تعادل کار و زندگی با مدل رنگین کمان
همانطور که با گذشت زمان، مراحل مختلفی از زندگی را پشت سر میگذاریم، در زندگی کاریمان هم مراحل مختلفی را تجربه میکنیم. همانطور که در زندگی شخصیمان نیازمان به زمان تغییر میکنند، در زندگی کاری هم این نیاز متغیر است. وقتی بالاترین تقاضا در یک حیطه با پایینترین تقاضا در حیطهای دیگر به لحاظ مقدار منطبق باشند، تعادل برقرار میشود. اما وقتی تقاضا در هر دو حیطه با هم بالا یا با هم پایین باشند، تعادل از میان رفته و ما در هر دو حیطه نارضایتی، استرس، اضطراب، افسردگی و مشکلات زیاد دیگری را تجربه میکنیم. این موضوع حاکی از اهمیتِ برقراری تعادل کار و زندگی است.
در سال ۱۹۸۰، دونالد سوپر (Donald Super) نظریهای معرفی کرد که طبق آن، پیشرفت شغلی بر حسبِ مراحل و نقشهای زندگی توصیف میشود. اثر اصلی سوپر دربارهی تکامل شغلی از دههی ۱۹۳۰ آغاز شد و او کتاب خود با نام «The Psychology of Careers» را در سال ۱۹۵۷ تألیف کرد. او نظریههای سال ۱۹۸۰ را به واسطهی این حقیقت اصلاح کرد که مردم دیگر برای تکامل شغلی، مسیر مستقیمی طی نمیکنند.
دونالد سوپر این نظریه را «رنگینکمان کار و زندگی» نامید. نظریهی ارائهشده در این مقاله از اثر خود دونالد سوپر اقتباس شده تا به الگوهای مدرن زندگی و کار بیشتر پرداخته شود.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به چگونگی استفاده از مدل رنگینکمان و یافتن تعادل کار و زندگی بهگونهای که مناسب شرایط خودمان است.
درک مدل
رنگینکمان کار و زندگی (شکل ۱ را در پایین نگاه کنید) راهی است برای اندیشیدن به نقشهای مختلفی که در دورانهای مختلف از زندگی بازی میکنیم.
هر یک از «نقشهای زندگی» در نمودار با باریکههای رنگی رنگینکمان نشان داده شدهاند. سِن نیز به صورت اعدادی در پیرامون رنگینکمان نشان داده شده است. زمانی را هم که ما معمولا صرف هر یک از نقشهای زندگی میکنیم، به وسیلهی نقطههایی با اندازههای مختلف روی باریکههای رنگی رنگینکمان، مشخص شدهاند.
شکل ۱: رنگینکمان زندگی و کار
توجه داشته باشید که الگوی بالا «معمولا» با شیوهی دلخواه زندگی اغلب مردم، منطبق است و ممکن است برای شما و شرایطی که در آن هستید، مناسب نباشد.
بگذارید پیش از پرداختن به نحوهی ساختن رنگینکمان کار و زندگی خودتان، نقشهای زندگی را از دیدگاه دونالد سوپر تعریف کنیم:
هشت نقش زندگی
۱. فرزند
این نقش، زمان و انرژی صرفشدهی شما با والدینتان است. این نقش با تولدتان آغاز میشود و تا زمان درگذشت والدین ادامه مییابد؛ یعنی زمانی که شما به طور حدودی در دههی ۵۰ یا ۶۰ سالگی خود قرار دارید. شما در اوایل زندگیتان، زمان زیادی را صرف این نقش میکنید، اما با گذشت زمان این نقش کمرنگ میشود تا اینکه والدین شما سالخورده میشوند. در این برهه، زمان و توجه بیشتری را صرف مراقبت از والدین سالخوردهی خود میکنید.
