مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
اگر برخی از گزارشهای اخیر درمورد مقاومت افراد معلول را بررسی کنیم، متوجه میشویم که آنها با شیوهای قوی، به شکستن کلیشههایی پرداختهاند که افراد معلول را به مثابه افرادی ناقص، منفعل و محروم میبیند تا بازشناسایی و برخوردار شوند. آنها تصاویری از افراد معلول را درحالیکه وارد حوزههای متعلق به شهروندان غیرمعلول شدهاند، پیشنهاد میکنند.فعالیتهای مربوط به نافرمانی مدنی، از راهکارهای متنوعی استفاده میکند، ازجمله طنز، حیرت و نمایش برای به چالشکشیدن فرضیههای غیرمعلولگرا که افراد معلول فاقد آنند و نیاز دارند تا افراد غیرمعلول، حمایتشان کنند.
در ایالات متحده امریکا، فعالیت های مقاومتی افراد معلول، مانند ADAPT در دهه ۱۹۶۰، نقش مهمی در بهچالشکشیدن ساختارها و کارهای غیرمعلولگرا ایفا کردهاند (Shapiro,1994). یک جریان مهم در فعالیتهای افراد معلول، اعتراض سال ۱۹۸۸ دانشجویان در دانشگاه گالادت (Gallaudet) واشنگتن دی.سی بود. گالادت دانشگاهی برای کاربران زبان اشاره (Deaf) است و دانشجویان نسبت به انتصاب یک فرد شنوا به عنوان رییس دانشگاه اعتراض داشتند. درحالیکه آن زمان، رییس سیاهپوست در دانشگاه هووارد (Howard University) و رییس مونث در کالج وسلی (Wesley College) وجود داشت، گالادت تا پیش از ۱۹۸۸، رییس ناشنوا نداشت. وقتی که یک فرد شنوا رییس دانشگاه شد، اعتراض دانشجویان منجر به بسته شدن دانشگاه شد. کنترل اعتراض با روشهای سنتی پلیس، سخت بود. دانشجویانی که مشکل شنوایی داشتند، مشکلاتی را برای کنترل جمعیت ایجاد کردند. دانشجویان زنگ های آتش را به صدا درآوردند؛ درحالیکه به دلیل معافیت از مجازات، می توانستند به بلندگوهای پلیس اعتنایی نکنند.این اعتراض، تصویر بصری قدرتمندی از “صدها بازوی کشیده را نشان میداد که در رقصی هماهنگ، مینوشتند: «رییس ناشنوا همین حالا»” (Shapiro,1994). دانشجویان گالادت موفق به برکناری رییس شنوای دانشگاه شدند. شاید مهمتر از انتصاب یک رییس ناشنوا برای دانشگاه، تصویر ملی فعالیتگرایی و مقاومت بود.
مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
تا دهه ۱۹۹۰ بسیاری از کارهای افراد معلول ثبت نشد (Campbell and Oliver,1996). یکی از اعتراضها، مربوط به ساکنان خانهی چشایر (Cheshire home) برای افراد دارای مشکل جسمانی بود. آنها با پیژامه ظاهر شدند، دراعتراض به اینکه پیش از هرتغییری در نوبت کاری کارکنان در ساعت ۶ بعدازظهر، “آماده ی خواب میشوند”. کارهای اخیرتری که از سوی DAN یا شبکه عمل مستقیم (Direct Action Newtwork) انجام شده، توجه عموم را بطور گسترده ای جلب کرده است. نماد DAN یک کاربر ویلچر است که زنجیرها را پاره میکند. اعمال DAN که موفق شده بخشهایی از حمل و نقل عمومی شماری از شهرهای انگلستان را متوقف کند، تصاویر افراد معلول را در پیوستگی درون فضاهای عمومی، و نه در انزوا، به صفحات تلویزیونی آورده و فعالیتهای مستقلی را بهکار گرفته است.
نمونههای دیگر چالشها نسبت به محرومسازی فرهنگی افراد معلول، شامل تلاشهایی است که برای مفهومسازی دوبارهی زیبایی و قراردادن افراد معلول درون مدار زیبایی کلاسیک صورت میگیرد. در تصاویرِ اخیرِ الکساندر مک کوئین (Alexander McQueen) در مجله مُد دیزد اند کانفیوزد (Dazed and Confused)، افراد معلول در ژستهای چشمگیری، مدل لباسهای طراح شدهاند؛ منظور، نه “بحثبرانگیزی”، بلکه “جشن لذتبخشی از تفاوتها” است (۱۹۹۸: ۶۸).باتوضیح آنچه که بهعنوان اعمال مقاومتی شناسایی شده، مهم است اضافه شود که تعیین ارزش حضور و مقاومت فعالانهی افراد معلول، نمیتواند علاجی برای نزاع برای بدستآوردن حقوق مدنی کامل برای افراد دارای مشکلی باشد که حالا معلولاند. تصاویر ورزشی یا زیبا از افراد معلول، پیوستگی میان تحرک جسمانی و ظواهر مشخص را با شهروندی تقویت میکند.
مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
کار DAN میتواند اقلیتی از افراد معلول جوان و سالم را به جامعهی مدنی بیاورد اما الزاما کسانی را که مسنتر و بیمارترند، توانمند نخواهد کرد. شاید اعتمادبه نفس جنبش افراد معلول، بهخصوص در ایالات متحده امریکا، با تاکیدش بر زندگی مستقل، در داخل فانتزی غیرمعلولگرای امکان خودمختاری و استقلال کامل، در حال بازی است.این اخطارها میگوید آنچه که موردنیاز است، محدودهای از اَشکال مقاومت است. ما باید تصویر خود را از شهروندی طوری تغییر دهیم که تمامی اعضای اجتماع بتوانند بخشی از موقعیت اجتماعی را اشغال کنند. درنهایت، فقط زمانی یک جامعهی معلولکننده میتواند بطور موثری تغییرشکل یابد که تمامی کسانی که حالا بهعنوان افراد معلول شمرده میشوند، مورد احترام و شناسایی قرار گیرند و فرصت برای برخورداری کامل داشته باشند، نه اینکه به آنها علاج و مقرری “خاص” داده شود. با توجه به مفهوم ما از شهروندی فرهنگی، جنبش افراد معلول با تاکیدش روی بازنمایی شخصی و “
بازنمایی تکریمشده”، میتواند به مثابه یک “جنبش اجتماعی-فرهنگی” توصیف شود (Pakulski,1996). افراد معلول با دیگران، در یک نزاع محوری سهیم هستند و آن، نزاع برای استقرار حق “متفاوت” بودن است. این شامل ارزشگذاری دوباره هویتهای لکهدارشده، برای برخورداری آزاد و قانونی از سبکهای زندگی است که سابق براین، به حاشیه رانده شده بود، و نیز ترویج آنان بدون هیچ مانعی (۱۹۹۶: ۸۳). چنین منازعاتی، بخش مهمی از مقاومت مقابل محرومیت فرهنگی افراد معلول و تغییرشکل فرضیههای محدود دربارهی کسی است که عضوی از اجتماع فرهنگی است. فعالیتهای قابل مشاهده از عمل و مقاومت، نشانگر چالش مهمی است، اما شاید راه علاجی برای مشکل انزوا و آسیبشناسی افراد معلول نباشد.
مقاومت در برابر محرومیت فرهنگی / جنبش افراد معلول
نویسنده : عقیل جهانبخش