گل صحرا / مادرم نام یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت
گل صحرا / مادرم نام یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت
گل صحرا / مادرم نام یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت
مادرم نام یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت. واریس به معنی گل صحراست. گل صحرا در محیطهای بی آب و علف میروید، جایی که کمتر موجود زندهای میتواند در آن زنده بماند.” این جمله از متن در پشت کتاب، شاید کوتاه و مختصر معرفی کتاب واریس دیری مشهورترین مدل سیاهپوست باشد که داستان زندگیش را از روزهای آرزوی داشتن یک جفت کفش برای راه رفتن روی خارهای صحرا آغاز میکند و به امروز باورنکردنی میرساند. واریس در خانوادهای مسلمان و کوچنشین در سومالی بهدنیا میآید. تنها دلیل زادو ولد، داشتن نیروی کار برای جنگیدن با طبیعت بیابان است و مرگ کودکان مسئلهای طبیعی است. قوانین غیر انسانی کاملا پذیرفتنی و تنها عشقی که وجود دارد عشق به آب است. واریس از همان ابتدا مایه افتخار پدر است، زیباست و این زیبایی به معنای سرمایهی خانواده! واریس سیزده ساله باید در ازای پنج شتر با پیرمرد شصت ساله ازدواج کند؛ اما قهرمان کتاب از همان کودکی نترس و سرکش است، میداند زندگی معنای دیگری دارد اما نمیداند چه معنایی؟ پای پرهنه سر به بیابان میگذارد تا سرنوشتش را از سر بنویسد. واریس همچون یک جذامی برای نخستین بار به شهر وارد میشود؛ اما به سرعت خانواده مادری خود را مییابد و زندگی کوتاه با آنها آغاز رفتن واریس به لندن برای خدمتکاری در خانه شوهر خاله سفیر او است. رفتنی که بازگشتی ندارد! واریس پس از چهار سال تمیزکاری و پختوپز، زندگی مستقل خود را با کار در رستوران آغاز میکند؛ اما تلخی ورق میخورد و یک عکاس واریس را کشف میکند. واریس وارد دنیای حرفهای میشود؛ اما برای ماندن در لندن به ناچار تن به ازدواج صوری میدهد. سرانجام در سال 1995 واریس بیست و هشت ساله، همکاری در ساخت مستند زندگیش با نام یک کوچنشین در نیویورک را با بازگشت به سومالی و دیدار دوباره مادر معامله میکند. واریس دیری در صحنههایی از کتاب آنچه بر زنان سومالیایی میگذرد را بسیار دردآور و غیر قابل تصور مینویسد و اعتراف میکند که با گذشت زمان، باور تن دادن به آداب و رسومی که هر سال به مرگ تعداد زیادی از زنان و دختران ختم میشود، برای خود او نیز مشکل است. واریس دیری اکنون عضو صندوق جمعیت و سفیر مخصوص سازمان ملل است و اگرچه خود را یک ضد فرهنگ آفریقایی نمیداند؛ اما با قدرتی که زندگی واقعی در طبیعت محض صحرا به او داده با سنتهای کهن سومالیایی که رسوم زمان بربریت میداند، میجنگد. گل صحرا ارزش ادبی چندانی ندارد؛ اما از هرکجای کتاب که آن را باز کنید، داستان زندگی زنی که به چیزی فراتر از شانس مطلق در زندگی معتقد است و از همان کودکی لباس جنگ با آنچه نادرست میداند به تن کرده، شما را لااقل برای چند روز تحت تأثیر قرار میدهد
گل صحرا / مادرم نام یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت
نویسنده : ریحانه نعمتی