.
– بله اما من این تجربه را نداشته ام و ترجیح می دهم نداشته باشم.
*چرا؟ دشواری های این هنر از سینما بیشتر است؟
پژمان بازغی:نه موضوع اصلا این نیست. هر حرفه ای سختی های خودش را دارد، اما تئاتر را در این شرایط خیلی دوست ندارم، البته تنها برای بازی کردن، وگرنه کار دوستانم را با اشتیاق تماشا می کنم. ترجیح می دهم کلیت این موضوع و عدم تمایل به بازیگری روی صحنه را زیاد باز نکنم تا سوء تفاهمی هم برای دوستانم که در این شاخه از بازیگری مشغول کار هستند، ایجاد نشود و خدای نکرده به کسی بر نخورد.
*قرار است همیشه یک بازیگر باقی بمانید یا اینکه ممکن است به عرصه دیگری مثل کارگردانی هم قدم بگذارید؟
پژمان بازغی: 5 سال قبل کارگردانی را با فیلم کوتاه تجربه کردم و فیلمم در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم شرکت کرد. هر بازیگری می تواند کارگردانی را هم تجربه کند، اما برای من الزامی در این زمینه وجود ندارد و اینطور نیست که بخواهم آن را به طور حرفه ای پی بگیرم. یک فیلم کوچک بود که مثل همه کارهای دیگرم برایش وقت و انرژی گذاشتم، اما فعلا قصد ندارم دوباره در همان سطح یا سطوح گسترده تر، ادامه اش بدهم.
*راستی شما فیلم «چهل سالگی» علیرضا رییسیان را دیده اید؟ الان که در این مرحله از زندگی قرار دارید، چه آرزویی هست که بخواهید عنوان کنید؟
پژمان بازغی:نه. متأسفانه ندیده ام. در پاسخ به بخش دوم سوال تان هم باید بگویم برای همه مردم جهان آرزوی صلح و دوستی دارم و دلم می خواهد آرامش در جای جای دنیا جریان داشته باشد.
*حرفی باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟
پژمان بازغی: ممنونم از اینکه به یادم بودید .
بانی فیلم