3 هفته دیگر تا کابینه جدید حسن روحانی
گفتگو با علی تاجرنیا نماینده سابق مجلس درباره کابینه جدید دولت
حسن روحانی سه هفته دیگر کابینه جدید خود را تشکیل میدهد؛ ازاینرو تنها سه هفته دیگر فرصت دارد به لیست مدنظر خود برای دولت جدید دست پیدا کند. بحث سهمخواهی برخی افراد و جریانهای سیاسی بر پیچیدگی موضوع افزوده است. سهمخواهی بسیار نادرست است؛ زیرا دولت شرکت سهامی نیست که هرکس بهدنبال سهم خود بوده و در کابینه حضور داشته باشد. آقای روحانی امروز امانتدار 24 میلیون رأی مردم است و البته رئیسجمهور همه ملت بهحساب میآید؛ بنابراین باید به همه مردم پاسخگو باشد و به منافع ملی بیندیشد. در این راستا «زندگی سالم» با علی تاجرنیا، نماینده سابق مجلس گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید:
****آقای روحانی میتواند با حامیان خود که طیف گستردهای از سیاسیون هستند به اجماع برسد تا هیئت دولتی درخور مطالبات مردم تشکیل دهد؟
بهنظر بنده آقای روحانی از سوی جبهه حامیان خود شانس بزرگی دارد؛ یعنی ایشان برخلاف رئیسجمهورهای گذشته کاملاً تحتفشار قرار دارد و با بحرانهای متعددی مواجه است؛ اما در جبهه حامیان و هواداران خود شانس بزرگ او این است که اولاً افکار عمومی جامعه، هواداران وی و احزاب حامی ایشان کاملاً شرایط آقای روحانی را درک میکنند و حمایت آنان از آقای روحانی حمایت سهمخواهانه نبود؛ به همین دلیل هم رئیسجمهور برای بستن لیست همکارانش در کابینه تحتفشار یا در تعارض با مجموعههایی قرار ندارد و این مسئله باعث میشود آقای روحانی با توجه به جمیع جهات بتواند به انتخاب اعضای کابینه اقدام کند؛ همچنین تفاوت این مجلس نسبت به مجالس گذشته این است که با رئیسجمهور همراهتر خواهند بود و از سوی دیگر دکتر روحانی تجربه یک دوره ریاستجمهوری هم اندوخته است. با توجه به این موارد فکر میکنم رئیسجمهور بتواند در یک فضای آرام تصمیم درستی اتخاذ کند.
****برخی اصولگراها درخواست میکنند رقبا باید در هیئت دولت به کار گرفته شوند. نظر شما در این راستا چیست؟
بههیچعنوان این مسئله مطرح نیست. در عرف سیاسی دنیا و کشور ما نیز همواره رئیس دولتها افرادی را به کار میگماردند که معتقد به اهداف و برنامههای آنان بودند و در آن راستا حرکت میکردند. در دوران آقای احمدینژاد شاهد بودیم که دایره و سطوح تغییرات دولت حتی کارمندان عالیرتبه مجموعهها را هم شامل میشد. این مسئله یک انتظار غیر عرفی است. اگر دوستان مخالف آقای روحانی معتقد هستند که باید در دولت سهمی داشته باشند و دولت را مانند یک شرکت سهامی به مجموعههای دیگر واگذار کرده و اصطلاحاً قدرت را در سیستم اجرایی تقسیم کنند، بهنظر بنده باید قائل به این باشند که سایر نهادهای حاکمیت هم از چنین بحثی برخوردار باشند. باید ترکیب نهادهای نظارتی، شورای عالی قضائی، فرماندهی نیروهای نظامی و بسیاری از نهادها و بنیادهای دیگری که معمولاً نقش مردم چندان بر آنان تأثیرگذار نیست هم متناسب با رأی و خواست مردم تغییر کند. اگر آنان معتقد به این موضوع هستند این مسئله درباره دولت هم صادق است؛ اما نه سابقه گذشته نشان میدهد و نه شرایطی که ما داشتهایم. متأسفانه میبینیم تمام نهادهای انتصابی بعد از رحلت امام(ره) کاملاً در دست جناح مخالف اصلاحات بود و هیچگاه اعتراضهای مختلف مردم برای تغییر آن نتیجهبخش نبود؛ حتی نهادهایی ازجمله ائمهجمعه و جماعت که علیالقاعده باید بهدوراز مسائل جناحی و سیاسی هم باشند درواقع تحتتأثیر این فضا بودند و هستند. بنده فکر میکنم این یک درخواست غیرعرفی و ناموجه است و با هیچکدام از استانداردهای تشکیل دولت در هیچ نقطه از جهان سازگار نیست.
