13 مورد از مهمترین دلایل شکست استارتاپها
شکست بخش جدایی ناپذیر و دردناک اکوسیستم استارتاپی است. هیچکس شکست را دوست ندارد و برای موفقیت و پیشرفت نقشه میکشد نه برای شکست. در ادامه مقاله به مهمترین دلایل شکست استارتاپها پرداخته میشود تا به این سرنوشت دچار نشوید.
سریعتر پیش بروید و زودتر با شکست مواجه شوید. این دو مؤلفه مانند طلسمی جدانشدنی هستند که در دفتر هر استارتاپی دیده میشود و نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا نیز به همین منوال است.
شکست یک امر طبیعی
در دنیای استارتاپ ها، هر شکستی به منزله یک فرصت یادگیری در نظر گرفته میشود و در بهترین حالت ممکن است حتی جزو افتخارات بنیانگذار نیز محسوب شود. در این حالت شکست به یک امر طبیعی تبدیل شده است.
اما با تمامی جنبههای خوب و مثبتی که در شکست مطرح میشود، واقعیت این است که شکست خوردن همواره حس بدی دارد. هیچکس برای شکست برنامهریزی نمیکند اما با اینحال اکثر استارتاپها با شکست مواجه میشوند.
بر طبق بررسی Statistic Brain در ایالات متحده بر روی کسب و کارهای استارتاپی (در اینجا به طور کلی منظور شرکتهای جدید التأسیس است)، تقریبا تمام شرکتهای جدید یک دور شکست میخورند! 50% آنها پس از 5 سال و 70% آنها پس از 10 سال. دادههای این بررسی نشان میدهند که در ایالات متحده 46% از شرکتها به دلیل “بیکفایتی” شکست خوردهاند.
این دسته، دلایل بسیاری از جمله “قیمت گذاری احساسی”، “نداشتن تجربه در ضبط و ربط صحیح امور” و یا حتی “عدم پرداخت مالیات” را شامل میشود. دلیل شکست 30% دیگر، “تجربه نامتعادل و یا عدم تجربهی مدیریتی” است و 11% آخر نیز به دلیل “نداشتن تجربه مرتبط با کالا و یا خدمات” شکست خوردهاند.
درست است که نرخ شکست شرکتهای تازه تاسیس به طور کلی بالاست، اما در استارتاپ ها احتمال شکسن بطور اجتنابناپذیری بالاتر است. درصد معمول شکست در تمام استارتاپها 90% ذکر شده است اما مطالعه انجام شده توسط “شیخارقوش” مدرس ارشد دانشگاه هاروارد نشان داده است که این درصد مقداری پایینتر و در حدود 75% است، و شاید بتوان درصد واقعی را بین این دو عدد در نظر گرفت.
مهمترین دلایل شکست استارتاپها
با تمام این تفاسیر، رقم نهایی بسیار بالاست. اما چرا اینطور است؟
چرا استارتاپها شکست میخورند؟
همه، داستانهایی در مورد شکست استارتاپها شنیدهایم اما ما در این مقاله نگاهی به یک مطالعه واقعی در این زمینه میپردازیم. درCB Insights ، تعداد 101 استارتاپ مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شد تا بتوان معمولترین علل شکست آنها را مشخص کند. در این مطالعه به کارها و نکاتی پرداخته شده است که بنیانگذاران این استارتاپها از ابتدا تا مرحله قبل از شکست انجام دادهاند.
با توجه به یافتههای این مطالعه، 13 عامل از دلایل اصلی شکست استارتاپ ها هستند و در کنار آن نیز داستانهایی از استارتاپهای مختلف آمده تا شاید بتواند به دیگر بنیانگذاران در مسیر کسب موفقیت در کسب و کار خود کمک کند. هر کدام از این 13 دلیل با یک درصد مشخص شدهاند که نشاندهندهی میزان تاثیر هر کدام از آنها در شکست یک استارتاپ است.
