آقایان، اصول همسرداری را یاد بگیرید!
چگونه شوهر خوبی شویم ؟ اصول همسرداری برای آقایان | هیچکس نمیتواند ادعا کند که بهترین شوهر دنیاست، ابدا اینطور نیست. اما حتما خیلی از آقایان تلاش میکنند همیشه همسری بهتر و بهتر باشند. هرگز فراموش نکنید که رابطهی زناشویی چیزی است که نیاز به رشد و تغییر دارد و باید روی آن کار کنید.
در این مطلب از زندگی سالم، میخواهیم اصول همسرداری و مهمترین چیزی را که در مورد «یک شوهر خوب شدن» لازم است برایتان بگوییم. شاید خیلی از این نکات را خودتان هم تجربه کرده باشید.
نقشی که همیشه در حال تغییر است
اگر میخواهید یک شوهر خوب بشوید، اولین اصل همسرداری که باید بدانید این است که همه چیز تغییر میکند. همسرتان تغییر میکند، شما تغییر میکنید، شرایط زندگیتان تغییر میکند. و از آنجایی که این تغییرات بدون اخطار روی میدهند، شما به عنوان یک انسان و یک همسر باید مدام در حال تغییر و تحول باشید. اگر نمیتوانید آن کسی که هستید (یا آنچه که فکر میکنید هستید) را تغییر دهید، پس در رابطهتان به مشکل برخواهید خورد.
منظور این نیست که یک شوهر خوب باید در برابر تمام خواستههای زنش تسلیم شود، ابدا! در حقیقت، اگر این کار را بکنید از علاقهی همسرتان به شما کم خواهد شد. یک زن خوب همیشه دوست دارد شما با خودتان روراست باشید و کاری را انجام دهید که شادتان میکند. اما از شما انتظار دارد وقتی نیاز به تغییر وجود دارد، تغییر کنید و البته حق هم دارد!
چگونه شوهر خوبی شویم ؟ اصول همسرداری برای آقایان
دلیل اینکه در این مطلب، به جای «همسر خوبی باشیم» از «همسر خوبی بشویم» استفاده شده این است که همسر بودن نقش و جایگاهی است که مدام در حال تغییر است؛ این کار هرگز تمامی ندارد. شوهر خوب همیشه میداند که باید برای رابطهشان و برای خودش کاری بکند. لطفا این توصیه را جدی بگیرید.
حالا چند نکته را با شما در میان میگذاریم که روی رابطهتان تأثیر مثبت خواهد گذاشت. متاسفانه خیلیها در زندگی الگوی چندان مناسبی از یک همسر خوب بودن ندارند.
1. با تمام وجود به حرفهای همسرتان گوش دهید، نه اینکه فقط شنونده باشید
یکی از بهترین اصول همسرداری که باید همیشه مدنظر داشته باشید این است که یک مرد باید با توجه کامل به حرفهای همسرش گوش دهد. وقتی همسرتان مجبور میشود به شما بگوید کاری باید انجام دهید، یعنی متوجه اشارههایی که چند بار به شما کرده، نشدهاید. اگر میخواهید یک شوهر خوب بشوید باید یاد بگیرید که این اشارهها چه هستند.
یک مثال ساده؛ شستن ظرفهاست. فرض کنید خانمی عادت دارد هر شب برای همسر و فرزندانش شام درست کند و هر شب هم پدر خانواده «فراموش میکند» که در شستن ظرفها به همسرش کمک کند.
همسرش هرگز از او کمک نمیخواهد چون میداند که پدر خسته از سر کار برگشته است، اما قدردانیاش از زحمات همسرش را با درست کردن یک شام خوشمزه ابراز میکند. بعد از شام همیشه مادر خانه دلخور و اخموست. در موارد بسیار نادری که مرد در شستن ظرفها کمک میکند، زن، یک زن متفاوت میشود؛ شاد و آرام و خوشرفتار.
همسر خوب بودن یعنی اینکه خوب به حرفهای همسرتان گوش دهید و متوجه سیگنالهای بیصدایش بشوید. هر زنی خاص است و به شیوههای خاص خودش هم ارتباط برقرار میکند و این وظیفهی شماست که مانند بهترین دوستش، این شیوهها و علائم را تشخیص دهید.
همچنین بخوانید : 7 راه حلی که میتواند یک رابطه را نجات دهد
2. راههای ارتباطی خوب ایجاد کنید
شاید بعد از خواندن اولین نکته با خود گفتهاید: «چرا همسرم نمیتواند خودش بگوید که چه میخواهد؟» بسیار خب، اگر شما زمان زیادی را صرف گفتگو با همسرتان کرده و ارتباطی ایجاد کردهاید که او میتواند بدون اینکه احساس کنید دارد غُر میزند، به راحتی از شما بخواهد کاری را انجام دهید، این بسیار عالی است، منتظر باشید تا خودش به شما بگوید.
