هيجان چهارشنبه آخر سال به چه قيمتي؟! / چهارشنبه سوزی
هيجان چهارشنبه آخر سال به چه قيمتي؟! / چهارشنبه سوزی
انسان موجودی اجتماعی است و در طول حیات خویش همواره به دنیال خلق نماد ها و سمبل هایی بوده که پیوند و همگرایی را هر چه بیشتر بین عناصر اجتماعی ایجاد نماید.مردم سرزمین پهناور ایران اسلامی، با تاریخ کهن و گذشته ای سرشار از فراز و نشیب گنجینه ارزشمندی از فرهنگ و تمدن را در سینه ستبر خویش حفظ کرده و دارای آداب، رسوم و سنت های متعددی می باشد که یکی از این سنت های دیرینه ، چهارشنبه آخر سال است.در تقویم ایران باستان هر سال 12 ماه و هر ماه سی روز بود با این احتساب طول سال عملا 360 روز می شد که با سال کامل شمسی 5 روز واندی فاصله داشت.
هيجان چهارشنبه آخر سال به چه قيمتي؟! / چهارشنبه سوزی
مردم در این پنج روز آماده استقبال از نوروز می گردیدند،ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و پلیدی سال کهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگی ها با شستشو برای آنها ممکن نبود لذا علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی آوردند. متاسفانه امروزه برخی از این آیین ها ماهیت خود را از دست داده اند و آئینی همچون چهارشنبه آخر سال به مراسمی برای آزردن دیگران تبدیل شده است.شبی که در گذشته های نه چندان دور فرصتی برای یاد آوری درگذشتگان بود ، یاد آور خاطرات شیرین شب نشینی ها و دوستی ها و بهترین فرصت برای شادی، خنده و گفتگو بود اکنون به شبی ترسناک و دلهره آور تبدیل شده است.
هيجان چهارشنبه آخر سال به چه قيمتي؟! / چهارشنبه سوزی
کسانی که با مواد منفجره و امثال آن به انحاء مختلف سلامتی مردم را به خطر می اندازند، با تن دادن به رفتاری آمیخته با هرج و مرج آئین چهارشنبه آخر سال را تحریف کرده اند ، آداب سنتی این روز جای خود را به انفجار های مهیب و آزار دهنده ای داده که گاه در آغاز سال نو ، اشک و ماتم را جایگزین شادی خانواده ها می سازد.بسی مایه تاسف است که این وسیله سلب آرامش افراد جامعه ، امروزه به بهانه برگزاری مراسم ملی و سنتی اتفاق می افتد ، در حالی که هیچ شباهت با آن ندارد.چرا بايد مادري در سوگ مرگ فرزندش دراثر انفجار ترقه بنشيند و مادري ديگر يك عمر شاهد نابينايي دو چشم فرزند جوانش باشد؟ متاسفانه بايد گفت اين قبيل حوادث تلخ آن طور كه شايسته است براي عاملين رفتارهاي پرخطر مايه عبرت نمي شود.
هيجان چهارشنبه آخر سال به چه قيمتي؟! / چهارشنبه سوزی
آنها حادثه را تنها براي ديگران مي دانند، غافل از اينكه ممكن است قرباني بعدي خود آنها و يا اعضاي خانواده آنها باشند.نكته قابل تامل اينكه در كنار همه خطرات و آلودگي هاي صوتي به اصطلاح پر هيجان، خانم هاي بارداري هستند كه در روياي شيرين مادر شدن خود هستند و هر گونه ترس و اضطراب مي تواند براي آنها فاجعه آفرين باشد و كودكان خردسالي كه در آغوش مادران خود خوابيده اند و بيماران و سالخوردگاني كه نياز به سكوت و آرامش دارند و دلهره و استرس ممكن است حتي به قيمت جانشان تمام شود.آيا با اين شرايط مي توان نام آئين سنتي براي اين همه ناهنجاري گذاشت؟ و آيا هيجان ناشي از انفجار ترقه در شب چهارشنبه آخر سال ارزش اين همه آسيب جسمي و روحي براي خود و ديگران را دارد؟ آيا در آستانه فرا رسيدن بهار و شكوفايي طبيعت، شايسته است كه به خاطر چند ساعت شادي و سرگرمي كاذب، آرامش، سلامتي، امنيت خود و ديگران را به خطر بياندازيم؟ قضاومت با شماست!
نویسنده :سرهنگ جهانگير كريمي