نقد فیلم پریناز بهرام بهرامیان+ تیزر فیلم
رفع توقیف فیلم پریناز
فیلم سینمایی «پریناز» به کارگردانی بهرام بهرامیان به تازگی در گروه هنر و تجربه به اکران گذاشته شده است . بازیگران فیلم پریناز فاطمه معتمدآریا، فرهاد آئیش، حمید فرخ نژاد، مصطفی زمانی ، طناز طباطبایی و شبنم قلی خانی هستند.
همجواری عشق و جنون در زیر متن این فیلم پدیده ای است که میزان منطق سینمایی فیلم را زیر سوال می برد . این فیلم که در ژانر اجتماعی گنجانده شده یکی از مسائل جدی جامعه را به گونه ای تحت تسلط ادبیات نمایشی قرار داده است که میزان نفوذ در مخاطب از هر زمان دیگری در سینمای ایران بیشتر مشهود است . مشخصا ایفای نقش فاطمعه معتمد آریا در کنار طناز طباطبایی یک زوج مستاصل را در فیلم تشکیل داده اند . دختری که بر اثر یک اختلاف سطحی در جامعه سرگردان شده و دیگران بر اثر پشیمانی و هیجان کاذب در جست و جوی فرد مذکور بی محابا مسیر فیلمنامه را شخم می زنند ، عامل اصلی تعلیق در این فیلم است که به درستی توسط راوی به کار گرفته نمی شود .
*شکست غرور
بارها و بارها گفته شده است که پیچ دراماتیک می تواند بر اساس یک اتفاق در ابتدا و یا هر سکانس دیگری در فیلم تشکیل شود که اتفاقا اگر در ابتدای فیلمنامه به رشته تحریر در آید می تواند میزان تعلیق را در طرز روایت افزایش دهد . داستان این فیلم یک تصادف محسوب نیست بلکه غفلتی از روی عمد می باشد نباید با موضع گیری جنسیتی پرداخته شود . اما همه این تفاسیر دلیل نامفهومی است برای استفاده از نگاه ناقدانه در برابر این اثر چرا که فیلمساز دغدغه اجتماعی دارد . اما به عنوان یک مخاطب می توان میزان زنانه انگاری در این فیلم را در زیر سایه یک مرد از جمله نکات منفی و متاثر کننده عنوان کرد . به عنوان مثال هنگامی که یک مرد می خواهد درباره زنی تصمیم گیری کند بیش از آن که از احساس خود استفاده کند منطق را در اولویت قرار می دهد . بهرام بهرامیان به اندازه ای با منطق مردانه اش در ورایت این فیلم مبارزه می کند که این مبارزه بسیاری از سکانس های مهم این اثر را زیر سوال برده است . در جهت دیگر دیالوگ هایی که از زبان معتمد اریا فریاد می شود از نظر زیبایی شانسی هنر به شدت رد می شود . چراکه گریم متفاوت و دیالوگ جدی نمی تواند درون مایه های یک بازیگر را تغییر دهد . به همین منظور می توانیم با جدیت تمام انتخاب معتمد سینمای ایران را یک مولفه مخرب عنوان کرد . به نظر می رسد با اینکه بهرامیان اینگونه می پنداشته که این بازیگر یک برگ برنده برای این اثر خواهد بود . در نتیجه غرور انتشار یافته ناخواسته از جهت مولف ذهن مخاطب را مشوش می کند .
*سوژه ای خوب که سوخته شد
به اندازه سوژه انتخابی برای ساخت این فیلم قابلیت ارجاعات برون متنی دارد که در برخورد اول مخاطب را هیجان زده خواهد کرد اما این هیجان کاذب است و به تندی فروکش خواهد کرد . بازی تحسین برانگیز حمید فرخ نژاد و فرهاد آییش قدرت مردانه این فیلم را برای مخاطب روشن خواهد کرد . باید به شخصیت پردازی و اهمیت آن در فیلم کمی اشاره کنیم تا میزان تناقض در قصه روشن شود . اول توجه کنید دیالوگ هایی که زنان این فیلم ادا می کنند چهره ای مردانه به خود گرفته و زنانگی به اندازه ای در بازی فرخ نژاد ملموس است که مولفه های تکنیک در بیان احساسات و زبان بدن دچار اختلاف خواهد شد . باید اعتراف کرد که شوژه انتخابی بار مشکلات احساسی این فیلم که به طور منطقی بیان می شود را به دوش می کشد . این فیلم می تواند دلیل تعمق بیشتر در زمینه انسان دوستی و ارتباطات اجتماعی باشد اما هنگامی که خود مولف به اندازه ای از موضوع آگاهی داشته باشد که با دروغ های سینمایی نیازی به پوشاندن سوراخ های فیلم نامه نداشته باشد . ترکیب رنگ ، فیلم برداری و تدوین به اندازه بالایی شکل بصری این فیلم را جذاب کرده است و ممکن است هر مخاطب تیزهوشی را گول بزند . همه این تفاسیر برای این بود که بگوییم فیلم بر اثر یک نگاه ناشیانه و غفلت در انتخاب بازیگر می توانست به یک شاهار اجتماعی تبدیل شود ، به عنوان مثال به کارگری بازیگرانی ناشناخته به عنوان نقش اصلی داستان و به کارگیری و تحقیقات میدانی با ذهنیات زنانه ، چرایی ایجاد این تصادف متاثر مشخص شود .
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی