نوروز بهترین بهانه است برای بازگشت پرندگان از کوچ
نوروز بهترین بهانه است برای بازگشت پرندگان از کوچ
میهمان همه ساله در راه است، او میآید و کینهها و بغضها را میبرد و شادی و پایکوبی را جایگزین میکند، بسان هر سال درست به موقع و سر وقت از راه میرسد، نه یک ثانیه زودتر و نه یک ثانیه دیرتر.بعضی از مورخین و پژوهشگران، سابقه نوروز را مربوط به سالهای 538 قبل از میلاد و همزمان با دوران حمله کوروش به بابل میدانند و در این میان آنچه مسلم و تأیید شده، اینکه نوروز در دوران هخامنشی از 21 اسفند تا 19 اردیبهشت؛ در دوره اشکانیان از 21 اسفند تا 19 اردیبهشت و در دوه ساسانیان از 1 فروردین تا 6 فروردین و در دوران سامانیان و آل بویه نیز هر چه باشکوه برگزار میشده است.
نوروز بهترین بهانه است برای بازگشت پرندگان از کوچ
از لوحهای به جا مانده چنین بر میآید که جشن نوروز از سالهای قبل از میلاد از آئینها و اعیاد شناخته شده و رسمی بوده.استاد «مهرداد اوستا» میگوید: عید نوروز را ایرانیان از بین النهرین نگرفتهاند؛ بلکه 3 هزار سال قبل از میلاد در آسیای غربی دو عید رواج داشته،یکی«عید آفرینش» که در اوایل پائیز برگزار میشده و دیگری «عید رستاخیر» که در آغاز بهار برگزار میشده تا اینکه سالهای بعد این اعیاد در همدیگر تلفیق شد و عیدی تحت عنوان «آغاز بهار» شکل گرفت. اهمیت عید «آغاز بهار» یا «نوروز» از آنجا ناشی میشود که: بارش بارانهای بهاری، برآمدن شکوفهها، سبز شدن درختان، طولانی شدن روز و روشنایی همه و همه با آغاز بهار همراه است؛ بعضی از مورخین و ایران شناسان می گویند اعتقاد بر این بوده که از اولین روز فروردین،بهشتیان همه به زمین برگشته و به موطن خود میروند و حتی دوزخیان نیز به واسطه طراوت و زیبایی بهار برای مدت 10 روز به خانههایشان رفته و با فرزندان خود به جشن و سرور میپردازند.
جامعهای به دنبال شادی
جامعه ایرانی در تمامی طول تاریخ برای شادی و پایکوبی و به عبارت دیگر «شادی اجتماعی» و «زندگی جمعی» اهمیت خاصی قائل بوده؛به طوری که آئینهای شاد و فرحبخش به قدری زیاد و متعدد بودند که میبایست همه روزهای سال را جشن گرفت، شاید هم چون اواخر دوره ساسانیان، در هر روز چندین مناسبت برگزار میشد، ایرانیان بر مبنای آئین زرتشت 4 جشن بزرگ داشتند: 1- جشن تیرگان 2- جشن مهرگان 3- جشن سده 4- جشن نوروز، که در این میان «نوروز» از همه مهمتر بوده؛ زیرا نوروز به طبیعت و روح انسان تازگی میبخشد.
نوروز بهترین بهانه است برای بازگشت پرندگان از کوچ
بهار با نوروز و نوروز با بهار و در لحظه اعتدال بهاری، آغاز میشود. اول فروردین همان «اورمزد» است که در ایران از زیباترین و شادابترین روزها بوده؛ در همین راستا «حمزه اصفهانی»و«ابوریحان بیرونی» آغاز سال ایرانی را از ابتدای هزاره هفتم، روز اول بهار دانستهاند،روزی که آفتاب در نصفالنهار و در «طالع سرطان» و «اعتدال کامل ربیعی» بوده است.
استاد «مهرداد بهار» نیز در کتاب «ادیان آسمانی» گفته: نوروز مصادف با آغاز بهار بوده و برگزاری آن به 3 هزار سال قبل از میلاد بر میگردد و «محمد ابن جریر طبری» آغاز بهار و یا جشن نوروز را سرآغاز دادگری جمشید شاه دانسته و میگوید در این روز جمشید بر تخت نشست و به دادگری پرداخت. «محمود گردیزی» گفته: در آغاز بهار و جشن نوروز بود که جمشید شاه بر گوسالهای نشست و به جنگ با دیوان،سیاهیها و بدسیرتان رفت و غنایم و گوهرهای زیادی را با خود به ارمغان آورد و آنها را در معرض دید همگان گذاشت تا مردم تماشا کنند، لذت ببرند و شاد باشند.