اما بیشتر اوقات همسرتان خواهد گفت که نباید «مجبور» شود از شما چیزی را مستقیما بخواهد، شما خودتان باید انجامش دهید. و اینجاست که ارتباط معنی پیدا میکند.
یک شوهر خوب شدن یعنی خلق الگوهای ارتباطی بسیار خوب. گاهی این کار، سخت میشود. گاهی در میانهی خشم و عصبانیت شما نمیخواهید هیچ ارتباطی برقرار کنید. اما یک شوهر خوب سعی میکند این ارتباط را ایجاد کند. یک شوهر خوب، جستجو میکند تا بفهمد چرا به این نقطه از عصبانیت رسیده است و سپس یک راه حل پیدا میکند. اجازه دهید باز هم برایتان مثالی بزنم.
فرض کنید یک روز عصر بعد از پایان کار با دوستانتان به رستوران میروید. همسرتان در خانه مشغول درست کردن شام است و بسیار عالی خواهد شد اگر شما حدود ساعت هفت و نیم در خانه باشید تا با هم شام بخورید. اما این اتفاق نمیافتد و شما تا دیروقت بیرون میمانید.
وقتی به خانه برمیگردید تعجب میکنید که چرا او دلخور و بدعنق است و از او میپرسید: «چی شده؟» یا «خسته و بیحوصله هستی؟» این گونه سؤالها فقط شرایط را بدتر میکند. در نهایت هم شما بیخیال میشوید، سرش داد میکشید و به رختخواب میروید. هیچ چیزی حل نشده است!
یک راه بهتر این است که از مغزتان استفاده کنید و ببینید مشکل همسرتان چیست. آیا هر وقت که با دوستانتان بیرون میروید این اتفاق میافتد؟ بسیار خب، پس چیزهایی فهمیدهاید. باید سر یک فرصت مناسب بنشینید و از او بپرسید آیا از اینکه برای شام دیر آمده بودید ناراحت و دلخور است.
اگر جوابش مثبت بود، از او عذرخواهی کنید و بعد قول دهید این بار اگر خواستید جایی بروید حتما از قبل به او اطلاع خواهید داد. همچنین با مهربانی و ملایمت به او بگویید خیلی خوب است که در مورد احساساتش راحتتر با شما صحبت کند چون شما هرگز از روی عمد، قصد رنجاندنش را ندارید.
خلق الگوهای ارتباطی درست و برقرار کردن ارتباط، ازدواجتان را نجات خواهد داد. خلاق باشید. نگویید: «چی شده خانوم» و انتظار داشته باشید او به شما توضیح دهد و بعد هم شما بیتفاوت باشید! مسئولیتپذیر باشید و یک راه حل پیدا کنید. در مثال بالا اگر مرد این کار را میکرد، حتما رابطهشان بسیار متفاوتتر میبود و احترام بیشتری برای زن قائل میشد.
چگونه شوهر خوبی شویم ؟ اصول همسرداری برای آقایان
3. فردیتتان را از دست ندهید
این موضوع چیزی نیست که پدر و مادرتان به شما یاد بدهند اما آنقدر مهم است که باید اینجا در موردش حرف بزنیم. فردیت خود را از دست ندهید و تبدیل به زوجی نشوید که در هم ادغام میشوند. ازدواج، آمیخته شدن دو نفر نیست؛ بلکه همراهی دو نفر است. اگر حس فردیتتان را از دست بدهید، یک چیز خاص و منحصربهفرد را از دست دادهاید.
خیلی وقتها زوجهایی را میبینیم که بعد از ازدواج، سرگرمیها، خاطرات و علاقهمندیهای خودشان را رها کردهاند چون تماما در طرف مقابلشان ذوب شدهاند.
در عرض چند ماه یا چند سال، این رابطه به انتها خواهد رسید یا دچار آشوب و ناآرامی خواهد شد زیرا از همدیگر خسته و دلزده شدهاند. آنها فردیتشان را از دست دادهاند.
در آیین بودا نقل قولی است که میگوید: «اگر شما زمان زیادی را با کسی سپری کنید، فقط ایرادهای او را خواهید دید. حتی اگر با خود بودا هم باشید، چیزی در او پیدا خواهید کرد که آن را دوست ندارید.» وقتی در یک رابطهی زناشویی، فردیت خود را رها کرده و جوری زندگی میکنید که انگار یک نفر هستید، این اتفاق در رابطهتان روی میدهد. یادتان میآید؟
وقتی برای اولین بار همدیگر را ملاقات کرده بودید، مشغولیتهای دیگری داشتید: مطالعه، ورزش، موسیقی، شعر و شاعری، دوستان و رفقا، … و تقریبا همین چیزها بود که شما را جذب یکدیگر کرد. پس چرا ترکشان کردید؟
گاهی حفظ تفریحات و سرگرمیهای گذشته کار سختی است چون کار و مشغلهی بسیار زیادی دارید و به سختی میتوانید همدیگر را ببینید اما باید سعیتان را بکنید. شما باید تلاش هماهنگ داشته باشید تا هر هفته، زمانی را جدا از هم بگذرانید و برای خودتان کاری بکنید. اگر چنین شیوهای در پیش بگیرید، بسیار شادتر خواهید بود.
