نقد فیلم ملی و راه های نرفته اش + تیزر
نقد فیلم ملی و راه نرفته اش
تیزر فیلم سینمایی ملی و راه نرفته اش
فیلم سینمایی «مَلی و راههای نرفتهاش» به کارگردانی تهمینه میلانی در یک جمله:
آخرین واگویه های مولفی است که میخواهد روابط زناشویی را از دیدگاه دیگری برای جامعه تعریف کند.
اگر خوب به کارنامه هنری میلانی نگاهی اندازیم از «آتش بس» تا فیلم اخیرش شاخصه ارزشیابی اخلاقی – فرهنگی است.
که بر پایه آزاد سازی محدودیتهایی است که دو شخصیت در رابطه باید از خود بروز دهند.
این باور غلط در همه آثار میلانی به شکل نمادینی رشد یافته است اما خوشبختانه و یا متاسفانه در «ملی و راههای نرفتهاش»
ایده تازهای برای جذاب کردن یک قصه خودخواهانه ندارد.ملیحه و سیامک شخصیتهای مستاصلی هستند.
که اولاً در برخورد با خانوادههای خود بسیار سطحی عمل میکنند.
و دوم در قیاس اقتصادی معنای واحدی را تولید نمیکنند؛
چرا که در رابطه دو طرفه منطق و احساس به تنها چیزی که وابسته نمیباشد پشتوانه اقتصادی خانوادهها است.
*لبخندهای ملیح
در رابطه با داستان یک اثر سینمایی که مهمترین مؤلفه آن میباشد باید چند نکته را حاصل کنیم:
۱- اینکه بتوانیم روابط تک تک شخصیتها را با دیگر کاراکترها به طور مجزا و در قالب شکلی
که نویسنده برای محیط داستان در نظر گرفته است از یک دیگر تفکیک کنیم و تشخیص دهیم.
۲- نسبت داستان با دیالوگها طرز برخورد دوربین با روایت و چرایی پرداختن به چنین
موضوعی را درک کنیم و … . مشخصاً درباب این فیلم میتوان نوشت:
مؤلف به اندازهای دادههای روانی را در داستان قرار داده است که حالت دراماتیک یک اثر سینمایی را از بین برده است.
به عنوان مثال میتوان: به سکانسی که ملیحه با صورت ضرب دیده وارد خانه میشود،
طرز رفتار خانواده را با این تصادف که هم میتواند یک غرور کاذب باشد
و هم میتواند یک دلسوزی افراطی مورد ارزیابی قرار دهیم.
تناقض در دریافت یک نتیجه از سوی مشاهده کنندگان حاضر به معنای روایت خودخواهانهای است که میلانی در پیش گرفته است.
نه اجازه میدهد داستان حرکت جذابی از خود داشته باشد و نه اجازه میدهد بازیگر آنچه را که از فیلمنامه برداشت کرده به اجرا بگذارد.
بسیار از این امثال میتوانیم بیاوریم اما لبخندهای ملیحه در هنگام پرو لباس عروس میباشد.
ریختن دانههای سفیدی بر زمین، تماشای خود و سیامک در آینه و … هیچ کدام بار معنایی سلیقه محور مؤلف را بروز نمیدهند.
صرفاً چنین سکانسهایی حاصل انباشت تجربی یک کارگردان از علم اکادمیک و علم تماشای فیلم است و کاربرد دیگری نخواهد داشت.
چراکه سینما باید در هر سکانس خود زاویه، روایت، لحن و احساس متفاوتی را از خود نشان دهد تا قابل هضم باشد؛
البته تا به این اندازه ایده آل هم که نخواهیم مقایسه کنیم حداقل باید یک کپی متفاوت را شاهد باشیم .
که مشخصاً درمورد این اثر نمیتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم و بعضاً دیده شده تهمینه میلانی از آثار گذشته خود نیز درسهایی را در این اثر تمرین میکند.
*شعور سینمایی در نقد فیلم ملی و راه نرفته اش
مخاطبان امروزی سینمای ایران به اندازهای از طرف غرب قدرت انتخاب اثر دارند .
که شاید گذران وقت در سینماهای ایران برایشان نوعی وقت تلف کردن باشد.
