نقد و بررسی ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی
ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی
ماهی سیاه کوچولو اثر جاودانه صمد بهرنگ یکی از بهترین نمونههای ادبیات کودک و نوجوان در کشور است که از نظر فلسفی نه تنها از شازده کوچولو چیزی کم ندارد؛ بلکه دارای فرضیات بسیار مستدلی است که خواننده را به اندیشه ورزی وا میدارد.
داستان ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو با همه همنوعان خود متفاوت است و در کشف یک منطقه دیگر با دوستانش سفری مخاطره آمیز را آغاز میکنند که در این سفر انگارههای ادبی فراوانی گنجانده شده است. صمد بهرنگ داستان نویس کودکان است و هرچه نوشته نسبتی با کودکان برقرار کرده است. باید به چرایی جاودانگی این اثر اشاره کرد و نوشت که هنگامی که مؤلف از قوه تخیل خود به حدی استفاده میکند که برای دیگران قابل باور باشد نه اینکه این تخیل را برای دیگران قابل باور کند؛ بلکه خود تخیل دارای مؤلفههای باور پذیری است، آن اثر بدون نیاز به کشف و شهود ذهنی به یک تجربه همگرایی تبدیل خواهد شد.
در این تجربه مسلما آنچه را که نویسنده میخواهد خواننده نیز بهره برداری میکند به شرطی که از وضعیت اجتماعی داستان خود مطلع باشد که در این اثر به خوبی ملموس است. ماهی سیاه کوچولو از زاویه دیگری ترانهای است برای اندوه زدایی و پالایش روح برای مخاطب است. بدین گونه که تک تک عناصر داستانی همان چیزی است که در زندگی همه آدمیان وجود دارد؛ اما به شکلی روایت میشود که نکتهای فراتر از تجربه زندگی شکل بگیرد. زخمی که بر دل ماهی سیاه کوچولو وارد میشود به مراتب بزرگتر از زخمی است که بر دل شازده کوچولو و بعضا جملات شعاریاش وارد شده است. ماهی سیاه کوچولو جسارت را به کودکان آموزش میدهد و از سویی نبوغ این ماهی به طور شگفت انگیزی در پهنای این داستان موج بر میدارد و با شنای این کوچولو در عرض رودخانهای که انتظارش میکشد به تکامل میرسد. مطالعه این داستان نه تنها برای کودکان مفید است؛ بلکه کودک درون بزرگسالان را فعال میکند و میتواند دلیلی برای رجوع به گذشته و مهربانی در آینده باشد.
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
شازده کوچولو / پیام اور صلح و دوستی به جهانیان