*****این روزها بحث تغییر در کابینه موضوع داغ محافل سیاسی کشور است. بهنظر شما تغییر در دولت باید به چه نحوی باشد و در چه سطوحی صورت گیرد؟
آقای روحانی در سخنرانی خود به نکاتی اشاره کردند که اگر به همان موارد عمل شود رضایت مردم و حامیان ایشان جلب خواهد شد و آن این است: کسانی که در کابینه هستند معتقد و ملتزم به اندیشه و مشی آقای روحانی باشند؛ چون کسانی میتوانند اهداف دولت را پیاده کنند که معتقد به برنامههای دولت باشند و کسانی که چنین اعتقاداتی نداشته باشند بهطبع نمیتوانند برنامههای دولت را در حوزه اجرا پیاده کنند. بحث دیگر اینکه اعضای کابینه بههرحال نیروهای بانشاط و باانگیزه و به قول رئیسجمهور نیروهای پاشنه ورکشیده باشند؛ یعنی کسانی که تمام تلاش خود را برای موفقیت و سربلندی دولت بهکارمیگیرند. آدمهای بیانگیزه و افرادی که از معاونت و وزارت رئیسجمهور فقط عنوانی میطلبند و بیش از این حاضر به تلاش نیستند، به نظر من باید تغییر کنند. متأسفانه مشاهده شد وقتی این تغییر در سطح وزرا انجام نمیشود و بار دیگر از همان چهرههای قدیمی و سالخورده استفاده میشود به همان نسبت هم در معاونت وزارتخانهها و ادارات کل نیز همین روند دنبال میشود و ما شاهد سیکلی معیوب هستیم. بهنظر بنده در این دولت نیاز به تغییر بالای 50درصد وجود دارد. اگر آقای روحانی نگاهش این باشد که بخواهد یک مجموعه کارامد و بانشاط داشته باشد، این موضوع در سطوح مختلف صدق میکند. ما در بین فرمانداران که مقامات و نماینده عالی دولت در شهرستان هستند، میبینیم که بسیاری از آنان چندان اعتقادی به آقای روحانی و برنامههای دولت ندارند؛ لذا با این نگاه بنده معتقد هستم تغییرات در دولت روحانی باید به نسبت دولت اول بسیار گسترده باشد.
******نقش جوانان در مدیریت کشور مغفول مانده است. بهنظر شما چرا در میداندادن به جوانان تردید وجود دارد؟
متأسفانه واقعیتی که در کشورمان وجود دارد این است که دو بخش زنان و جوانان بهطورجدی دیده نشدهاند. زمانی که ظرفیت و پتانسیل آنان بهکار گرفته نشود قطعاً تجربه مدیریتی ندارند و بعد که نوبت به آنان میرسد همیشه بیتجربگیشان اهرمی برای عدم انتخاب مجدد میشود و این سیکل معیوب در چهاردهه انقلاب طی شده است. میبینیم کسی که در 25سالگی در دوره اول مجلس نماینده بوده است بعد از گذشت 40 سال هنوز در سن 65سالگی بازهم در همان جایگاه یا در پست وزارت دولت قراردارد. به نظر بنده دانش و اطلاعات جوانان ما بسیار بیشتر از دانش جوانان 40 سال پیش است؛ بنابراین وقتی به آنان اعتماد کنیم، نتایج خوبی هم بهدست میآوریم. بهطبع این کار در این دوره نیز میتواند انجام شود. بنده باید به این نکته اشارهکنم که نسل اول انقلاب بهدلیل یکسری دلبستگیهایی که دارد و تصور میکند نگرانیاش برای حفظ آرمانها و ارزشهای انقلابی و نظام جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از جوانان امروز است بهنوعی حاضر به دستکشیدن از آن مسئولیتها نیست و نمیخواهد آن را واگذار کند؛ البته این بهمعنای آن نیست که درواقع دولت بخواهد از نیروهای کمتجربه استفاده کند یا دست به یک تحول و تغییر نسلی برای مدیران بزند. اکنون باید گامبهگام این جوانان در کنار مدیران باتجربه قرار بگیرند تا انتقال تجربیات انجام و از آنان مدیران جدی ساخته شود؛ اما روند این مسئله بسیار کند است و باید تلاش کنیم به این موضوع شدت ببخشیم.
