دست خالی سیما برای ماه محرم امسال
امسال در دهه اول ماه محرم تلویزیون سریالی برای پخش تدارک ندید و در هفتمین روز ماه محرم، در حالی خبر از پخش سریال « زمانی برای عاشقی» می رسد که با توجه به نزدیک شدن به ایام تاسوعا و عاشورا، بخش عمده ای از مخاطبان ترجیح می دهند تا در شب های باقیمانده در هیات های عزاداری و جلسات سخنرانی حضور داشته باشند.
اما موضوع این یادداشت، پخش سریالی با عنوان «خرده ستمگران» از شبکه سه سیما در این شب هاست. سریالی که در عنوان بندی پایانی آن زمان تولیدش سال 1387 عنوان شده و مشخص نیست به چه دلیل با پنج سال تاخیر و آن هم در شرایط امروز به روی آنتن رفته است. پی گیری خبرنگار سینماپرس برای یافتن علت این تاخیر و نیز چگونگی تولید این سریال به نتیجه ای نرسید. نه کارگردان، نه تهیه کننده و نه روابط عمومی شبکه سه حاضر به پاسخگویی به این سوال نشدند.
خُرده ستمگران در هر قسمت داستانی مجزا را روایت می کند اما شباهت فراوانی میان قسمت های مختلف آن وجود دارد. شخصیت های محدود، فضاهای خلوت، زندگی عاری از معنویت و نگاهی روشنفکرانه به اتفاق ها و رویدادها بخش هایی از ویژگی های مشترک هر قسمت است.
در داستان اول داستان دختری جوان را می بینیم که پدرش بیمار است و او برای تامین هزینه های زندگی، به عنوان منشی در یک شرکت استخدام می گردد. رییس شرکت هیچ فعالیتی ندارد و این دفتر عملا خلوتگاهی برای کارهای خلاف اوست. او تلاش می کند به مرور دختر را مطابق میل خود تغییر دهد تا در نهایت با او به دبی سفر کرده و از او سوء استفاده کند. دختر نیز با رد این پیشنهاد از شرکت خارج می شود و حین خروج، به طور اتفاقی لوله بخاری را از جا می کند و ناخواسته باعث مرگ رییس شرکت می شود.
در داستانی دیگر مردی میانسال در آستانه جدا شدن از همسرش، گذشته خود را مرور می کند و به روایت اتفاقی می افتد که در دوران کودکی برای او رخ داده و ناخواسته پسربچه ای زورگو و قلدر را به ته یک چاه هُل داده و باعث شده تا او ناگهان پیر و لال شود و بعد از دو سال هم بمیرد. همین مساله در طول سال های بعد از این مرد ـ راوی ـ فردی توسری خور ساخته است.
در داستان دیگر هم که با حضور مرحوم احمد آقالو ساخته شد، یک کارگر ساختمانی که امکان هیچ فعالیتی ندارد، ناخواسته گول دزدها را می خورد و بعد از حضور در یک ساختمان به عنوان سرایدار، ساختمان از سوی دزدها مورد دستبرد قرار می گیرد و طی ماجرایی سرایدار دستگیر و همسرش توسط پلیس کشته می شوند.