۲. دانشآموز
آغاز سن دانشآموزی میتواند از سه یا چهار سالگی باشد که البته بسته به فرهنگهای مختلف، ممکن است این عدد تغییر کند. معمولا نقش دانشآموزی حداقل تا ۱۶ سالگی ادامه مییابد. اگرچه هماکنون در بسیاری از کشورها، پایان سن دانشآموزی به اوایل دههی ۲۰ سالگی هم میرسد. گذشته از این، مردم به تحصیلات دانشگاهی و شرکت در دورههای آموزشی مهارتهای حرفهای علاقهی روزافزون دارند.
۳. فراغ بال
معادل انگلیسی این واژه (Leisurite) را دونالد سوپر خلق کرد تا زمانی را توصیف کند که مردم صرف دنبال کردن فعالیتهای اوقات فراغت میکنند. بسیاری از مردم تمایل دارند به عنوان کودک یا نوجوان، همینطور به عنوان بزرگسال بازنشسته، زمان بیشتری را صرف اینگونه فعالیتها کنند.
۴. شهروند
این نقش گویای زمان و انرژیای است که شما صرف کار کردن برای جامعه به صورت کارهای داوطلبانهی بدون دستمزد میکنید. مردم اغلب با بزرگ شدن بچهها و وقتِ آزادی که پیدا میکنند، در نقش شهروندی مشارکت میکنند.
۵. کارگر/کارمند
این نقش مختصِّ زمانی است که شما در کار خود که در قبال آن دستمزد دریافت میکنید، صرف میکنید.
۶. والدین
این نقش توصیف زمانی است که برای مراقبت و بزرگ کردن بچهها صرف میکنید. نقش والدین معمولا تا رسیدن بچهها به اواسط نوجوانی برجسته و مهم است، اما با وجود فرزندانی که حین گذراندن تحصیلات دانشگاهی در خانه میمانند یا دیر مستقل میشوند و ازدواج میکنند، این نقش میتواند سالهای زیادی به طول بینجامد.
۷. همسر
این نقش نشاندهندهی زمان و انرژیای است که صرف یک رابطهی متعهدانه میکنید. این نقش همچنین شامل فعالیتهایی میشود که زندگی زناشویی را مستحکم نگه میدارند.
۸. سرپرست خانه
افراد در این نقش، برای تعمیر و نگهداری از خانههایشان وقت و انرژی صرف میکنند؛ برای کارهایی از قبیل: آشپزی، نظافت، تعمیرات و خرید. این نقش معمولا به محض ترک خانهی پدری آغاز میشود. (توجه داشته باشید که در این نقش تبعیض جنسیتی وجود ندارد.)
مراحل زندگی از دیدگاه دونالد سوپر
وقتی دونالد سوپر مدل خودش را معرفی کرد، مراحل زندگی مردم شامل پنج مرحله میشد که بهروشنی تعریف شده بودند. امروزه، مشاغل افراد جلوی پیروی از الگوهای قابلپیشبینی را میگیرد، بنابراین اگر تمایل دارید از ایدهی مراحل زندگی استفاده کنید (که ممکن است مناسب یا نامناسب باشد)، توصیهی ما به شما این است که این مراحل را با الگوی زندگی خودتان تطبیق بدهید.
۱. رشد (۱۴ سالگی و کمتر)
این مرحلهی زندگی بر رشد فیزیکی تمرکز دارد و زمانی است که ایدهها دربارهی رشد فردی در ذهن شکل میگیرد. افراد در این دوران، شروع به کشف استعداد، علایق و تواناییهایشان میکنند.
۲. اکتشاف (معمولا بین ۱۴ تا ۲۵ سالگی)
این مرحله زمانی است که افراد شروع به یادگیری انواع مختلف کارهای موجود و راههای رسیدن به موفقیت در مشاغل مختلف میکنند. در طول دورهی اکتشاف، هر چه بیشتر بیاموزید، بیشتر به اندکی از انتخابهایتان متعهد میشوید و در مورد مشاغلی که دوست دارید آنها را دنبال کنید، زمینه را محدودتر میکنید. نزدیک به اواخر دورهی اکتشاف، شما (بهطور ایدهآل) گزینههای کاری را بر حسب مهارتها، استعدادها و علایقتان، همینطور انتظاراتتان از یک شغل (حقوق، ساعات کاری، مزایا، فرصتهای پیشرفت) بررسی کردهاید.