1- در نظر نگرفتن بازار (42%)
عمدهترین دلیل عدم موفقیت استارتاپها ساختن محصول یا ارائه خدمتی است که بازار فعلی ابداً به آن نیازی ندارد. تناسب محصول و بازار موضوع بسیار ضروریای است. فرض کنید که استارتاپی، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا بازار هدف از قبل راه حلی برای مشکل خود در نظر گرفته است، و اینکه آیا دیگران با تولید سایر محصولات با چنین مشکلی مواجه نخواهند شد، آیا در حال حاضر محصولات بهتری در بازار موجود است یا نه و آیا بازار فعلی در هیچ کجای دنیا آمادگی چنین محصولی را دارد یا نه، برای رفع یک مشکل یا نیاز اقدام به تولید کند. محصول تولید شده است، اما نه بازاری برای عرضه هست و نه نیازی که بتواند بر طرف کند، سرانجام آن جز شکست چه چیزی میتواند باشد؟
2- اتمام بودجه (29%)
و اما عامل بزرگ بعدی؛ قبل از اینکه بتوانید به هدف برسید، پولتان تمام میشود! حتی شرکتهای خوش شانسی که با تامین بودجه مناسب کارشان را شروع میکنند، ممکن است در میانهی راه با کمبود بودجه مواجه شوند و شاید کار به جایی برسد که نتوانند حتی هزینه اجاره فضای کارشان را برای ماه آینده پرداخت کنند.
3- نداشتن تیم مناسب (23%)
اعتقادی کلیشهای در دنیای استارتاپی وجود دارد که میگوید: استارتاپ مانند بچه است و شریک کاریتان همسر شماست! همچون بسیاری از کلیشههای دیگر، نکات حقیقی زیادی در آن نهفته است. تیم شما میتواند باعث موفقیت یا شکست استارتاپتان شود، همانطور که 23% از استارتاپ های شکست خورده کاملا به این حقیقت واقفند.
4- رقابت بالا (19%)
فرقی نمیکند یکی از بزرگترین شرکتهای رقیب شما را ببلعد و یا شرکتهای کوچکتر با ضربات کوچک و به مرور زمان شما را نابود کنند، بهرحال رقابت بالا در بازار کار دلیل شکست 19% از استارتاپها است (و مهم نیست چه کسی در این رقابت پیروز میشود، چون در کل این رقابت طاقت فرساست).
5- قیمتگذاری/ هزینهها (18%)
بهترین راه برای درک نحوهی قیمتگذاری یک محصول این است که قیمتی روی آن بگذارید و ببینید چه اتفاقی میافتد. یا تعداد زیادی پیشنهاد برای افزایش دادن قیمت محصول دریافت میکنید یا هیچ کس محصول را نمیخرد و باید قیمت را پایین بیاورید. آیا میتوانید تمام هزینههای شرکت را برآورد و تامین کنید در حالی که به طور همزمان باید حواستان به این باشد که محصولی نه چندان گران و نه خیلی ارزان به بازار عرضه کنید؟
متاسفانه یکی از دلایل شکست استارتاپها این است که از عهده قیمتگذاری محصول برنمیآیند. این اقدام برای ایجاد تعادل بین درآمد و مخارج لازم است، چرا که سنگینتر شدن هر طرف ترازو به معنای شکست شرکت خواهد بود
6- محصول ضعیف (17%)
بعضی از بنیانگذاران استارتاپها؛ وقتی بحث محصول پیش میآید کم میآورند و دلیلش آن است که در واقع اصلاً نمیدانند چه میکنند همچنین میتواند به این دلیل باشد که قبل از وارد شدن به یک زمینه کاری سعی نکردند آن را به خوبی بشناسند.
مهمترین دلایل شکست استارتاپها
7- نیاز/ کمبود مدل کسب و کار (17%)
مدلهای کسب و کار هدفشان ایجاد جذابیت بیشتر نیست، و قرار هم نیست که سرگرم کننده باشند اما عاملی بسیار ضروری در موفقیت استارتاپها هستند. متأسفانه 17% از استارتاپها چون به موقع این درس را یاد نمیگیرند شکست میخورند.