*****اصلاحطلبان به این مسئله اهمیتی ندادند و به آن ورود پیدا نکردند؟
این مسئله تنها مربوط به اصلاحطلبان نمیشود. متأسفانه نگرانیهایی درباره استفاده از نیروهای جوانان وجود داشته و دارد. بههرحال در دوران آقای احمدینژاد استفاده نابهجایی از نیروهای جوان بیدانش و بیتجربه در سطوح عالی صورت گرفت و همین امر هم تا حدودی به بیاعتمادی به جوانان ضربه زد؛ لذا معتقد هستم با این مسئله باید جدا از بحث سیاسی برخورد کرد. متأسفانه در این بخش تمامی جناحهای سیاسی کشور مشکل دارند و تا بحث مدیران میشود آنان سراغ چهرههای تکراری میروند.
****بزرگترین آفت برای دولت آینده و بهطورکلی جریان اعتدال، چه در سطح ملی و چه در سطح محلی چیست؟
بزرگترین آفت دولت ناکارامدی است. بههرحال افراد مختلفی در بین مردم و آحاد جامعه به موفقیت دولت دلبستهاند و منتظر هستند که شهد شیرین انتخابشان را که در شرایط دشواری هم بهدست آمد با پیشرفت اقتصادی و بهبود معیشت خود بچشند. این موضوع تنها در قالب کارامدکردن دولت در عرصههای مختلف بهوجود میآید؛ البته مجموعه دولت و پیشرفتها در حوزههای مختلف یک کار یکپارچه است. نمیشود شما در کشور توسعه اقتصادی ایجاد کنید؛ اما توسعه سیاسی نداشته باشید. نمیشود با جهان تعامل نکنید؛ اما انتظار جذب سرمایهگذاری خارجی داشته باشید. این موارد بهنظر من به همدیگر مرتبط و پیوسته است. دولت اگر میخواهد برای دورهای روند درستی را بنیان گذارد باید در این دوره عمده توجه خود را به کارامدی معطوف کند و حتی معتقدم شخص رئیسجمهور و مجموعه دولت باید از برخی جدالهای لفظی بیحاصل هم اجتناب کند تا به نتایج خوبی برسد و مردم امیدوار شوند افرادی را که انتخاب کردهاند واقعاً میتوانند به اهداف، برنامه و رفاه آنان کمک کنند.
*****اشخاص و جریانهایی که قراردادهایی مانند توتال را بهبهانه تولید و اشتغال ملی زیرسوال میبرند تنها به مصالح و منافع ملی میاندیشند؟
قدرت اقتصادی کشورها از مؤلفههای مختلفی پیروی میکند که بخش مهم آن تعامل با کشورهای مختلف است. امروز امکان ندارد در اقتصاد درها را به روی کشورهای دیگر ببندیم و بخواهیم درون خودمان توسعه پیدا کنیم؛ البته طبیعی است تمامی کشورها سعی میکنند به مسئله اشتغال ملی و شهروندان خود توجه کنند؛ اما نباید این موضوع با سرمایهگذاریهایی که میتواند موجب رشد و توسعه شود، منافاتی داشته باشد. این تیپ قراردادها در کشور ما که بهشدت بهدلیل سیاستهای غلط اقتصادی در دورههای گذشته با مشکل مواجه شد، امروز جزو نیازهای ضروری ما محسوب میشود. سرمایهگذاری خارجی در کشور ما و حضور شرکتهای معتبر بهنظر بنده برای اقتصاد ایران همانند نان شب، واجب است؛ اما این بهمعنای خودباختگی و رهاکردن اعتقادات ملی نیست. متأسفانه کسانی که بیشتر این شعارها را مطرح میکنند در گذشته ثابت کردند نوع مواجهه آنان با کشورهای غربی و شرکتهای خارجی از منظر خودباختگی بوده است. دولت آقای روحانی با برجام نشان داد که میتواند با کشورهای صاحب قدرت یکتنه مذاکره و از منافع کشور دفاع کند؛ بنابراین این تیپ قراردادها نهتنها بهنفع کشور است بلکه برای امروز ایران هم لازم و ضروری است؛ اما کسانی که مخالفت میکنند اگر روزی دولت آقای احمدینژاد موفق شده بود یک هواپیما خریداری کند آن را بهعنوان یک پیروزی بزرگ در بوق و کرنا میکردند و همین افرادی که اکنون با این نوع پیشرفتها در دولت مخالفت میکنند آنها را بهعنوان موفقیت ارزیابی میکردند. متأسفانه میبینیم در جناح مخالف دولت رفتار جناحی و ترجیح منافع گروهی آنقدر گسترش پیدا کرد که در مخالفت با دولت حاضر هستند منفعت ملی را بهراحتی زیرسوال ببرند و این بدترین رویکردی است که درواقع یک جناح سیاسی میتواند برای خود اتخاذ کند. تصور میکنم اینها کاملاً رفتارهای جناحی است و بههیچعنوان نگاه ملی پشت سر این نوع نقدها نیست.
نویسنده : لیلا کاظمی