با این توضیحات، اینطور به نظر میرسد که این دوره مانند فرایندی حسابشده است، اما در واقعیت اینطور نیست. به عبارت دیگر، اغلب تصمیمات کاری ما در واقعیت، عجیب و غیرعادی هستند. وقتی نخستین تجربهتان را در این مرحله پشت سر میگذارید که معمولا بین ۱۴ تا ۲۵ سالگیتان است، به احتمال بسیار زیاد حداقل یک بار دیگر در طول زندگیتان، هنگام فکر کردن به انتخابهایتان، به این مرحله بازمیگردید؛ اما این بار به یک شیوهی منطقی و حسابشدهتر.)
۳. تثبیت (معمولا بین ۲۶ تا ۴۵ سالگی)
این مرحله از زندگی زمانی آغاز میشود که فرد در حرفهی انتخابیاش مشغول به کار شده و به عضو کارآمدی برای جامعه تبدیل شده است. شاخصههای این دوره شامل افزایش مسئولیت پذیری و رضایت شغلی میشود.
۴. نگهداری (معمولا بین ۴۶ تا ۶۵ سالگی)
افراد در این مرحله، شغل فعلیشان را حفظ میکنند و در فعالیتهایی مشارکت میکنند که سبب رشد و پیشرفت شغلیشان شود و آنها را بهروز نگه دارد.
۵. مشارکت نکردن (۶۵ سالگی به بالا)
این دورهای است که فرد انتخاب میکند، از شغل خود کناره بگیرد و در نهایت بازنشسته شود. در طول این مرحله، تمرکز از «کارِ با دستمزد» برداشته میشود و به سمت نقشهایی مانند فراغ بال، سرپرست خانه و شهروند منتقل میشود.
نکته
دوباره تأکید میکنیم زمانی که دونالد، سوپر مدل خودش را توسعه داد، این مدل، الگوی کلی زندگی در کشورهای صنعتیشده بود؛ بهویژه که اواسط زندگی مختصِّ فعالیتهای شدید و اغلب متضادِ مربوط به کار سخت و سرپرستی فرزندان است و زمان نسبتا اندکی به فراغ بال بودن اختصاص داده میشود.
شما با دوراندیشی و مدیریت زمان میتوانید میان این نقشها تعادل برقرار کنید و به رضایت برسید.
یافتن تعادل کار و زندگی با استفاده از مدل
رنگینکمان کار و زندگی روشی است که به کمک آن، از همین حالا دربارهی تعادل کار و زندگیتان و چگونگی تطبیق آن با نیازهای خودتان فکر کنید. افزون بر این، به شما کمک میکند برای چگونگی تغییر تعادل کار و زندگی خود در پنج سال آینده برنامه ریزی کنید.
ما این کار را با سه نمودار دایرهای انجام میدهیم. در نمودار اول، شما به تعادل کنونی کار و زندگیتان نگاه میکنید. در نمودار دوم، به تعادل دلخواه و ایدهآلتان نگاه میکنید و سرانجام در نمودار سوم، به تعادل ایدهآلتان در ۵ سال آینده فکر میکنید.
پس از شناسایی عدمتعادل بین نمودار دایرهای کنونی و نمودارهای دایرهای دلخواهتان، به چگونگی پرداختن به این عدمتعادلها و تعیین اهداف میپردازیم. اهدافی که به شما در رسیدن به موقعیت مطلوبتان کمک خواهند کرد.
مرحلهی ۱: کامل کردن نمودار دایرهای تعادلِ کار و زندگی کنونی
با استفاده از نمودار دایرهای خالی، زیر مقدار زمانی را که صرف هر یک از هشت نقش مختلف زندگی میکنید، مشخص کنید.