8- بازاریابی ضعیف (14%)
مهم نیست محصولتان چه قدر عالی و با کیفیت است، اگر هیچ کس از وجود آن اطلاعی نداشته باشد فروش آن با شکست مواجه خواهد شد. بازاریابی ضعیف از علل عمده شکست بسیاری از استارتاپهاست و سوالات بسیاری در مورد آن مطرح میشود. ممکن است در ابتدای کار به یک تیم روابط عمومی حرفهای نیاز نداشته باشید، اما از شکست استارتاپهای دیگر در این زمینه درس بگیرید و بازاریابی را نادیده نگیرید.
9- نادیده گرفتن مشتری (14%)
هرچقدر بر اهمیت بازخورد مشتریان تأکید کنیم باز هم کم است. از همان ابتدای شکل گیری ایده تا توسعه و آزمایش محصول باید این نکته را در نظر بگیرید. بهتر است در ابتدا با کیفیت محصول درحد معقول آغاز کنید اما بعد آزمایش، آزمایش و آزمایش کنید. وقتی صحبت از دلایل شکست استارتاپ ها به میان میآید، واقعا عجیب است که این دلیل بالاتر از 14% نیست.
10- محصولات از مد افتاده (13%)
برخی از استارتاپها قبل از اینکه بازار یا تکنولوژی لازم وجود داشته باشد کارشان را آغاز میکنند. برخی دیگر خیلی دیر شروع میکنند، البته شاید خودشان نمیدانند که خیلی دیر دست به کار شدهاند.
11- از دست دادن تمرکز (13%)
راهاندازی یک شرکت زمان، تلاش، پول و تمرکز زیادی نیاز دارد. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به راحتی تمرکزتان را از دست میدهید و یا عادت به تمام کردن کاری که شروع کردهاید ندارید، ممکن است عاقبت استارتاپ شما هم شبیه به 13% شکست خوردهی این دسته شود.
12- عدم هماهنگی تیم و سرمایه گذاران (13%)
آیا میدانید گاهی اوقات ایدهی هم خانه شدن با بهترین دوستتان میتواند چقدر وحشتناک باشد؟ در نگاه اول ایدهی جالبی به نظر میرسد چون بعنوان دو دوست عاشق یکدیگرید و از اینکه زمانتان را باهم بگذرانید لذت میبرید، هر دو به بهداشت اهمیت میدهید اما وقتی که تصمیم میگیرید در کنار هم زندگی کنید، نتیجه آن میشود که هم بهترین دوستتان را از دست میدهید و هم به یک مکان جدید برای زندگی نیاز پیدا خواهید کرد! چنین کشمکشی ممکن است در یک تیم تازه تأسیس استارتاپی یا بین بنیانگذاران و سرمایهگذاران هم رخ دهد. در هر صورت، عدم هماهنگی راهی سریع برای شکست استارتاپهاست.
13- تغییر مسیر (10%)
تغییر مسیر یکی دیگر از بخشهای طبیعی کار یک استارتاپ است. شما یک محصول را تولید میکنید، مطالبات کاربر را تست میکنید، متوجه میشوید تناسب محصول-بازار وجود ندارد و به سمت محصولات دیگری تغییر مسیر میدهید. در برخی موارد همین تغییر مسیر، شرکت را از سقوط نجات میدهد اما در دیگر موارد، این تغییر مسیر شرکت را به سمت یکی از دلایل بالا هدایت کرده و باعث شکست استارتاپ خواهد شد.
دیگر دلایل شکست استارتاپها
گزارشهای CB Insights در واقع 20 دلیل برای شکست استارتاپ ها معرفی کرده، در این مقاله تصمیم گرفتیم تنها به موارد بالای 10% بپردازیم. اگر علاقمند به دانستن هفت دلیل دیگر هستید آنها عبارتند از:
فقدان تعصب کاری (9%)
موقعیت مکانی بد (9%)
نداشتن سرمایه گذار (8%)
چالشهای قانونی (8%)
عدم استفاده از شبکه/ مشاوران (8%)
فرسودگی شغلی (8%)
تغییر مسیر ناموفق (7%)
دسترسی به منبع : Some Reasons Why Startups Fail