نگار آذربایجانی فصل نرگس را میسازد+تیزر فیلم
آخرین فیلم نگار آذربایجانی
فیلم سینمایی «فصل نرگس» تازهترین ساخته نگار آذربایجانی در مقام کارگردان است. نگار آذربایجانی که در کارنامه هنری خود فیلم «آیینههای روبه رو» را دارد، یکی از پدیدههای سینمای ایران در حوزه نقد اجتماعی توسط ابزار رسانه محسوب میشود. این کارگردان همانطور که در اثر گذشته خود ثابت کرده میتواند مفاهیم و سایشهای فرهنگی را به شکل دراماتیک به ذهن مخاطب تزریق کند. فصل نرگس نیز مانند «آیینههای رو به رو» یک اثر اجتماعی با دغدغههای شخصی و نادر است که در آن ریما رامین فر و امیر آقایی به خوبی از عهده وظیفه خود بر میآیند. اساسا مسئله جامعه در قامت سینمای ایران این روزها به اشکال گوناگونی بر این پرده نقرهای ظاهر میشود؛ اما ما به عنوان یک مخاطب جدی با توجه به سابقهای که از این کارگردان در ذهن داشتیم، به ساخته جدید وی اعتماد کرده و این اثر را برای تماشا سوژه خود قرار دادیم.
آنونس فیلم فصل نرگس
*مابه ازای بیرونی
مسئله محتوا در ادبیات نمایشی ایران فرای مضامین نمایشی و ابعاد اجتماعی مورد تهاجم مولف است. اساسا نویسنده در ایران از چند بُعد یک مسئله را قرار میدهد و با تمام افتخار همه آن ابعاد را در متن فیلمنامه میگنجاند. آنچه این روزها مخاطب را به سینماهای کشور میکشاند، جنبه سرگرمی و تنش یک اثر نمایشی است؛ به همین جهت در فیلم فصل نرگس، مولف با هوشیاری بالایی از انگیزش تنش زای سینمای ایران استفاده کرده است و نمونهای از جغرافیای اقتصادی و اجتماعی یک شهر کلان را به نمایش میگذارد که به خودی خود دارای جذابیتهای روزافزونی است. به عنوان مثال میتوان این فیلم را با یک نمونه هم تراز «ابد و یک روز» مقایسه کرد؛ در مقایسه این دو، اینگونه باید تشریح کرد که «فصل نرگس» دایره وسیعتری از اندیشههای تحت الشعاع قرار گرفته به وسیله یک حادثه در فیلمنامه را به نمایش میگذارد و در فیلم «ابد و یک روز» با توجه به اینکه مخاطب با یک فیلمساز فیلم اولی طرف است، این احساس همذات پنداری بیشتری با شخصیت پردازی نمایشی آن دارد؛ البته این مورد به طور واضح یک مسئله سینمایی به حساب نمیآید؛ اما میتوان انباشت تجربی نگار آذربایجانی را به مراتب بالاتر از سعید روستایی ارزیابی کرد. پس در چنین صورتی میتوان به نگاه ناقدانه آذربایجانی اعتماد بیشتری نسبت به روستایی نسبت به قشر ضعیف جامعه داشت.
*گلهای داوودی
یک ارتباط نسبی تناسب بندی نشدهای میان بازیها و شخصیت پردازیها در متن فیلمنامه دیده میشود که کمی بیننده را ذوق زده میکند؛ البته باید حق داد به چنین متنی که نمیتواند محدودیتهای موجود ددر این زمینه را فدای ناهنجاریها و آشفتگیهای روانی نویسنده کند. جا دارد یادی از «گلهای داوودی» رسول صدر عاملی کنیم و فعل رمانتیک نهادینه شده در بطن آن را نوستالژی بازسازی شدهای در ساختار سینمایی عنوان کنیم. اولین برداشتی که مخاطب از این اثر میتواند در قالب اجتماعی داشته باشد، یک مسئله خانوادگی شفاف؛ اما به دلایل نامعلومی غیر قابل انتشار در وسعت جامعه است که این میتواند از غیرت افراطی انباشته شده در متن فیلمنامه حاصل شود. فیلمنامه ای که شاخههای علوم اجتماعی خود را زیر یوغ امواج دراماتیک خود قرار میدهد نباید انتظار برداشت درست و شفافی از مخاطب در این زمینه داشته باشد. به عنوان مسال مسئلهای که در فیلم «آیینههای روبه رو» ساخته قبلی این کارگردان مطرح شده بود، با مسئلهای که در این اثر مطرح میشود هر دو دارای یک بن مایه؛ اما سوژهای متفاوت از نظر جنسیتی و معنایی است. به نظر میرسد نگار آذربایجانی تنها کارگردان ایرانی باشد که راه عباس کیارستمی را در پیش گرفته و اندیشه خود را با شاخ و برگ دادن به وسعت سوژه خود پرورش میدهد. «فصل نرگس» یک اثر جامعه شناسانه از نگاه زنانه است؛ اما با این تفاوت ارتباط خوبی با مردان منتخب این فیلم در سینما برقرار میکند. نسل فردا در این فیلم به وضوح نبوغ خود را به نمایش گذاشته است و امیدواریم این نبوغ با همین فرمان، راه درست خود را ادامه دهد.
نویسنده : علی رفیعی