البته که این روند صعودی سطح سلیقه و شعور جامعه را در برخورد با یک اثر سینمایی و یا هر الگوی هنری دیگری میرساند
اما چگونه میشود که مخاطب ایرانی همواره از مؤلفین به ظاهر روشن فکر قویتر هستند.
در چنین مواقعی باید جلوی درب فضاهای آکادمیک ایستاد و از آنانی که دانشجو میپرورانند پرسید: شما خودتان چه کردهاید؟.
جالب است که در بسیاری از دانشگاههای سینمایی کشورمان اساتید خود هیچ تجربه کاری برای ارائه به دانشجو ندارند
و صرف این که مدرک بالایی دارند و خوب حرف میزنند.
به آنها گفته میشود استاد. باید متأسف بود برای کارگردانی مانند تهمینه میلانی که هنوز سطح تفکر خود را افزایش نداده و
همواره در برابر تفکرات دیگران استادگی کرده است بدون اینکه بداند برای چه چیزی میجنگد.
برای مشاهده بقیه مقالات در زمینه فرهنگ و هنر کلیک نمایید.
علی رفیعی وردنجانی
ملی و راه های نرفته اش زندگی واقعی هزاران دختر و زن که بغض خفته شهر است …صدای هق هق گریه های دختران و زنان شهرم هنگام تماشای فیلم این را اثبات میکند
زندگی من نمونه از زندگی ملی بود
با درود و سپاس بیکران بر این بانوی خردمند ، بانو تهمینه ی میلانی . شب گذشته وقتی داشتم سالن سینما را ترک میکردم آرزو میکروم کاش ایشان را برای لحظه ای ملاقات میکردم و بر دستان شگفتی آفرینشان بوسه ها میزدم . دستمریزاد به این وسعت اندیشه و جسارت بیان . دستمریزاد به این ذهن خلاق که در کوتاهترین سکناس ها قدرت انتقال بیشترین پیام ها را به مخاطب خود داد . بانوی اندیشمند سپاس که خط قرمزها را چه نیکو ورنوردید بدون اینکه خدشه ای به جایگاه مردان جامعه وارد شود چراکه هر جا خشونتی هست علت آن نیز قابل درک میباشد و نیز درکنار افراد خشن که خود پیامدی از همین مقوله اند ؛ مواردی هستن ( مثل برادر کوچک ملی ) که مخالف چنین شیوه ای میباشند . و دستمریزاد بانو جان که تلخ ترین صحنه ها را چنان هنرمندانه خلق نمودید که زیبایی آفرینش تان گزش تلخی آن را بسیار کم رنگ مینماید . و اما سپاس ویژه و دستمریزاد آخر بر این هوش و ذکاوت تان که چه زیرکانه در حین به تصویر کشیدن تلخی ها ؛ گامی فراتر برداشته مخاطب آسیب دیده تان را با دردهایش رها نکرده و به او راهکار میدهید . و فرصت تجربه ی قدم به قدم این اقدام را به بانوهایی که حتی در سخت ترین شرایط از ترس، کوچکترین قدم را برنمیدارند را دادید …..پوزش مرا بپذیرید چون در لحظه تصمیم گرفتم و بی مقدمه نوشتم امیدوارم کاستی ها ی این متن از ارزش بسیار والای این اثر نکاهد . فقط خواستم به عنوان یک بانوی ایرانی ، دبیر و زبان شناس و فردی که گهگاه نقدی از فیلم ها نوشته ؛ از بانو میلانی قدر دانی نموده باشم . دوستدار همیشگی شما : سیمین آریان فر
ملی و راه های نرفته اش زندگی واقعی هزاران دختر و زن که بغض خفته شهر است …صدای هق هق گریه های دختران و زنان شهرم هنگام تماشای فیلم این را اثبات میکند برای تاکید بیشتر کامنت قبلی رو کپی و تایید میکنم
بنظز من این فیلم همچون فیلمهای قبلی خانم تهمینه میلانی واقعیتهای جامعه امروز و مشکلات زنان ما را به خوبی به تصویر می کشد
زندگی من نمونه ای از تصویر زندگی ملی بود.
خانم میلانی عزیز برای خلق این شاهکار دستان شما را می بوسم