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بسکه عارف و عامی به رقص برجستند.
جامعه شناسی بهار و نوروز
جشنها و مراسم،باورها و بایدها و نبایدها، همه و همه گوشهای از فرهنگ و هنجارهای اجتماعی یک جامعهاند و در میان همه جشنهای ایرانی، نوروز حال و هوای دیگری دارد.در همین روز است که انطباق و تعاملی عجیب بین فرهنگ و طبیعت برقرار میشود،همپوشانی «بهار و نوروز» سبب شده تا این یکی، همه طراوت و سر سبزیاش را از نوروز بداند و آن یکی همه شیرینی و شادیاش را از بهار.درس بزرگ این تفاهم و تعامل به ما میآموزاند که موظفیم در راستای طراوت و شادی اجتماعی،قویتر و مصممتر گام برداریم، هم پیمانی «نوروز و بهار» دو اصل مهم را به ما یادآوری میکند: 1- مثبت نگری 2- نگاه برنده – برنده.
بهار و نوروز این درس مهم جامعه شناسی را یادآوری میکند که برای رسیدن به تعالی، کیفیت و مهارت در زندگی و جامعه، باید از یکسونگری، تنگ نظری و خودخواهی دست برداشت و به سمت تعامل، تحمل و احترام حرکت کرد؛ باید از فکرمان شروع کنیم و به دلمان برسیم یا برعکس از دلمان شروع کنیم، در هر دو صورت فرقی ندارد؛ باید بر پایههای وجوه مشترک افکار و دلخواهیهایمان به ایدهها و نگاههای خود نظری بیندازیم و ببینیم تا چه حد از «جهل و غرض» فاصله گرفتهایم و به «شناخت» رسیدهایم و چقدر در گسترش شادیهای فردی و اجتماعی سهیم بودهایم؛ نگاهی جامعهشناسانه به پدیده نوروز و بهار، هفت اصل بسیار با اهمیت را به ما یادآوری میکند.
نوروز بهترین بهانه است برای بازگشت پرندگان از کوچ
اصل اول: تغییر و دگرگونی؛ نوروز و بهار فرصتی خوب برای تحول و تغییر در همه زمینههاست.
اصل دوم:شادی اجتماعی و همگانی؛مهمترین خصوصیت نوروز و روزهای آغاز بهار، شادی و نشاطی است که همه را در بر میگیرد.
اصل سوم: تبادل و تعامل؛بهار و نوروز تبلور تعامل و کنش مستمر و دو سویهای است؛زیبا و پر معنا، بهار مکتب اعتدال است، در چنین اوضاعی:
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
اصل چهارم: تنوع و رنگارنگی در بهار است که هارمونی موزون طبیعت، گیاهان، درختان و صدای آب و ندای پرندگان، از همیشه زیباتر و متنوعتر است، به راستی اگر بهار نمیآمد و نوروزی، جشنی و سروری در میان نبود و تنوع و تبدیلی صورت نمیگرفت، «ما چه میکردیم در این کولاک آشفته دم سرد»؟!
اصل پنجم: سازندگی و بهبود؛ بهار و نوروز نه تنها سرشار از نشاط و سرزندگیاند، بلکه میآموزند که برای بهاری بودن و نوروزی زیستن، باید کار ساز و کار آمد بود. اگر خود را در مسیر باد بهاری قرار ندهیم، نه سرسبز میشویم و نه استقامت پیدا میکنیم.
اصل ششم: استفاده از فرصتها؛ بهار و نوروز زمان استفاده از فرصت است، فرصتی فراهم شده تا نفرتها را به دور ریخته و دوستیها و صمیمت ها را بیشتر و بیشتر کنیم، درست مصادف با آغاز سال باید فرصتها و تهدیدهایمان را سبک و سنگین کنیم و برای تحقق رویاها و آرمانهایمان، تلاش و کوشش را در دستور کار قرار دهیم، آرزو داشتن و دنبال کردن آرزوها نشانه سر زندگی است.
اصل هفتم: حرکت بر مبنای برنامه ریزی و زمانبندی؛ بهار و نوروز شروعی برای تجدید نظر ومرور است. برای انجام یک برنامه ریزی موفق باید همچون بهار شاداب و مستحکم و همچون نوروز امیدوار و مطمئن بود.
سید مسعود مدنی