شکل ۲: نمونهی یک نمودار دایرهای تعادل کار و زندگی کنونی
هنگام ترسیم این نمودار، سعی کنید بیطرف باشید. در این مرحله، قضاوت افراد میتواند بهراحتی تحت تأثیر احساسات قرار بگیرد و باعث شود فرد تصور کند که به طور روتین زمان بیشتری را صرف نقشهایی میکند که دوست ندارد.
مرحلهی ۲: کامل کردن نمودار دایرهای تعادل کار و زندگی ایدهال
با استفاده از نمودار رنگینکمان کار و زندگی در شکل ۱ به عنوان نقطهی شروع، به ارزشهایتان و مواردی فکر کنید که در زندگیتان اهمیت دارند؛ همینطور به رضایتها و نارضایتیهای کنونی خود هنگام کامل کردن این نمودار ایدهآل، بیندیشید. به عنوان مثال، افرادی که برای پیشرفت حرفهای ارزش شدیدی قائل هستند، ممکن است زمان بیشتری را صرف نقشِ کار کنند و در عوض، افرادی هم هستند که برای نقش همسر و تربیت فرزندان ارزش بیشتری قائل میشوند.
روی نمودار دایرهای دوم که خالی است، مقدار زمانی را که هماکنون به هر یک از نقشهایتان اختصاص میدهید، بنویسید.
شکل ۳: نمونهی یک نمودار دایرهای تعادل کار و زندگی ایدهآل
دوباره به رنگینکمان کار و زندگی نگاه کنید و به تغییراتی فکر کنید که به طور منطقی، انتظار وقوع آنها را در الگوی زندگیتان دارید. سپس، به این فکر کنید که دوست دارید زندگی شما در ۵ سال آینده، چگونه باشد.
روی نمودار دایرهای سوم که خالی است، مقدار زمانی را بنویسید که به هر یک از این نقشها در پنج سال آینده اختصاص خواهید داد.
مرحلهی ۴: نگاه کردن به موارد اختلاف و شناسایی موانع و چالشها
نمودارهای ایدهآلتان را از مراحل ۲ و ۳ با نمودار وضعیت کنونیتان از مرحلهی ۱ مقایسه کنید.
موارد اختلاف را شناسایی و دلایل آنها را فهرست کنید. آیا شما خودتان اجازه دادهاید که وقایع زندگی، شما را در این وضعیت قرار دهند یا اینکه عواملی واقعی وجود دارند که نمیگذارند شما به تعادل زندگی و کار ایدهآلتان برسید؟ اگر چنین است، آن عوامل را شناسایی کنید.
مرحلهی ۵: تعیین هدف برای مواجهه با چالشهای مرحلهی ۴
اینجا جایی است که برای رسیدن به تعادل ایدهآل در کار و زندگی، استراتژیهای خاصی را مشخص میکنید.
به موارد اختلاف و موانعی که در مرحلهی ۴ شناسایی کردید، نگاهی بیندازید و اهداف مناسبی تعیین کنید تا خودتان را از وضعیت موجود به وضعیت ایدهآل برسانید. فقط آگاه باشید که اگر میخواهید در تعادل زندگی و کارتان، تغییر اساسی ایجاد کنید، باید به این تغییر با دقت فکر کنید؛ از جمله درک و تطبیق خودتان با بِدهبِستانهایی که در نتیجهی تغییر با آنها مواجه میشوید.
این مثال ساده را در نظر بگیرید. اگر شما یک مدیر سختکوش باشید و همسر شما نخستین فرزندتان را باردار باشد، این بهترین زمان برای توسعهی مدیریت زمان و مهارتهای تفویض اختیار است! جزئیتر که بنگریم، اگر هدف برتر شما این است که پدر خوبی باشید، پس احتمالا نیاز پیدا میکنید که از حجم کارتان کم کنید و این مبادله را بپذیرید که در پنج سال آینده به اندازهی همتای کنونی خود که انرژیاش بر کار متمرکز است، کسب درآمد نخواهید کرد.
مجله اینترنتی زندگی سالم
زهرا ذوالقدر