همچنین بخوانید : چگونه کارهای خانه را به راحتی با همسرجان تقسیم کنیم ؟
4. هرگز با همسرتان برخورد فیزیکی نکنید، ناسزا نگویید و سرش فریاد نکشید
برای بعضی از افراد، این نکتهای بدیهی است اما ظاهرا بعضیها این نکته را فراموش کردهاند. برخورد فیزیکی، فحش دادن و یا فریاد زدن هرگز درست نیست. اگر به جایی رسیدید که دیدید فریاد زدن، تنها جواب است پس بدانید جایی در این مسیر دچار اشتباه شدهاید و لازم است به عقب برگردید و اصلاحش کنید.
گاهی وقتها شاید با دوستانتان در مورد همسرانتان گفتگو کنید. حتما همیشه یکی هست که موضوع جنگ و مرافعه با همسر را پیش بکشد و در این مورد حرف بزند که: گاهی واقعا لازم است بر سر ِ همسرتان داد بکشید تا قدرتتان را اعلام کنید. شاید واکنش درونیتان به این عقیده این است: «نه، تو نباید این کارو بکنی».
او، همسر توست، شریک زندگیات، بهترین دوستت و معشوقهات. کتک زدن، فحش دادن و فریاد زدن، انواعی از فرومایگی و تنزل هستند و مناسب این شخص نیستند.
خطاب به همهی مردهایی که فکر میکنند فریاد زدن و نعره کشیدن، لازم است باید بگوییم قابل درک است که شما از کجا و چه شرایطی به اینجا رسیدهاید و وضعیت فعلیتان چیست، بیشتر آقایان در چنین شرایطی بودهاند. اما یک نظر کارشناسانه هست که میگوید: «معیار تشخیص یک مرد این است که چقدر سریع عصبانی میشود.»
وقتی بر سر همسرتان داد و فریاد میزنید، قدرتتان را نشان نمیدهید، بلکه فقط به او نشان میدهید که ارادهی ضعیفی دارید و صبر و تحملتان بسیار کم است.
مردی که همسرتان واقعا به او احترام میگذارد مردی است که بتواند بدون متوسل شدن به زورگویی و گردن کلفتی، از عقیدهاش دفاع کند. مرد واقعی کسی است که بتواند در دعواها، اختلافنظرها و عشق و عاشقی، خونسردیاش را حفظ کند. لطفا در این مورد خوب فکر کنید.
5. دوستش داشته باشید، اما نه فقط در حد حرف
یک موضوع اصلی در این مطلب این است که شما باید شوهری فراتر از کلمات باشید. کلمات اگر پشتوانهی معنایی و عملی نداشته باشند، پوچ هستند. عشق هم همینطور است. شما میتوانید هزار بار در روز به همسرتان بگویید که دوستش دارید و عاشقش هستید اما اگر از او رو برگردانید و او را نادیده بگیرید، آن هزار بار کاملا بیارزش است.
یک شوهر خوب، راههای تازه برای عشق ورزیدن به همسرش پیدا میکند، به حرفهایش گوش میدهد، در مورد روزی که پشت سر گذاشته با او حرف میزند، برای کارهایی که در خانه و زندگی انجام میدهد ارزش قائل است و همیشه به دنبال این است که همسرش، این قدردانی و تحسین را واقعا احساس کند.
به او بگویید چقدر رفتارهایش را میپسندید و به عنوان یک زن چقدر تحسینش میکنید. اما رفتارتان باید پشتوانهی کلامتان باشد؛ به کلماتتان معنا بدهید. اگر بتوانید راهی برای ارتباط دادن کلمات با رفتارتان پیدا کنید که نشان بدهد جدی و روراست هستید، او برای همیشه عاشقتان خواهد ماند.
نتیجه
شوهر خوب شدن و رعایت اصول همسرداری، چیزی است که مدام در حال تغییر و تکامل است. شما نمیتوانید فقط بنشینید، کاری نکنید و امید داشته باشید و آرزو کنید که همه چیز خوب و دلچسب پیش برود. تلاشتان را بکنید تا فراتر از کلمات دوستش داشته باشید، ذوق و ابتکار داشته باشید و الگوهای ارتباطی شفافی خلق کنید و هرگز با همسرتان برخورد فیزیکی نداشته باشید، هرگز!